نهم ذی الحجه روز صادر شدن حدیث «سدّالأبواب»
داستان این حدیث شریف چیست؟ و چگونه دلالت بر فضیلت امیرالمؤمنین علیهالسلام دارد؟
دیدگاه علمای اهلسنت در قبال این حدیث شریف چگونه بوده و کدام یک آن را صحیح میدانند؟
آیا ادعای صدور حدیث «دریچه» برای ابوبکر از سوی برخی علمای اهلسنت قابل دفاع است؟
نوشتار ذیل که برگرفته از بیانات حضرت آیتالله سید علی حسینی میلانی دامت برکاته است, درصدد تبیین پاسخ به پرسشهای مذکور است.
مقدمه
در برگهای تاریخ، ایامی به چشم میخورند که بهخاطر واقعهای میدرخشند و جان و دل عدهای را به فراخور عقاید و مناسبتهایشان خشنود میکنند. از آن روزها، نهم ماه ذی الحجه است. روزی که به نام عرفه و دیدار محبوب از نزدیکتر رقم خورده است. آن سان که حاجیان به بیابانی میروند و با خود صحرای محشر را بازسازی میکنند و جوری دیگر و از نزدیکتر عبادت معبود را میچشند. آری، چه گوارا طعمی از چشیدن نیاز واقعی به دوست بدون هیچ آلایشی و چه نیرو افزا ارتباطی که ثمرهاش تا مدتها لبریزی از دیده جسم و روح است.
امام سجاد علیه السلام در روز عرفه خطاب به سائلی که از مردم تقاضای کمک مىکرد، فرمود: واى بر تو! آیا در این روز از غیر خدا تقاضا مىکنى؟ حال آنکه در اینروز امید مىرود که بچههاى در رحم هم از فضل خدا بینصیب نمانند و سعید شوند.
دیگر مناسبتی که در اینروز اتفاق افتاده، صدور حدیث معروف به «سدّالأبواب» است که از جمله فضائل امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بشمار میرود و شیعیان به واسطه این حدیث به خود میبالند که امیری اینچنین دارند.
این حدیث در منابع روایی شیعه و سنی قطعی الصدور و مشهور است و به اعتراف علما برتری امیرمؤمنان علیهالسلام را ثابت میکند. ولی دست حسودان از زلالی این ماجرا به درد آمده و درمان را در تشویش اذهان و گل آلود کردن آب دیدند و به وسیله کتمان و تحریف، مسکنی را به عنوان داروی امراض خویش قرار دادند. ولی با ادعای قرآن کریم که میفرماید: «يرِيدُونَ لِيطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کرِهَ الْکافِرُونَ» نور حق همیشه و همه جا میدرخشد و موجب هدایت و راهنمایی میشود، هر چند کافران بدشان بیاید.
در بین علمای اهلسنت از جمله کسانی که به این قضیه تصریح کردهاند ترمذى، احمد بن حنبل، حاکم نیشابورى و نسائى هستند که داستان بستن درهای مسجد را بدون تحریف نقل کردهاند.
شرح واقعه
داستان از این قرار است که همسایههای مسجد تازه تأسیس پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم، دری از خانههایشان را به طرف مسجد باز گذاشتند تا برای نماز و اموری که در مسجد برپا میشد از همان در به مسجد بیایند؛ بعد از مدتی رسول خدا امر کرد که تمام درهایی که به مسجد باز شده بودند، بسته شوند جز در خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام.
این سخن رسول خدا با عبارت «سدّوا الأبواب إلاّ باب علی؛ تمام درها ـ جز در خانه على ـ را ببندید» در منابع مهم اهل سنت نقل شده است.
این حدیث دلالت بر شأن و منزلت الهی امیرالمؤمنین علیهالسلام دارد، و حدیثی مشهور و متواتر است؛ ولی برخی از معاندین این حدیث را آماج تیر کینه خود قرار دادهاند.
حضرت آیتالله سید علی حسینی میلانی دامت برکاته در کتاب نگاهی به حدیث سدّ الأبواب، موارد نقل این حدیث را در کتابهای اهلسنت نشان داده و وارونه کنندگان حدیث را شناسانده است.
ایشان با تنظیم کتاب در چهار بخش، ابتدا به نقل متن حدیث سدّ الأبواب از منابع معتبر اهل سنت پرداخته است و در بخش دوم، به روایت جعلی «حدیث الخوخة» (دریچه) میپردازد که وارونه حدیث سدّ الأبواب است. جعل کنندگان در این حدیث، با جعل لفظ الخوخه «دریچه» به جای باب «در» و جایگزینی نام ابوبکر به جای نام امیرالمؤمنین به وارونه کردن حدیث سدّالأبواب پرداختند. نویسنده در این بخش ابتدا به نقل کنندگان حدیث وارونه «دریچه» اشاره کرده و آن را به روایت بُخارى، و مسلم نقل کرده است. نویسنده با اشاره به روایت بُخارى و مسلم به تحریف حدیث وارونه توسّط بُخارى که در جای دیگر کتابش به تغییر الفاظ حدیث دست زده پرداخته و آنگاه به بررسى سند حدیث «دریچه» در صحیح بخارى و صحیح مسلم پرداخته است. در این قسمت حدیث دریچه به روایت ابن عبّاس را بررسی کرده و شرح حال عِکرَمه آزاد شده ابن عبّاس را بیان کرده است. حدیث وارونه به روایت ابوسعید خُدرى و بازگویی شرح حال برخی از راویان این حدیث از جمله مالک، ابن ابى اویس، و فلیح بن سلیمان از دیگر مطالب این بخش است.
در بخش سوم، به استدلال عالمان اهل سنّت به حدیث وارونه پرداخته و تشویش و پریشانى در بیان استدلال آنان را نشان داده است.
نویسنده محترم در بخش چهارم، با بررسى نظریه صحیح در حدیث «سدّ الأبواب» دیدگاههای مختلف علمای اهل سنت را در چهار گروه نشان داده است:
۱ـ برخى از آنها اصل حدیث «سدّوا الأبواب إلاّ باب علی؛ همه درها جز درِ خانه على را ببندید» را ذکر نکردند، و آن را نه نفى نمودند و نه اثبات. مثل نَوَوى در شرح صحیح مسلم، کرمانى در شرح بُخارى و ابن سیدالناس در سیره خود.
۲ـ برخى این حدیث را آوردهاند؛ ولى سخنانشان درباره آن ناهمگون است. از این گروه مىتوان عینى را نام برد که به نظر مىرسد در یکجا این حدیث را رد کرده، یا حدیث «دریچه» را بر آن ترجیح داده است؛ و در جاى دیگر ـ بر اساس گفته طَحاوى و دیگران ـ خواسته است دو حدیث را جمع کند.
۳ـ برخى به ساختگى بودن این حدیث حکم کردهاند؛ مثل ابن جوزى و پیروان او.
۴ـ بعضى به صحّت و ثبوت این حدیث اعتراف کرده و جعلى و ضعیف بودن آن را رد کردهاند و در این راستا کوشیدهاند که دو حدیث را جمع کنند. مثل طَحاوى، ابن حجر عسقلانى و پیروان آنها.
و در ادامه به سردرگمی برخی از علمای اهلسنت در بیان حدیث سدّ الأبواب اشاره کرده است چرا که از یک طرف این حدیث با اسناد صحیح روایت شده است و از طرف دیگر حدیث دریچه، حدیثی جعلی است. از این رو برخی کوشیدند به جمع این دو روایت بپردازند.
در ادامه نویسنده به بیان دیدگاه ابن روزبهان، ابن کثیر، ابن حجر عسقلانى، ابن عراق، مبارکفورى، و حلبى پرداخته و توجیه آنها را در قبال این روایتها نقل و بررسی کرده، و خاستگاه آنها را ـ که به زمان زمامداری معاویه میرسد ـ روشن کرده است.