سلسله جلسات ماه ضیافت _ جلسه سیزدهم
بیانات ارزشمند حضرت آیت الله سید علی حسینی میلانی دامت برکاته
با موضوع: شرح دعای ابوحمزه ثمالی
فایل کامل تصویری بیانات معظم له
فایل کامل صوتی بیانات معظم له
متن کامل بیانات معظم له
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و آله الطاهرین
لاسیما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
«وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَوْفَرِ عِبَادِكَ عِنْدَكَ نَصِيباً فِي كُلِّ خَيْرٍ أَنْزَلْتَهُ وَ تُنْزِلُهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ مَا أَنْتَ مُنْزِلُهُ فِي كُلِّ سَنَةٍ مِنْ رَحْمَةٍ تَنْشُرُهَا وَ عَافِيَةٍ تُلْبِسُهَا وَ بَلِيَّةٍ تَدْفَعُهَا وَ حَسَنَاتٍ تَتَقَبَّلُهَا وَ سَيِّئَاتٍ تَتَجَاوَزُ عَنْهَا وَ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِي هَذَا وَ فِي كُلِّ عَام»
البته این دعا است ما از خدا میخواهیم، توقع داریم، از خداوند متعال انتظار داریم و میطلبیم اما اینکه بیشتر از آنچه که به عباد خودت میدهی به من هم بده، به من بده؛ خوب این توقع از یک بنده است در برابر خداوند متعال، واجعلنی من اوفر عبادک عندک نصیبا؛ خوب توقع از خداوند متعال، آیا این توقع به جا است؟ هر کسی میتواند این توقع را داشته باشد؟ یا لیاقت لازم است؟ اهلیت لازم است؟ البته رحمت الهی و فضل خداوند متعال محدود نیست، قابل حد و حصر نیست، البته، ما هم توقع داریم، میخواهم عرض بکنم وقتی چنین توقعاتی را از خداوند متعال داشته باشیم لااقل به فکر باشیم که لیاقتش را هم در خودمان ایجاد بکنیم، به فکر باشیم که اهلیت پیدا بکنیم، و الا خداوند متعال در شبهای ماه مبارک رمضان و یا روزهای ماه مبارک رمضان به بندگان خوبش خیلی چیزها میدهد، من همان چیزی را که به بندهی خوبش داده توقع داشته باشم اما به فکر بندگی نباشم؟ آنطوری که او بندهی خوب خدا است با اینکه من نیستم همان توقع را داشته باشم؟ البته فضل الهی ممکن است شامل حال من بشود اما بالاخره یک نگاهی هم به خودم باید بکنم، تغییری در احوالات خودم ایجاد بکنم، لیاقتی داشته باشم، فی کل خیر، بیشترینها و بیشترینها را فی کل خیر که در ماه مبارک رمضان نازل میکنی به من بده، دعا کردن که خرجی ندارد اما خداوند متعال بین عباد صالحین و غیر صالحین فرق نمیگذارد؟ بین عباد مطیعین و غیر مطیعین فرق نمیگذارد؟ لذا بایستی در خودمان هم یک لیاقتی ایجاد کنیم، اهلیتی ایجاد بکنیم که وقتی انسان درخواست میکند صرفا توقع نباشد. و خیلی خَیر نازل میشود در شبهای مبارک رمضان و روزهای ماه مبارک و بالخصوص در شبهای قدر که خود این دعا میفرماید یا عرض میکند مِن رحمة تنشرها، این “مِن” را در اصطلاح میگویند “مِن ” بیانیه است، من رحمة تنشرها، آن رحمت عامهی وسیعهی خودت را شامل حال من قرار بده اما بهترینش را مِن اَوفر عبادک من رحمة تنشرها.
و عافیة تلبسها، کلمهی عافیت در لغت عرب غیر از کلمهی سلامتی است که ما در فارسی میگوییم فلانی عافیت دارد یعنی سالم است، نه سلامتی یک قسم از عافیة است، عافیة اعم از سلامتی است، عافیة سلامتی روح است، سلامتی جسم است، عافیت سلامتی انسان است از همهی مکاره، از همهی ناملایمات چه جسمی و چه غیر جسمی، عافیة تلبسها.
و بلیة تدفعها، اگر مقرر میدانی در ماه مبارک رمضان بلایی را از افرادی و یا از اُمتی بر طرف کنی مرا هم مشمول این لطف قرار بده، مرا هم از بلایا حفظ کن، از بلایا، مطلق بلایا، باز بلایای روحی، بلایای جسمی، بلاهای مادی، بلایای معنوی، و بلیة تدفعها.
وحسنات تتقبلها، انسان حسنهایی را که انجام میدهد قبلا هم عرض کردم زمان و مکان در حسنات مدخلیت دارد، ماه مبارک رمضان در قبولی حسنات مدخلیت دارد، و هکذا در سیئاتی که خداوند متعال گذشت میکند، و سیئات تتجاوز عنها.
باز در اینجا کراراً برای حج بیت الله دعا میکنند، وارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام.
«وَ ارْزُقْنِي رِزْقاً وَاسِعاً مِنْ فَضْلِكَ الْوَاسِع»
باز کلمهی رزق ولو اینکه کلمهی رزق وقتی گفته میشود نان و آب و ارزاق مادی به ذهن میآید ولکن رزق اعم است، رزق معنوی مقدم بر رزق مادی است، انسان از خداوند متعال ارزاق معنویه را در درجهی اول بخواهد. رزقا واسعا من فضلک الواسع.
«وَ اصْرِفْ عَنِّي يَا سَيِّدِي الْأَسْوَاء»
پیش آمدهای بد، خدایا مرا از پیش آمدهای بد محفوظ بدار.
«وَ اقْضِ عَنِّي الدَّيْنَ وَ الظَّلَامَات»
بِدِهیهایی که انسان به دیگران پیدا میکند بر دو قسم است، یک وقت بدهی دارد و طلبکارش را هم میشناسد، یک وقت بدهی دارد طلبکارش را نمیشناسد، یا میشناخت الان دسترسی به او ندارد، از خداوند متعال میخواهیم که این بدهیها را برای مردم خودش به نحوی حساب بکند، خودش این دیون را اداء کند. خوب باز هم دِین مختلف است، انسان دِین نسبت به شخصی دارد، به او صد تومان بدهکار است، یک وقت نه غیبت کرده از او الان دسترسی ندارد که از او حلالیت بطلبد، اینها را باید خداوند متعال به لطفش اصلاح بکند.
یادم است در روایات قیامت چنین یادم است اگر اشتباه نکرده باشم که در قیامت ائمهی اطهار علیهم الصلاة و السلام و پیغمبر اکرم نسبت به مؤمنین یک عنایت خاصی دارند و آن این است که طلبکارها را آنجا راضی میکنند، در آن عالم نزد طلبکارها شفاعت میکنند که طلبکارها از انسان مؤمن گذشت بکنند. در ذهنم هست که چنین روایتی داشته باشیم. این دیگر دست خداوند متعال است، اوست که باید این کار را برای ما ترتیب بدهد، اما نه اینکه جرأت پیدا بکنیم به این امید و ما حقوق مردم را اداء نکنیم بگوییم در آخرت درست خواهد شد، این هم درست نیست این خیلی غلط است که انسان فکر بکند که ما پول فلانی را خوردیم در آخرت ان شاء الله درست میشود، این هم درست نیست، بنابراین همان بود که قبلا گفتم که وقتی چیزی را از خدا میخواهیم اول لیاقتش را در خودمان ایجاد بکنیم بعد از خداوند متعال بخواهیم، وَ اقْضِ عَنِّي الدَّيْنَ وَ الظَّلَامَات.
«حَتَّى لَا أَتَأَذَّى بِشَيْءٍ مِنْه وَ خُذْ عَنِّي بِأَسْمَاعِ وَ أَبْصَارِ أَعْدَائِي وَ حُسَّادِي وَ الْبَاغِينَ عَلَي»
خدایا مرا از شر دشمنانم حفظ کن، و آنها را از من منصرف کن، اِعمال حسد، اِعمال دشمنی دربارهی من نکنند، مؤمنین در طول تاریخ مورد دشمنی مخالفین بودهاند و هستند و مخالفین اهل بیت، مخالفین پیغمبر اکرم وقتی دسترسی به خود پیغمبر اکرم و اهل بیت نداشته باشند مؤمنین را اذیت میکنند، با اهل ایمان دشمنی میکنند، خدایا مؤمنین را از شر دشمنان حفظ کن.
«وَ انْصُرْنِي عَلَيْهِم»
خدایا نصرت بده اهل ایمان را بر غیر اهل ایمان. البته در داخل اهل ایمان هم حسد پیدا میشود، یک مؤمن نسبت به مؤمن دیگری حسادت میکند، لذا حضرت میفرمایند اعدائی و حسادی، از خدا میخواهیم که از شر حسد هم ما را حفظ کند، حسد صفت بدی است، اگر ما بخواهیم راجع به حسد کتابا و سنتا صحبت بکنیم، روایاتی که وارد شده در مذمت حسد، روایاتی که وارد شده مخصوصا در بین اهل علم روایت دارد که حسد زیاد است، وَ انْصُرْنِي عَلَيْهِم.
«وَ أَقِرَّ عَيْنِي»
چشمم را روشن کن و دلم را خوش کن.
«وَ فَرِّحْ قَلْبِي وَ اجْعَلْ لِي مِنْ هَمِّي وَ كَرْبِي فَرَجاً وَ مَخْرَجا»
مؤمن گرفتاریهایی برایش پیش میآید، مؤمن همّ و غم پیدا میکند، روایت داریم مؤمن همّ و غمش همیشه در دلش است، در ظاهر آدم نگاه میکند میبیند این آقا انگار هیچ همّ و غمی ندارد، در ظاهر صورتش بشاشت دارد، قیافهاش قیافه نور و محبت و معنویت است، صورت بازی دارد، همّ و غم در دل است، انسان در همّ و غمش از خداوند متعال بخواهد که همّ و غمش را او برطرف بکند. وَ فَرِّحْ قَلْبِي وَ اجْعَلْ لِي مِنْ هَمِّي وَ كَرْبِي فَرَجاً وَ مَخْرَجا.
«وَ اجْعَلْ مَنْ أَرَادَنِي بِسُوءٍ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِكَ تَحْتَ قَدَمَي»
مرا نصرت بده بر آنهایی که نسبت به من نیتهای بدی داردند، غرضهای خاصی دارند.
«وَ اكْفِنِي شَرَّ الشَّيْطَان»
بالخصوص در ماه رمضان ما از خداوند متعال بخواهیم که ما را از شر شیطان حفظ بکند که اگر در ماه رمضان محفوظ ماندیم از او بخواهیم که این حالت معنوی که پیدا میشود دوری از شیطان که پیدا میشود ادامه پیدا بکند تا ماه مبارک آینده، یعنی برای ما ملکه بشود، اگر چشم من در ماه مبارک رمضان به نامحرم نمیافتد به برکت روزه، اگر گوشم به برکت روزه از شنیدن حرفها و صداهای خلاف شرع محفوظ میماند این بایستی برای چشم من ملکه بشود، برای گوش من و ادامه پیدا کند بعد از ماه مبارک که از شر شیطان انسان محفوظ بماند، چون تمام مفاسد، تمام گمراهیها، تمام ظلمها، تمام خلاف کاریها و جرمها از شیطان است. اگر انسان از شر شیطان محفوظ بماند وَ اكْفِنِي شَرَّ الشَّيْطَان.
«وَ شَرَّ السُّلْطَان»
خدایا ما را از سلطان ظالم حفظ کن، از شر سلطانی که ظلم میکند محفوظ بدار، وَ شَرَّ السُّلْطَان.
«وَ سَيِّئَاتِ عَمَلِي»
از سیئات اعمالم مرا حفظ کن، یعنی چه از سیئات اعمالم؟ چون هر عمل سیئه اثر خاص خودش را دارد، اگر عمل سیئهای از من سر بزند آن اثر خاص خودش مترتب میشود مگر خداوند متعال از این گناه بگذرد تا آن اثر بد مترتب نشود، و الا تا وقتی گناه هستش آثار سیئهاش مترتب است، بعضی از گناهان اثر وضعی هم دارند، ظلم اثر وضعی دارد، عاق والدین بودن اثر وضعی دارد، خیلی از گناهان کبائر و غیر کبائر آثار وضعی دارد، یعنی لا محال آن اثر مترتب میشود چه من بخواهم یا نخواهم، لذا باید از خداوند متعال بخواهیم که گناهان ما را و آثار وضعیه و غیر وضعیه این گناهان را بردارد. وَ سَيِّئَاتِ عَمَلِي.
«وَ طَهِّرْنِي مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّهَا»
کلمهی طهرنی حضرت استعمال کردند، معلوم میشود که گناه انسان را آلوده میکند، گناه آلودگی دارد، از خدا باید بخواهیم که ما را طهارت بدهد، ما را از گناه پاکیزه کند، گناه ناپاکی دارد، آنوقت ناپاکی باز یه وقت میبینید گناهی از من سر میزند و ناپاکی آن را درک میکنم و میفهمم، یک وقت گناهی است که آن ناپاکی را من درک نمیکنم اما خداوند متعال برای هر گناهی آثار خاص خودش را قرار داده و آلودگی انسان را میکند، نفس انسانی آلوده میشود، اگر یک گناه از انسان سر بزند یک نقطهی سیاهی در انسان در قلب انسان پیدا میشود، اگر گناه دوم، گناه سوم، گناه چهارم، یک وقت میبینیم کل قلب سیاه شد، حالا اگر دیگر قلب سیاه بشود چه کار میشود. وَ طَهِّرْنِي مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّهَا. انسان گاهی گناه میکند طرف حساب خدا است، گاهی انسان گناه میکند طرف حساب خلق خدا است، بعضی از گناهها گناهانی است که فرض کنید ترک نماز، العیاذ بالله، یک وقت نه گناهی است که مربوط به مردم است و خلق خدا، وَ طَهِّرْنِي مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّهَا، آنوقت گناه اگر مربوط به خلق خدا بوده آن تکالیف خاص خودش را دارد، وظایف خاص خودش را دارد که از خدا باید کمک بگیریم برای پاک شدن آن گناهان.
«وَ أَجِرْنِي مِنَ النَّارِ بِعَفْوِكَ وَ أَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِك»
به رحمت خودت ما را به بهشت ببر، به رحمت خودت ما را به بهشت ببر.
«وَ زَوِّجْنِي مِنَ الْحُورِ الْعَيْنِ بِفَضْلِك»
خوب این یکی از نعم بهشت است، وَ زَوِّجْنِي مِنَ الْحُورِ الْعَيْنِ بِفَضْلِك. این مربوط به بهشت است.
«وَ أَلْحِقْنِي بِأَوْلِيَائِكَ الصَّالِحِينَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَبْرَارِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى أَجْسَادِهِمْ وَ أَرْوَاحِهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه»
چه نعمتی بالاتر از اینکه انسان ملحق به پیغمبر اکرم و اهل بیت بشود؟ ملحق شدن به پیغمبر اکرم و اهل بیت، چه کار کنیم که ما را بگذارند در صف آنهایی که حقیقتا شیعیان اهل بیت هستند، آنهایی که حقیقتا تربیت شدهی مکتب رسول الله و اهل بیت هستند.
امام علیه السلام باز برمیگردند.
«إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ عِزَّتِكَ وَ جَلَالِكَ لَئِنْ طَالَبْتَنِي بِذُنُوبِي لَأُطَالِبَنَّكَ بِعَفْوِك»
قسم میخورند اگر از من بازخواست کنی نسبت به گناهانم من در آنجا عفو تو را مطالبه میکنم، خدا از من صوم و صلاة و عبادات و حقوق مردم را که کوتاهی کرده باشم مطالبه میکند، من برمیگردم میگویم خدایا من هم از تو عفوت را مطالبه میکنم. حالا کدام مطالبه پیش میرود؟ مطالبهی خدا پیش میرود و من گرفتارم یا مطالبهی خدا پیش میرود و من آزاد میشوم؟ معلوم نیست، لذا باید حواسمان را جمع بکنیم. بله یک وقت انسان از روی اشتباه، از روی خطاء، از روی غفلت خلافی از او سر میزند، یک وقت شیطان انسان را گول میزند، خواندیم «إِلَهِي لَمْ أَعْصِكَ حِينَ عَصَيْتُكَ وَ أَنَا بِرُبُوبِيَّتِكَ جَاحِد وَ لَا بِأَمْرِكَ مُسْتَخِف… ٌ لَكِنْ خَطِيئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي وَ غَلَبَنِي هَوَاي» خوب هنر این است که انسان فورا برگردد، آن لحظهای که شیطان بر من غلبه پیدا کرد مرا برد به آنجایی که نباید بروم، از خواب غفلت که بیدار شدم فورا برگردم، آنوقت است که میتوانم به خدا عرض بکنم که خدایا من هم عفو تو را مطالبه میکنم، اما اگر خدایی نکرده کسی بر گناهانی که میکند اصرار بکند، ما میبینیم بعضی از افراد را گناه میکنند و گناهشان را توجیه میکنند، گناه میکنند دنبال این هستند که گناهشان را به رُخ من بکشند؛ این خیلی بد است، اصرار بر گناه خیلی بد است، لذا گناه صغیره با اصرار کبیره میشود. لَئِنْ طَالَبْتَنِي بِذُنُوبِي لَأُطَالِبَنَّكَ بِعَفْوِك.
«وَ لَئِنْ طَالَبْتَنِي بِلُؤْمِي لَأُطَالِبَنَّكَ بِكَرَمِك»
من آدم بیخودی هستم، آدم پستی هستم، میخواهی به خاطر پستی من مرا عقاب بکنی؟ من به بزرگواری خودت نگاه میکنم و از تو عفوت را به خاطر بزرگواری تو مطالبه میکنم. لؤم یعنی پستی.
«وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّي لَك»
این خیلی مطلب است خداوند متعال مرا به جهنم ببرد و در جهنم به اهل جهنم بگویم من خدا را دوست دارم، این خیلی ارزشمند است که انسان اینقدر با خداوند متعال صاف باشد که من گناه کردم، توبه هم نکردم، خداوند متعال به خاطر گناه من، مرا عقاب کرد، من باز او را دوست داشته باشم چون او بزرگ است، او اهل دوست داشتن است، او کسی است که باید دوستش داشته باشیم، ما بد بودیم و بد هستیم آنوقت وقتی بدی کردیم سزای بدیمان را باید ببینیم چون خودمان باعثش هستیم، لذا میتوانیم این را بگوییم که خداوند متعال در گناهانی که مربوط به خودش است راحتتر گذشت میکند تا گناهانی که مربوط به غیر خودش است. لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّي لَك.
«إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنْ كُنْتَ لَا تَغْفِرُ إِلَّا لِأَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ فَإِلَى مَنْ يَفْزَعُ الْمُذْنِبُون»
بالاخره یک پناهی ماها باید داشته باشیم، اگر قرار باشد فقط خوبان را بپذیری، اگر بنا باشد فقط بندگان خوبت را رحم بکنی پس آنهایی که گناه میکنند و استغفار میکنند و توبه میکنند و مُصرّ بر گناهشان نیستند و گناه هم گناه خدایی است نه خلقی، در این موارد امید به عفو خداوند متعال هست و باید هم باشد، یأس ممنوع است، فالی من یفزع المذنبون.
«وَ إِنْ كُنْتَ لَا تُكْرِمُ إِلَّا أَهْلَ الْوَفَاءِ بِكَ فَبِمَنْ يَسْتَغِيثُ الْمُسِيئُون»
خدایا اگر بنا باشد که فقط عنایت به خوبان داشته باشی، آنها را فقط اکرام بکنی، بزرگواری تو فقط برای خوبان باشد، پس آنهایی که بد کردند چه کار کنند؟ کجا بروند؟
باز دقت کنید من خیلی حرف میتوانم در این موارد داشته باشم، یعنی از شب اول اما بنا بر این ندارم که خیلی اطاله کنم، یک وقت انسان کار بد میکند، یک وقت انسان خودش بد میشود، والعیاذ بالله، یک وقت انسان میشود مرکز فساد، اصلا خودش بد میشود، یک وقت انسان ذاتا بد نیست کار بد از او سر میزند، و مؤمن اینطور است، مؤمن قبح فاعلی ندارد قبح فعلی دارد، وقتی گناه میکند از او قبیح سر زده نه اینکه خودش قبیح باشد، ما از کسانی که بدمان میآید و آنها را لعن میکنیم آنها کسانی هستند که ذاتا بد هستند، و کارهای بد از آنها سر زده است، مؤمن ذاتا بد نیست، مؤمن کارهای بد از او سر میزند لذا عبارت حضرت را دقت کنید فبمن یستغیث المسیئون، این از آنها سر زده، خدایا یک راهی باز کن برای کسانی که از آنها بدی سر میزند، راهی برای مغفرت بر آنها باز کن اینطور نباشد که مغفرت تو اختصاص داشته باشد به خوبان، کار خوب کردن آنهایی که صد در صد مطیع بودن، بندگان خاص تو بودند پس چه کسی به داد مسیئون برسد. وَ إِنْ كُنْتَ لَا تُكْرِمُ إِلَّا أَهْلَ الْوَفَاءِ بِكَ فَبِمَنْ يَسْتَغِيثُ الْمُسِيئُون.