چکیده:
ابن ملجم مرادی فردی گمنام که شهرت او برای قتل بهترین خلق روی زمین بعد رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد. دشمنان امیرالمومنین علیه السلام از گذشته تا به امروز از هر کاری برای تنقیص مقام ایشان فروگذار نکردند. از جعل حدیث ، قتل و کشتار تا بالابردن مقام قاتل ایشان؛ اما مشکلی که به آن توجه نشده تناقضهایی است که این میان به وجود آمده و دشمن درصدد حل آن برنیامده که ما در این نوشتار به آنها اشاره میکنیم و بیان می کنیم که ابن ملجم به بیان رسول خدا صلی الله علیه و آله أشقی الأشقیاء می باشد.
کلید واژگان : علی بن ابی طالب علیهالسلام ، ابن ملجم ، قاتل ، صحابی
مقدمه
دشمنان امیرالمومنین علیهالسلام برای اینکه برای قاتل ایشان مقام و منزلتی درست کنند اول به او لقب صحابی رسول خدا صلی الله علیه وآله را دادند تا بتواند جنایت او را با کلامی بی منطق و پشتوانه که او اجتهاد کرده و خطا کرده بپوشانند و او را از این گناه بزرگ تبرئه کنند. بعد او را به عنوان مردی عابد و خدا ترس جلوه داده که اگر خطایی هم کرده اجتهاد کرده است.
برای نمونه با نگاهی به کلام شافعی که همه جا او را به محب اهلبیت معرفی میکنند به خباثت باطن او در دفاع از قاتل امیرالمومنین علیهالسلام پی میبریم.
او مینویسد: عبدالرحمن بن ملجم ، علی (علیهالسلام) را به خاطر اجتهادش کشت به این دلیل که او وکیل زنی بود که علی (علیهالسلام) پدرش را کشته بود پس علی (علیهالسلام) را قصاص کرد یعنی نزد خودش اجتهاد کرد و به خطا رفت و اینگونه نیست گناه کسی که اجتهاد میکند برای او نوشته شود. و عبد الله بن جعفر دو دست و دو پای ابن ملجم را قطع کرد و ابن ملجم نترسید پس هنگامی که نوبت زبانش شد پس هراسناک شد. از ابن ملجم پرسیدند برای چه موقعی که دست و پایت را بریدیم نترسیدی و برای قطع شدن زبانت ترسیدی؟ گفت: من دوست ندارم ساعتی از روز بگذرد و در آن خدا را یاد نکنم!!!![۱]
میبینید که چطور او را با دروغگویی فراوان سعی در دفاع از ابن ملجم شقی و تبرئه و تطهیر او دارد. جالب اینکه این کلمات را درباره قاتلان خلفای قبلی بکار نمیبرند و آنها را فاسق ، ملعون و محارب مینامند. یا ابن تیمیه ابن ملجم را عابدترین مردم معرفی میکند.[۲].}
برای روشن شدن مساله و تناقضات موجود در آن کمی بحث را شرح و بسط میدهیم.
ابن ملجم صحابی رسول خدا صلی الله علیه وآله
با نگاهی به زندگی صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله میبینیم بعض از صحابه مرتکب انواع گناهان بوده و خطاهای فراوانی داشتهاند و در نتیجه اهل جهنم هستند پس این جایگاه برای همه افرادی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله ملاقات کردهاند نمیباشد و صرف این مصاحبت باعث نجات نمیشود چنانچه محمد بن اسماعیل بخاری در مهمترین کتاب حدیثی اهلسنت یعنی صحیح بخاری به جهنمی بودن جمعی از صحابه اشاره میکند.
در کتاب صحیح بخاری و از قول ابوهریره این روایت نبوی نقل شده است که: [در روز قیامت] در حالی که من [در کنار حوض] ایستادهام گروهی که من آنها را میشناسم میآورند سپس مَلَکی از ملائکه الهی خطاب به آن گروه میگوید به طرف من بیایید! من به مَلَک میگویم: آنها را کجا میبری؟ میگوید: قسم به خدا آنها را به سوی آتش میبرم. میپرسم: مگر آنها چه کردهاند؟ میگوید: آنها بعد از تو مُرتَد شدند [از دین برگشتند] و به گذشته تاریک خود بازگشتند. سپس گروه دیگری را میآورند که آنها را نیز میشناسم و آنها را نیز به سوی آتش میبرند و زمانی که از علت دوزخی شدن آنان میپرسم آن مَلَک در جواب میگوید: آنها بعد از تو مُرتَد شدند و به گذشته تاریک خود بازگشتند و من گمان نمیکنم که آنها از آتش نجات پیدا کنند مگر مقدار قلیل و اندکی از آنها).[۳]
علی بن ابی طالب علیهالسلام در زمره صحابه
مطلب بعدی این که علی بن ابی طالب علیهالسلام هم جزء صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله میباشد و علاوه بر آن فضایلی دارد که شیعه و سنی به آن اعتراف کردهاند که باقی صحابه چنین فضایلی را نداشتهاند به همین خاطر عالم بزرگی مثل احمد بن حنبل میگوید: آن مقدار روایات که با سند صحیح درباره علی بن ابی طالب{علیهالسلام} نقل شده درباره فضایل هیچ یک از اصحاب پیامبر خدا {صلی الله علیه و آله} نقل نشده است[۴]
یا ابن جوزی همچنین نقل میکند که عبدالله پسر احمد بن حنبل از او درباره ترتیب فضیلت اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال کرد. احمد بن حنبل گفت: ابوبکر، عمر و عثمان {به ترتیب} دارای فضیلت درباره خلافت هستند. عبدالله پرسید: پس جایگاه علی بن ابیطالب علیهالسلام کجاست؟ گفت: پسرم! علی بن ابیطالب از خانوادهای است که هیچکس با آنان مقایسه نمیشود.[۵]
علی بن ابی طالب علیهالسلام خلیفه مسلمین
اگر ما فضایل بیشمار علی بن ابی طالب علیهالسلام را هم کنار بگذاریم، به اعتقاد اهلسنت ایشان خلیفه چهارم مسلمین میباشد تا به جایی که احمد بن حنبل منکر این قضیه را از الاغ گمراهتر میداند.[۶] و اهلسنت این چهار خلیفه را بنام خلفای راشدین مینامند. راشد به معنای هدایت شده است و خلفای راشدین از دیدگاه اهلسنت به ترتیب عبارتند از: ابوبکر، عمر، عثمان و علی بن ابی طالب {علیهالسلام}[۷]
مستند عنوان «خلفای راشدین»، حدیثی منسوب به رسول خدا صلی الله علیه و آله میباشد که با اندکی تفاوت در مجامع حدیثی اهلسنت نقل شده است. در این روایت پیامبر اصحاب را به پیروی از سنت خود و سنت خلفای «راشدین» (هدایتشده) پس از خود فرامیخواند.[۸]محدثان و نویسندگان اهلسنت این عنوان عام را بر خلفای نخست پس از پیامبر اطلاق کردهاند که در دید آنان، به سنت پیامبر اقتدا و آن را حفظ نمودهاند.[۹]
حالا که بیان کردیم صحابی بودن مصونیت نمیآورد و از آن طرف علی بن ابی طالب خودش از صحابه ، بلکه افضل آنهاست و به علاوه خلیفه ای است که طبق روایت مورد قبول اهل سنت ، پیامبر او را هدایت شده میداند چطور مستحق کشته شدن میباشد ؟؟؟؟
حکم خروج کننده و قاتل خلیفه چیست؟
روایات فراوانی در صحیحترین منابع اهلتسنن وجود دارد که بر طبق آنها رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مسلمانان را از خروج علیه حاکم برحذر داشته و حتی خروج کننده را کافر و مستحق آتش جهنم خوانده است. برای نمونه طبق نقل صحیح بخاری، اطاعت از حاکم و خلیفه به اندازهای مهم و ضروری است که هرکس صبر و شکیبائی را کنار بگذارد و یک وجب از حاکم دور شود، به مرگ جاهلی میمیرد: ابن عباس میگوید: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: کسی که از حاکمش آزرده شده باشد، باید صبر کند. به درستی که هر کس از سلطانش بهاندازه یک وجب دور شود، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.[۱۰]
حال سوال ما این است وقتی کسی از حاکم آزرده بشود و از او دور بشود به چنین نتیجهای دچار میشود که انگار مسلمان نبوده و به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است، حکم قاتل این حاکم که به مراتب شدیدتر است چیست؟؟؟
آزار دهنده علی بن ابی طالب علیهالسلام مستحق لعن خدا
رسول خدا صلی الله علیه و آله با عبارات گوناگون آزار دهنده علی بن ابی طالب علیهالسلام را آزار دهنده خود میداند و می فرماید هرکه علی(علیه السلام) را بیازارد مرا آزرده است.[۱۱] خداوند هم صراحتا در قرآن اذیت کنندگان پیامبر را مستحق لعن دنیا و آخرت می داند و می فرماید برایشان عذابی خوارکننده مهیا کردیم.[۱۲]
پیامبر و قاتل امیرالمومنین علیهالسلام
رسول خدا صلی الله علیه و آله علاوه بیان جایگاه علی بن ابی طالب علیهالسلام به شقاوت قاتل ایشان هم اشاره کرده و او را شقیترین مردم معرفی کرده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آیا شما را خبر دهم از دو مرد که شقیترین مردمند؟ اصحاب گفتند: بلی ای رسول خدا! پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: آن کس که ناقه ثمود را قربانی کرد و آن کسی که به تو ضربت خواهد زد ای علی[۱۳]
ابن حجر مکی عالم متعصب اهلسنت و از دشمنان مکتب اهلبیت علیهمالسلام در کتابی که بر ضد شیعیان نوشته است ، روات این حدیث را ثقه میداند.
او در این کتاب علاوه بر این روایت به روایتی از عایشه از قول پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره میکند که پیامبر فرمود : پدرم فدای تنهای شهید. که به غربت و مظلومیت و شهادت امیرالمومنین علیه السلام تصریح میکند.[۱۴]
با کمی دقت میتوان بغضی که نسبت به امیرالمومنین علیهالسلام در بین دشمنان ایشان بوده را به خوبی حس کرد که تمام همت خود را قرار دادند تا چهره ایشان را در جامعه اسلامی تخریب کنند ولی با کمی کنکاش در تاریخ میبینیم که آب در هاون کوبیدند و سعی شان راه به جایی نمیبرد.
پینوشتها
[۱] وَأَمَّا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُلْجَمٍ الَّذِی قَتَلَ عَلِیا کرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ فَهُوَ مُسْلِمٌ مِنْ الْخَوَارِجِ الَّذِینَ یکفِّرُونَ مُرْتَکبَ الْکبِیرَةِ فَقَدْ قَالَ الشَّافِعِی – رَضِی اللَّهُ عَنْهُ – إنَّهُ قَتَلَهُ مُتَأَوِّلًا بِأَنَّهُ وَکیلُ امْرَأَةٍ قَتَلَ عَلِی أَبَاهَا فَاقْتَصَّ مِنْهُ یعْنِی مُتَأَوِّلًا عِنْدَ نَفْسِهِ فِیمَا کانَ مُخْطِئًا فِیهِ وَفِیمَا لَا یحْتَمِلُ التَّأْوِیلَ وَلَیسَ کلُّ مَنْ یتَأَوَّلُ کانَ لَهُ أَنْ یتَأَوَّلَ وَقَدْ قَطَعَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ یدَیهِ وَرِجْلَیهِ فَلَمْ یجْزَعْ ثُمَّ أَرَادُوا قَطْعَ لِسَانِهِ فَجَزِعَ فَقِیلَ لَهُ لِمَ لَا جَزِعْت لِقَطْعِ یدَیک وَرِجْلَیک وَجَزِعْت لِقَطْعِ لِسَانِک فَقَالَ إنِّی لَأَکرَهُ أَنْ تَمُرَّ سَاعَةٌ مِنْ نَهَارٍ وَلَا أَذْکرُ فِیهَا اسْمَ اللَّهِ تَعَالَی
فتاوی الرملی نویسنده : الرملی، شهاب الدین جلد : ۴ صفحه : ۳۳۶
[۲] منهاج السنة النبویة ، ابن تیمیه، ج ۵ ص ۴۷.
[۳] بَینَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّی إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَینِی وَبَینِهِمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ، فَقُلْتُ: أَینَ؟ قَالَ: إِلَی النَّارِ وَاللَّهِ، قُلْتُ: وَمَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَک عَلَی أَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَی. ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّی إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَینِی وَبَینِهِمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ، قُلْتُ أَینَ؟ قَالَ: إِلَی النَّارِ وَاللَّهِ، قُلْتُ: مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَک عَلَی أَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَی، فَلاَ أُرَاهُ یخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ . صحیح البخاری، ۸ / ۱۲۱
[۴] ما روی فِی فضائل أحد من أصحاب رَسُول اللَّهِ – صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ – بالأسانید الصحاح ما روی عن علی ابن أَبِی طالب. طبقات الحنابلة ، ابن أبی یعلی ۲ / ۱۲۰
[۵] عبد الله بن أحمد بن حنبل, یقول: حدث أبی بحدیث سفینة فقلت: یا أبة, ما تقول فی التفضیل؟ قال: فی الخلافة أبو بکر وعمر وعثمان. فقلت: فعلی بن أبی طالب؟ قال: یا بنی, علی بن أبی طالب من أهل بیتٍ لا یقاس بهم أحد.
مناقب الإمام أحمد ، ابن الجوزی ، ۱/ ۲۱۹
[۶] وَقَالَ أَحْمَدُ: مَنْ لَمْ یرَبِّعْ بِعَلِی فِی الْخِلَافَةِ فَهُوَ أَضَلُّ مِنْ حِمَارِ أَهْلِهِ منهاج السنة النبویة ، ابن تیمیة ۴ / ۴۰۲
[۷] ابن اثیر، النهایة، فی غریب الحدیث و الاثر، ج۲، ص۲۲۵؛ ابن منظور، ذیل راشد
[۸] مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۲۶؛ سنن دارمی، ج۱، ص۴۵؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۶؛
[۹] صحیح ابن خُزیمه، ج۴، ص۳۲۵؛ رساله ابن ابی زید، ص۲۳؛ الانتفاء، ابن عبدالبر، ص۱۳۶
[۱۰] حدثنا مُسَدَّدٌ عن عبد الْوَارِثِ عن الْجَعْدِ عن ابی رَجَاءٍ عن بن عَبَّاسٍ عن النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قال: من کَرِهَ من اَمِیرِهِ شیئا فَلْیَصْبِرْ فانه من خَرَجَ من السُّلْطَانِ شِبْرًا مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً؛ صحیح بخاری ۹ / ۴۷
[۱۱] المصنف، ابن ابیشیبة ، ج۶، ص۳۷۱، ح۳۲۱۰۸، ۳/ التاریخ الکبیر، بخاری ج۶، ص۳۰۶، ح۲۴۸۲ / مسند الرویانی، ج۲، ص۴۵۰ / المنتخب من ذیل المذیل، طبری ج۱، ص۷۸ / معجم الصحابة، عبدالباقی بن قانع، ج۲، ص۲۰۱ / صحیح ابنحبان ، ج۱۵، ص۳۶۵، ح۶۹۲۳ / الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر ج۳، ص۱۱۸۳،
[۱۲] إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا . احزاب / ۵۷
[۱۳] مسند احمد حنبل/ ج۴، ص۲۶۳ و السیره النبویه ابن هشام : ج ۲ ص ۴۳۴ و سنن کبری نسائی : ج ۵ ص ۱۵۳ و مسند ابویعلی : ج ۱ ص ۳۷۷ و الاستیعاب : ج ۳ ص ۱۱۲۵ و البدایه و النهایه : ج ۶ ص ۲۴۴
[۱۴] الحَدِیث الثَّانِی وَالْعشْرُونَ أخرج أَحْمد وَالْحَاکم بِسَنَد صَحِیح عَن عمار بن یاسر أَن النَّبِی صلی الله عَلَیهِ وَسلم قَالَ لعَلی (أَشْقَی النَّاس رجلَانِ أُحَیمِر ثَمُود الَّذِی عقر النَّاقة وَالَّذِی یضْرِبک یا عَلی علی هَذِه یعْنِی قرنه حَتَّی یبل مِنْهُ هَذِه یعْنِی لحیته)
وَأخرج أَبُو یعلی عَن عَائِشَة قَالَت رَأَیت النَّبِی صلی الله عَلَیهِ وَسلم الْتزم علیا وَقَبله وَهُوَ یقُول (بِأبی الوحید الشَّهِید)
وروی الطَّبَرَانِی وَأَبُو یعلی بِسَنَد رِجَاله ثِقَات إِلَّا وَاحِدًا مِنْهُم فَإِنَّهُ موثق أَیضا أَنه صلی الله عَلَیهِ وَسلم قَالَ لَهُ یوْمًا (من أَشْقَی الْأَوَّلین) قَالَ الَّذِی عقر النَّاقة یا رَسُول الله قَالَ صدقت قَالَ (فَمن أَشْقَی الآخرین) قَالَ لَا علم لی یا رَسُول الله قَالَ (الَّذِی یضْرِبک علی هَذِه) وَأَشَارَ صلی الله عَلَیهِ وَسلم إِلَی یافُوخه
الصواعق المحرقة ، الهیتمی ، ۲ / ۳۶۲
منابع و مآخذ
ـ ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.
ـ ابن جوزی، جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی ، مناقب الإمام أحمد ، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن الترکی، دار هجر ، الطبعة: الثانیة، ۱۴۰۹ ق
ـ ابن أبی یعلی ، أبو الحسین محمد بن محمد ، طبقات الحنابلة ، المحقق: محمد حامد الفقی ، دار المعرفة – بیروت
ـ ابن تیمیه ، تقی الدین أبو العباس أحمد بن عبد الحلیم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبی القاسم بن محمد ابن تیمیة الحرانی الحنبلی الدمشقی ، منهاج السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة القدریة ، المحقق: محمد رشاد سالم، الناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة ، الطبعة: الأولی، ۱۴۰۶ هـ – ۱۹۸۶ م
ـ ابن حجر هیتمی، أحمد بن محمد بن علی بن حجر الهیتمی السعدی الأنصاری ، الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، المحقق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی – کامل محمد الخراط، الناشر: مؤسسة الرسالة – لبنان،الطبعة: الأولی، ۱۴۱۷هـ – ۱۹۹۷م
ـ ابن ابیشیبة الکوفی، ابوبکر عبدالله بن محمد ، المصنف فی الاحادیث والآثار، تحقیق:کمال یوسف الحوت، ناشر:مکتبة الرشد – الریاض، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۹ ق
ـ بخاری جعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل ، التاریخ الکبیر، تحقیق:السیدهاشم الندوی، ناشر:دار الفکر.
ـ رویانی، ابو بکر محمد بنهارون ، مسند الرویانی، تحقیق:ایمن علی ابو یمانی، ناشر:مؤسسة قرطبة – القاهرة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۶ق
ـ طبری، ابو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب ، المنتخب من ذیل المذیل، طبق برنامه الجامع الکبیر
ـ ابوالحسین عبدالباقی بن قانع ، معجم الصحابة ، تحقیق: صلاح بن سالم المصراتی، ناشر: مکتبة الغرباء الاثریة – المدینة المنورة، الطبعة: الاولی، ۱۴۱۸ق
ـ تمیمی بستی، محمد بن حبان بن احمد ابوحاتم ، صحیح ابنحبان بترتیب ابنبلبان، تحقیق:شعیب الارنؤوط، ناشر:مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة:الثانیة، ۱۴۱۴ه ۱۹۹۳م
ـ ابن عبد البر النمری القرطبی المالکی، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن عبد البر ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ، تحقیق:علی محمد البجاوی، ناشر:دار الجیل – بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۲ ق
ـ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، نشر دار طوق النجاة، بیروت، ۱۴۲۲هـ.ق،
ـ ابن حنبل، احمد، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، بیتا.
ـ ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۸۸، چاپ افست، بیروت بیتا.
ـ دارمی، سنن الدارمی، چاپ محمد احمد دهقان، دمشق، ۱۳۴۹.
ـ ابن خزیمه، صحیح این خزیمه، چاپ محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
ـ ابن ابی زید، رسالة ابن ابی زید القیروانی، چاپ صالح عبدالسمیع آبی ازهری، بیروت، بیتا.
ـ ابن عبد البَر، الانتفاء فی فضائل الائمه الثلاثة الفقهاء: مالک بن انس الاصبحی مدنی و محمد بن ادریس الشافعی المطلبی و ابی حنیفه النعمان بن ثابت کوفی، چاپ عبدالفتاح ابوغدّه، حلب ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
ـ ابویعلی، احمد بن علی ، مسند ابویعلی ، محقق: سلیم اسد، ناشر دار المأمون للتراث ، لبنان – بیروت ، ۱۹۸۹م , ۱۴۱۰ق
ـ ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة ، خلیل شحاده، ناشر: دار الفکر ، بیروت – لبنان
ـ ابن هشام، ابومحمدعبد الملکبن هشام ، السیره النبویه، تصحیح مصطفی السقا، ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، دارالوفاق، بیروت، ۱۳۷۵ق.
ـ سنن کبری نسائی
ـ فتاوی الرملی نویسنده : الرملی، شهاب الدین