نوشتاری که تقدیم بزرگواران شده است از بیانات حضرت آیتالله میلانی دامت برکاته اقتباس شده و در صدد بررسی و تحلیل اجمالی مطالب ذیل خواهد بود :
چه کسانی به خواستگاری حضرت فاطمه سلام الله علیها آمدند؟
آیا حضرت علی علیه السلام در زمان حیات فاطمۀ زهرا از دختر ابوجهل خواستگاری کرد؟ حقیقت این داستان چیست؟
پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله فاطمه را به ازدواج على درآورد، فضیلتى براى على است همانطور که دو تن از دختران خود را به ازدواج عثمان درآورد و این نیز فضیلتى براى عثمان است. ابن گفتۀ ابن تیمیّه حرّانی است.
ابن تیمیه میگوید: پیامبر فرمود: «اگر دختر سومى داشتم همه را به ازدواج عثمان درمىآوردم».
بهراستی ابن تیمیّه حرّانی چگونه بدون راوی و سند نقل میکند؟
چکیده
یکی از مهمترین راههایی که برای اثبات امامت مورد استناد اکثر مذاهب قرار گرفته، اثبات افضلیت است برای آن فرد که بهعنوان دلیل عقلی بر اثبات امامت ضمن قاعده «قبح تقدیم مفضول بر فاضل» به شمار آمده است.
از مهمترین وقایعی که در تاریخ از مسلّمات محسوب شده داستان ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام بوده که با استفاده از دلایل مختلف روایی در بین شیعه و سنّی میتوان نکاتی از این واقعه برداشت کرد که بهخوبی اثبات افضلیت برای امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیهالسلام نماید.
در نوشتار پیش رو که برگرفته از مطالب ناب موجود در برخی کتب حضرت آیتالله سید علی حسینی میلانی حفظه الله است، در ابتدا تلاش شده این حقایق بهطور مختصر تبیین شود و بعد به شبهه ابن تیمیّه در همین زمینه که منکر اثبات افضلیت در داستان ازدواج حضرت شده، پاسخ داده شده؛ امید است که تلنگری شود برای اهل فکر و چراغی باشد بر سر راه محبین و شیعیان اهلبیت علیهمالسلام.
کلیدواژگان : ازدواج، حضرت علی علیهالسلام، حضرت زهرا سلام الله علیها، افضلیت، دختر ابوجهل
ازدواج حضرت امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام و بیان افضیلت ایشان
رسول خدا صلّی الله علیه وآله دخترش، حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا سلام الله علیها را به ازدواج حضرت على علیهالسلام در آورد. فضیلت این ازدواج و دلالت آن بر برتر بودن آن حضرت بر هیچکس پوشیده نیست، زیرا ادلّهاى وجود دارد که بیانگر این حقیقت است.
این ادلّه بر پایه روایاتى است که شیعه و سنّى در این زمینه نقل کردهاند.
اینک بهطور کوتاه به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
نخست آنکه خداوند تعالى حضرت على علیهالسلام و فاطمه سلام الله علیها را به ازدواج یکدیگر درآورد و به پیامبر خویش فرمان داد که این ازدواج شکل گیرد. آنجا که به رسول خویش فرمود:
إنّی قد زوّجت فاطمة ابنتک من علی بن أبی طالب فی الملأ الأعلى، فزوّجْها منه فی الأرض[۱]
من، در ملأ اعلى فاطمه، دختر تو را به ازدواج على بن ابىطالب درآوردم. پس تو نیز در زمین چنین کن.
دوم آنکه در منابع قدیمى و مورد اعتماد نزد اهلسنّت اینگونه آمده است:
هنگامى که پیامبر صلیالله علیه وآله فاطمه علیهاالسلام را به ازدواج على علیهالسلام درآورد، به او فرمود:
زوّجتک خیر اُمّتی، أعلمهم علماً وأفضلهم حلماً وأوّلهم سلماً[۲]
تو را به ازدواج بهترین، دانشمندترین، بردبارترین و پیشگامترین فرد امتم در پذیرش اسلام، درآوردم
سوم آنکه ابوبکر، عمر و دیگران از فاطمه سلام الله علیها خواستگارى کردند، اما رسول خدا صلّى الله علیه وآله به آنان پاسخ منفى داد و فرمود:
لم ینزل القضاء بعد[۳]
هنوز حکمى در این رابطه نازل نشده است.
چهارم آنکه بعضى از انصار، به على علیهالسلام پیشنهاد کردند تا به خواستگارى فاطمه علیهاالسلام برود. هنگامى که على علیهالسلام بهنزد پیامبر خدا صلّى الله علیه وآله رفت، حضرت از او استقبال کرد و فرمود:
مرحباً وأهلا
خوش آمدى.
بسیارى از دانشمندان سرشناس اهلسنّت این ماجرا را روایت کردهاند. از جمله محمّد بن سعد در الطبقات الکبرى از بریده روایت مىکند. بریده مىگوید:
گروهى از انصار به على علیهالسلام گفتند: به خواستگارى فاطمه علیهاالسلام برو.
او به نزد پیامبر رفت و سلام نمود. پیامبر فرمود: خواسته فرزند ابوطالب چیست؟
على علیهالسلام پاسخ داد: براى خواستگارى فاطمه علیهاالسلام آمدهام.
پیامبر (با بهکارگیرى دو عبارت از عباراتى که عربزبانان در مقام خوشامدگویى به کار مىبرند) فرمود:
مرحباً وأهلا
خوش آمدى، خوش آمدى.
پیامبر چیزى بیش از این دو کلمه به على علیهالسلام نگفت. آن گروه از انصار، پس از خارج شدن على علیهالسلام به او گفتند: چه شد؟
پاسخ داد: نمىدانم، تنها فرمود: «مرحباً واهلاً»
آنان گفتند: یکى از این دو نیز از جانب رسول خدا صلیالله علیه وآله براى تو کافى است، علاوه بر خوشامدگویى، اهل خویش را به تو بخشید…[۴]
پنجم آنکه فاطمه سلام الله علیها از ابوبکر و عمر افضل و برتر است. بعضى از بزرگان و پیشوایان اهلسنّت همانند مالک بن انس و ابوالقاسم سهیلى به این حقیقت اعتراف کردهاند؛ زیرا حضرت فاطمه سلام الله علیها پارۀ تن رسول خدا صلّى الله علیه وآله است.
از سوى دیگر، حضرت على علیهالسلام یگانه کفو و همتاى آن بانوى بزرگوار هستند؛بهطورى که اگر حضرت على علیهالسلام آفریده نمىشد، هیچ همتایى براى آن بانو نبود.
بنابراین، برترى حضرت على علیهالسلام و حضرت زهرا سلام الله علیها بر ابوبکر و عمر از این ناحیه نیز ثابت است.[۵]
ابن تیمیّه و مناقشه در اثبات افضلیت امیرالمؤمنین علیهالسلام در جریان ازدواج ایشان با حضرت زهرا سلام الله علیها
پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله فاطمه زهرا علیهاالسلام را به ازدواج امیرمؤمنان على علیهالسلام درآورد. ابن تیمیّه با این مطلب اینگونه مقابله مىکند که این ازدواج البته فضیلتى براى على به شمار مىرود، ولى پیامبر صلّی الله علیه وآله دو تن از دختران خود را به ازدواج عثمان درآورد و این نیز فضیلتى براى عثمان به شمار مىآید. وى در اینباره چنین مىگوید:
«پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله فاطمه را به ازدواج على درآورد، فضیلتى براى على است همانطور که دو تن از دختران خود را به ازدواج عثمان درآورد و این نیز فضیلتى براى عثمان است. بههمین سبب به عثمان «ذو النورین» مىگفتند.([۶])
برتری ازدواج عثمان نسبت به ازدواج حضرت علی علیهالسلام
فراتر اینکه ابن تیمیّه ازدواج عثمان را برتر مىداند! و مىنویسد:
«کسى که مىگوید: سراغ نداریم پیامبر صلّی الله علیه وآله در موردى عثمان را سرزنش کرده باشد، ولى چند بار على را سرزنش کرده است، دور از حقیقت سخن نگفته است؛زیرا زمانى که على خواست با دختر ابوجهل ازدواج کند، فاطمه از وى بهنزد پدرش شکایت برد …».([۷])
ابن تیمیّه در جایى دیگر از کتابش مىنویسد:
«عثمان در دامادى پیامبر همواره مورد ستایش بوده است و کارى از او سر نزد که عتاب و سرزنش پیامبر را در پى داشته باشد تا آن جا که پیامبر فرمود: اگر دختر سومى داشتم، آن را به ازدواج عثمان در مىآوردم.
این مطلب نشان مىدهد که دامادى عثمان براى پیامبر کاملتر از دامادى على بوده است».([۸])
پاسخ به شبهه ابن تیمیّه
این موضوع از چند محور قابل بررسى و نقد است:
نخست : در بالا ذکر شد، ابوبکر و عمر به خواستگارى فاطمه زهرا علیهاالسلام آمدند، ولى پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله نپذیرفت و این گونه عذر آورد که ازدواج فاطمه علیهاالسلام به امر خدا محقق مىشود. سپس هنگامى که امیرمؤمنان على علیهالسلام به خواستگارى فاطمه آمد، پیامبر فاطمه علیهاالسلام را به ازدواج ایشان درآورد و بهصراحت فرمود که این ازدواج به امر خدا بوده است.
در این زمینه احادیث صحیح فراوانى نقل شده است.([۹])
از این روست که برخى از صحابه آرزو داشتند که با فاطمه علیهاالسلام ازدواج کنند و داماد پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله شوند و این را ارزشمندتر از هرآنچه خورشید به آن مىتابد، مىدیدند.([۱۰])
کوتاه سخن آنکه این هم از فضیلتهاى خاص امیرمؤمنان على علیهالسلام به شمار مىرود و پیداست که موجب برترى آن حضرت بر ابوبکر، عمر و عثمان است.
دوم : از گذشته بحثى گسترده بین عالمان شیعه و سنى بوده است آیا زینب که به ازدواج ابوالعاص بن ربیع درآمد و رقیه و امّ کلثوم که به ازدواج عثمان درآمدند، به واقع دختران رسول خدا صلّى الله علیه وآله بودند؟
این مطلب بحث مفصلّى را مىطلبد که اینجا جاى بحث آن نیست.
سوم : ابن تیمیّه مىگوید: پیامبر فرمود: «اگر دختر سومى داشتم …» ولى ابن سعد مىگوید: پیامبر فرمود: «اگر ده دختر داشتم همه را به ازدواج عثمان درمىآوردم».([۱۱]) به راستى کدام یک از این دو نقل درست است؟
ابن تیمیّه این روایت را بدون راوى و بدون سند نقل مىکند؛ در حالى که خود همواره در بحثها سند صحیح مىخواهد!! البته محقّق کتاب او در پاورقى بر این روایت سندى را ارائه مىکند سپس به صراحت آن را ضعیف مىشمارد.
ابن سعد نیز در عنوان «اُمکلثوم دختر رسول خدا صلّی الله علیه وآله» مادر او را نام مىبرد و به همسر نخست او؛ یعنى عتبة بن ابى لهب اشاره مىکند، آنگاه مىگوید: عثمان با اُمکلثوم ازدواج کرد و او نزد عثمان از دنیا رفت و رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: «اگر ده دختر داشتم همه را به ازدواج عثمان در مىآوردم».
امّا سند این روایت کجاست؟!!!
افزون بر این، اگر رفتار عثمان با این دو دختر را ملاحظه کنیم، قطعاً دروغ بودن امثال این دو روایت را در مىیابیم!
چهارم : ابن تیمیّه مىگوید: على از دختر ابوجهل خواستگارى کرد و فاطمه از این کار به پدرش رسول خدا صلّی الله علیه وآله شکایت کرد. آنگاه پیامبر خطبه اى خواند و فرمود … .
که باید این داستان مورد بررسی قرار گیرد :
داستان خواستگارى دختر ابوجهل و مواردی که ابن تیمیّه از آن استفاده کرده
ابن تیمیّه بارها این روایت ساختگى را در کتابش مىآورد و هرجا در تنگنا قرار مىگیرد و راه گریزى نمىیابد، به این روایت استناد مىکند که این نشان میدهد، روایت پایه و اساسی ندارد.
«رسول خدا صلّی الله علیه وآله سه تن از دختران خود را به ازدواج افرادى از بنى امیه درآورد، بزرگترین دخترش را به ازدواج ابوالعاص بن ربیع بن امیه بن عبد شمس درآورد و او را هنگامى که على خواست با دختر ابوجهل ازدواج کند، مورد ستایش قرار داد …».([۱۲])
۱ . ابن تیمیّه این مطلب را در سیاق مطالبى مىآورد که در صدد دفاع از بنى امیه است!!
۲ . در جاى دیگر مى نویسد: «(علاّمه حلّى) مى گوید: همگان روایت کرده اند که پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: إنّ فاطمة بضعة منّي من آذاها آذاني ومن آذاني آذى الله
فاطمه پاره تن من است، هر کس وى را بیازارد مرا آزرده است و هرکس مرا بیازارد خدا را آزرده است.
این حدیث با این متن روایت نشده است، بلکه به شکل دیگر روایت شده است. همچنین در سیاق حدیث خواستگارى على از دختر ابوجهل نیز روایت شده است، آنگاه که پیامبر صلّی الله علیه وآله خطبهاى خواند و فرمود …».([۱۳])
۳ . ابن تیمیّه این سخن را در دفاع از ابوبکر که فاطمه علیهاالسلام را آزرد، آورده است …!!
۴ . وى در بحثى دیگر مىگوید: «آنچه در مورد زنان پیامبر ذکر شده، به سانِ سخنانى است که درباره برخى از اهلبیت ایشان و دیگر صحابه گفته شده است که وعده بهشت به آنان داده شده است، زیرا على هنگامى که از دختر ابوجهل خواستگارى کرد …».([۱۴])
۵ . همچنین ابن تیمیّه این سخن را در دفاع از حفصه و عایشه مىگوید، همان دو زنى که خداى متعال در آیه شریفه درباره آنها مىفرماید:
(وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِي إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَديثًا فَلَمّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللهُ عَلَيهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْض فَلَمّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَك هذا قالَ نَبَّأَنِي الْعَليمُ الْخَبيرُ )([۱۵])
و چون پیامبر با یکى از همسرانش سخنى نهانى گفت، و همین که وى آن را به زن دیگر گزارش داد و خدا پیامبر را بر آن مطّلع گردانید، پیامبر بخشى از آن را اظهار کرد و از گفتن بخشى دیگر خوددارى نمود. پس چون مطلب را به آن زن خبر داد، وى گفت: «چه کسى این را به تو خبر داده؟» گفت: «مرا آن داناى آگاه خبر داده است».
این آیه در مورد این دو تن نازل شد، زیرا در حدیث صحیح آمده است که منظور از «بعض أزواجه» حفصه و عایشه بودند … .
همو در بخشى دیگر از کتابش مىنویسد: «و همین طور است خواستگارى على از دختر ابوجهل که باعث خشم پیامبر صلّی الله علیه وآله شد و على از این تصمیم منصرف گردید».([۱۶])
۶ . ابن تیمیّه این سخن را در توجیه سخن عمر مىآورد که گفت: «إنّ النبي ليهجر»
پیامبر هذیان مىگوید!!
وى در سیاقى دیگر چنین مىگوید:
«… آنگاه که على از دختر ابوجهل خواستگارى کرد، رسول خدا صلّی الله علیه وآله آن خطبه معروف را ایراد فرمود. چیزى مانند این هرگز در مورد ابوبکر اتفاق نیفتاد».([۱۷])
۷ . این سخن ابن تیمیّه نیز در دفاع از ابوبکر و دیگران و در پاسخ به سخن علاّمه حلّى است، آنجا که علاّمه مىگوید: «خداى متعال در قرآن اصحاب حضرت محمّد صلّى الله علیه وآله را مورد عتاب و سرزنش قرار داده بهجز على علیهالسلام که به نیکى از او یاد کرده است. این مطلب بیانگر برترى على است. بنابراین، همو امام است».
افزون بر این، سخن علاّمه حلّى، عین متن حدیثى است که از ابن عباس نقل شده است. در این حدیث که طبرانى و ابن ابىحاتم و دیگران … روایت کردهاند، ابن عباس مىگوید:
ما أنزل الله (يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا ) إلاّ وعلي أميرها وشريفها، ولقد عاتب الله أصحاب محمّد في غير مكان، وما ذکر علياً إلاّ بخير([۱۸])
هیچ آیهاى از آیات «اى کسانى که ایمان آوردهاید» نازل نشد، (یعنى هیچ آیهاى در خطاب به مؤمنان نازل نشد) مگر آنکه على سرآمد و امیر آنان بود. خدا چندین بار اصحاب محمّد را مورد سرزنش قرار داده است، ولى از على تنها به نیکى یاد کرده است.
ابن تیمیّه مىگوید: «على تصمیم گرفت با دختر ابوجهل ازدواج کند که پیامبر صلّی الله علیه وآله خشمگین شد و على از این کار منصرف گردید».([۱۹])
ابن تیمیّه این بار این قضیه اى را بدون هیچگونه مناسبتى مىآورد تا پاسخى به کلام علاّمه داده باشد که فرمود: پیروزى خیبر به دستان امیر مؤمنان على علیهالسلام محقق گشت و ابوبکر و عمر مغلوب گشتند، و همچنین فتح مکه به واسطه امیرمؤمنان على علیهالسلام اتفاق افتاد.
گویا ابن تیمیّه با این عبارت مىخواهد بر اینکه ابوبکر و عمر در جنگ خیبر فرار کردند و در فتح مکه هیچگونه نقشى نداشتند، سرپوشى گذاشته باشد!!
گفتنى است در نگاشته جداگانهاى خبر خواستگارى امیرمؤمنان على علیهالسلام از دختر ابوجهل با عنوان خواستگارى ساختگى در روایت احمد بن حنبل در المسند، صحیح بخارى، صحیح مسلم و همچنین در سنن چهارگانه و نیز در روایت حاکم نیشابورى در المستدرک على الصحیحین، مورد بررسى و نقد قرار گرفته است.
در این نگاشته اثبات شده که این روایت دروغ است و هیچ پایه و اساسى ندارد، بلکه تنها براى پایین آوردن شأن پیامبر خدا، امیرمؤمنان على و حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیهم اجمعین، جعل شده است. براى اطلاع بیشتر به این نگاشته مراجعه فرمایید.([۲۰])
پرسش و پاسخ در محضر حضرت استاد آیتالله میلانی حفظه الله
در پایان به پرسش و پاسخی در مورد سنّ حضرت فاطمۀ زهرا بههنگام ازدواج اشاره میکنیم.
خواهشمند است در خصوص سن حضرت صديقه طاهره سلام الله علیها هنگام ازدواج با حضرت علی علیه السلام اعلام نظر فرماييد.
بسمه تعالی
السلام علیکم
در بحارالانوار ۴۳ / ۹ از کافی به سند صحیح آورده: ولدت فاطمة بنت محمد صلّى الله عليه وآله بعد مبعث رسول الله صلّى الله عليه وآله بخمس سنين وتوفّيت ولها ثماني عشرة سنة وخمسة وسبعون يوماً.
و همه نوشتهاند که ازدواج در سال اول یا دوم هجرت بوده.
توجه :
در صورت داشتن هرگونه پرسش یا شبهه در مورد مطلب در قسمت دیدگاه برای ما بنویسید.
پینوشتها:
[۱]. عیون أخبار الرّضا: ۱/ ۹۳ ح ۲ ؛ المعجم الکبیر: ۱۰/ ۱۵۶ ح ۱۰۳۰ و: ۲۲/ ۴۰۷ ح ۱۰۲۰.
[۲]. مسند أحمد: ۵ / ۲۶، مجمع الزوائد: ۹ / ۱۰۱، ۱۱۴، الاستیعاب: ۳ / ۱۰۹۹، الریاض النضرة فى مناقب العشرة: ۲ / ۱۹۴.
[۳]. الریاض النضرة فى مناقب العشرة المبشرة: ۲ / ۱۸۳ و منابع دیگر.
[۴]. الطبقات الکبرى: ۸ / ۱۲
[۵]. براى آگاهى بیشتر از روایات ذکر شده در این ادله، ر.ک: مجمع الزوائد: ۹ / ۲۰۴، الریاض النضرة: ۲ / ۱۸۳، ذخائر العقبى: ۲۹ ـ ۳۱، کنز العمّال: ۶ / ۱۵۳، ۷ / ۱۱۳، فیض القدیر: ۲ / ۲۱۵، ۴ / ۴۲۱، کنوز الحقائق: ۲۹ / ۱۲۴، الصواعق المحرقه: ۷۴.
[۶]. منهاج السنة: ۴ / ۳۶.
[۷]. همان: ۴ / ۲۴۲.
[۸]. همان: ۸ / ۲۳۵.
[۹]. این احادیث در روایتهاى: نسائى، ابن جریر طبرى، طبرانى، حاکم نیشابورى، خطیب بغدادى، ابن عساکر، بیهقى، هیثمى، متقى هندى و دیگران آمده است. براى آگاهى بیشتر ر.ک: الخصائص: ۱۷۱ ـ ۱۷۲ شماره ۱۲۳ به بعد، حدیث ۱۲۶، بیان آنچه بین تمام جهانیان تنها مختصّ على علیهالسلام درباره فاطمه دختر رسول خدا صلّى الله علیه وآله است، مجمع الزوائد: ۹ / ۲۰۴، کتاب مناقب، بخشى در فضیلت فاطمه و ازدواج وى با على رضى الله عنهما، هیثمى تصریح مى کند رجال این حدیث همگى از افراد ثقه و مورد اعتماد هستند.
کنز العمّال: ۱۱ / ۳۴۴، حدیث ۳۲۸۹۱، کتاب فضیلتها، فضیلتهاى على رضى الله عنه، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ۲ / ۲۷۱ ـ ۲۷۲، حدیث ۱۶۹۳، ذخائر العقبى: ۲۷ ـ ۲۹، بیان آنچه در مهریه و چگونگى ازدواج فاطمه علیهاالسلام وارد شده است، ۲۹ ـ ۳۰، بیان اینکه ازدواج فاطمه با على علیهما السلام با دستور خدا صورت گرفت، ۸۶، بیان اینکه خداى متعال به پیامبر صلّى الله علیه وآله دستور داد تا على علیهالسلام را داماد خویش اختیار کند.
[۱۰]. خصائص امیرالمؤمنین: ۱۷۱ ـ ۱۷۲، حدیث ۱۲۶، بیان آنچه بین تمام جهانیان تنها مختصّ على علیهالسلام است.
[۱۱]. الطبقات الکبرى: ۸ / ۳۱، شرح حال ۴۱۰۰، ذکر دختران رسول خدا صلّى الله علیه وآله، ام کلثوم دختر رسول خدا.
[۱۲]. منهاج السنة: ۴ / ۱۴۵.
[۱۳]. همان: ۴ / ۳۱۴ ـ ۳۱۵.
[۱۴]. همان: ۴ / ۳۱۴ ـ ۳۱۵.
[۱۵]. سوره تحریم، آیه ۳.
[۱۶]. منهاج السنة: ۶ / ۲۸.
[۱۷]. همان: ۷ / ۲۳۵.
[۱۸]. تاریخ الخلفاء: ۱۷۱.
[۱۹]. منهاج السنة: ۸ / ۱۲۳.
[۲۰]. ر.ک: خواستگارى ساختگى، بررسى و نقد داستان خواستگارى على علیهالسلام از دختر ابوجهل شماره ۳ از سلسله پژوهشهاى اعتقادى، اثر سید علی حسینی میلانی.
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم
۲. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الکافی
۳. صدوق، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه، عیون اخبار الرضا
۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار
۵. علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، منهاج الکرامة
۶. احمد بن حنبل، مسند الإمام الأحمد
۷. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر
۸. ابن سعد، ابوعبدالله محمد بن سعد بن منیع، الطبقات الکبرى
۹. هیثمی، ابوالحسن نورالدین علی بن ابی بکر بن سلیمان، مجمع الزوائد
۱۰. ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب
۱۱. محبالدین طبری، احمد بن عبدالله، الریاض النضرة فى مناقب العشرة
۱۲. سیوطی، جلال الدین عبدالرحمان بن ابی بکر، تاریخ الخلفاء
۱۳. ابن تیمیّه، احمد بن عبدالحلیم ، منهاج السنة
۱۴. حسینی میلانی، سید علی، نگاهی متفاوت به سیره حضرت علی علیهالسلام
۱۵. حسینی میلانی، سید علی، با پیشوایان هدایتگر
۱۶. حسینی میلانی، سید علی، پیشوایان معصوم علیهمالسلام
۱۷. حسینی میلانی، سید علی، قادتنا کیف نعرفهم
۱۸. حسینی میلانی، سید علی، خواستگارى ساختگى، بررسى و نقد داستان خواستگارى على علیهالسلام از دختر ابوجهل