اعتراف و بیان عشقی الهی، از دشمنی حسود
عایشه می گوید: کمتر اتفاق می افتاد که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله از خانه بیرون رود و خدیجه را به خیر یاد نکند، به قدری که یک روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم: یا رسول اللَّه، تا کی خدیجه را یاد می کنی؟ او پیرزنی بیش نبوده! خداوند بهتر از او (منظور خودش بوده) به تو مرحمت کرد؛ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله از سخن من در غضب شد و فرمود: نه به خدا قسم بهتر از خدیجه سلام اللَّه علیها نصیب من نشده. به من ایمان آورد هنگامی که مردم کافر بودند، و تصدیق نبوّت من نمود در وقتی که مردم مرا تکذیب می کردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد در وقتی که مردم مرا از خود دور می کردند. خداوند متعال از خدیجه به من فرزندانی روزی کرد و رحم تو را عقیم قرار داد.
ریاحین الشریعه: ج ۲، ص ۲۰۲، ۲۰۷، ۲۱۱