چکیده
غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از دیدگان بشریت، همانطور که شیخ طوسی رحمت الله علیه به آن تصریح کرده است به سبب سوء رفتار ما انسانها ایجاد شده است.
دوران غیبت از سختترین زمانها برای یک انسان دیندار است، زیرا در این زمان راهنماهای الهی برای انسانها ظاهر نیستند، و طبق فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله: «يَا عَلِيُّ أَعْجَبُ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاض»[۱]، انسانهایی در زمان غیبت میآیند که بر اساس یکسری نوشته ایمان میآورند.
اما مهمترین مسئله در این زمان توجه کردن به کلام معصومین علیهم السلام است تا بر اساس رهنمودهای آنان یک فرد دیندار بداند چگونه دین خود را حفظ کند و دچار انحراف و گرفتاری و فتن دوران غیبت نشود.
لذا در این مقاله به دنبال آن هستیم تا با بررسی در متون حدیثی سفارشات و دستوراتی که نسبت به زمان غیبت برای ما صورت گرفته است را بیابیم و با پیروی از آن فرامین و هدایتگریها در زمان غیبت به عنوان یک مؤمن واقعی و عامل در مسیر اهل بیت اثنی عشری علیهم السلام قرار بگیریم.
کلید واژهها: امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، غیبت، اجتنابات
مقدمه
چگونه مصداق روایات در مدح افراد آخر الزمان شویم؟
در روایات امامیه در مورد مؤمنین زمان غیبت مدح و تمجیدهای فراوانی بیان شده است که با دیدن و خواندن این توصیفات هر انسانی به وجد میآید. اما لازمهی اینکه شخصی شامل این مدائح شود همرنگ ساختن و هم سوء شدن شخص مؤمن با روایاتی است که برای زمان غیبت بیان شده است.
در ابتدای این مقاله ابتدا برخی از مدائح مؤمنین زمان غیبت را بیان میکنیم و در ادامه مقاله روایاتی که وظیفه ما را در زمان غیبت معین میکنند را بیان مینماییم.
با یقینترین مردم
رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: «يَا عَلِيُّ أَعْجَبُ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاض»[۲].
یاعلی عجيبترين مردم از جهت ايمان، و عظيمترين ايشان از جهت يقين گروهى هستند كه در آخر الزمان زيست ميكنند، زيرا ايشان پیامبر خود را ندیدهاند، و حجّت از ايشان غائب است، ولى آنان به نوشتهاى ايمان آوردهاند.
برابری با اجر پنجاه صحابی
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «سَيَأْتِي قَوْم مِنْ بَعْدِكُمْ الرَّجُلُ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ كُنَّا مَعَكَ بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَيْنٍ وَ نَزَلَ فِينَا الْقُرْآنُ فَقَالَ إِنَّكُمْ لَوْ تَحْمِلُونَ لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُم»[۳].
مردمى بعد از شما خواهند آمد كه يك مرد آنها ثواب پنجاه نفر از شما را دارند. اصحاب عرض كردند: يا رسول الله! ما در جنگ بدر و احد و حنين در ركاب شما پيكار كردهايم و قرآن در ميان ما نازل شده است (يعنى چطور مىشود كه مردمى بيايند كه يك نفر آنها ثواب پنجاه نفر ما را داشته باشند؟)، حضرت فرمودند: آنچه را آنها تحمل ميکنند اگر شما ببينيد، نمىتوانيد مانند آنها صبر كنيد!
برادران رسول خدا صلی الله علیه و آله
امام باقر علیه السلام فرمودند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ يَوْمٍ وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ اللَّهُمَّ لَقِّنِي إِخْوَانِي مَرَّتَيْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَ مَا نَحْنُ إِخْوَانُكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَا إِنَّكُمْ أَصْحَابِي وَ إِخْوَانِي قَوْمٌ مِنْ آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا بِي وَ لَمْ يَرَوْنِي لَقَدْ عَرَّفَنِيهِمُ اللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُخْرِجَهُمْ مِنْ أَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ أَرْحَامِ أُمَّهَاتِهِمْ لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِيَّةً عَلَى دِينِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ كَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الدُّجَى يُنْجِيهِمُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ»[۴].
پيغمبر اكرم صلّى الله عليه و آله روزى در جمعى از اصحاب دو بار فرمودند: خداوندا! برادران مرا به من بنمايان. اصحاب عرض كردند: يا رسول الله! مگر ما برادران شما نيستيم؟ فرمودند: نه! شما اصحاب من ميباشيد، برادران من مردمى در آخرالزمان هستند كه به من ايمان مىآورند، با اينكه مرا نديدهاند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پيش از آنكه از صلب پدران و رحم مادرانشان بيرون بيايند، به من شناسانده است. ثابت ماندن يكى از آنها بر دين خود، از صاف كردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانى، دشوارتر است. و يا مانند كسى است كه پارهاى از آتش چوب درخت «غضا»[۵] را در دست نگاه دارد. آنها چراغهاى شب تار ميباشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تيره و تارى نجات ميدهد.
ثواب هزار شهید
زین العابدین علی بن الحسین علیهما السلام میفرمایند: «مَنْ ثَبَتَ عَلَى مُوَالاتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلَ شُهَدَاءِ بَدْر»[۶].
هر كس در هنگام غيبت قائم ما به ولایت ما ثابت بماند خداوند به وى اجر هزار شهيد مانند شهداى بدر خواهد داد.
این چند حدیث فقط تعدادی از دهها و صدها حدیث در این باب است که اهمیت و سختی دوران غیبت را به خوبی بیان میدارد لذا به همین میزان اکتفاء میکنیم تا مقدمه بحث طولانی نشود.
متن مقاله
در روایات ما برای دوران غیبت سفارشات و دستوراتی بیان شده است که با به کارگیری و توجه به آنان میتوان از کسانی بود که اجر هزار شهید را دارند و به عنوان برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله ملقب میشوند.
۱.تمسک به امر اوّل
اوّلین موردی که بر اساس روایات باید آن را مراعات کرد، تمسک به امر اوّل است، در دستهای از روایات بیان شده است که در زمانی که امام خود را نشناختید (با چشم ظاهری آنان را ندیدید) به امر اوّل تمسک کنید.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَمَّنْ أَثْبَتَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام أَنَّهُ قَالَ: كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا بَقِيتُمْ دَهْراً مِنْ عُمُرِكُمْ لَا تَعْرِفُونَ إِمَامَكُمْ قِيلَ لَهُ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَكَيْفَ نَصْنَعُ قَالَ تَمَسَّكُوا بِالْأَمْرِ الْأَوَّلِ حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكُمْ»[۷].
چگونه خواهيد بود هرگاه در روزگارى زندگی کنید و امام خود را نشناسيد؟ گفتند: اگر چنين باشد پس چه كنيم؟ حضرت فرمودند: به همان دستور اول پایبند باشيد تا براى شما امر روشن شود.
در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِيرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبِي عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا صِرْتُمْ فِي حَالٍ لَا تَرَوْنَ فِيهَا إِمَام هُدًى وَ لَا عَلَماً يُرَى وَ لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا دُعَاءَ الْغَرِيقِ فَقَالَ لَهُ أَبِي إِذَا وَقَعَ هَذَا لَيْلًا فَكَيْفَ نَصْنَعُ فَقَالَ أَمَّا أَنْتَ فَلَا تُدْرِكُهُ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَتَمَسَّكُوا بِمَا فِي أَيْدِيكُمْ حَتَّى يَتَّضِحَ لَكُمُ الْأَمْرُ»[۸].
عبد الله سنان گويد من و پدرم شرفياب حضور امام ششم شديم، فرمودند: چگونه هستید شما آنگاه كه به وضعى درآیيد و در آن زمان، امام و رهبرى نبينيد و پيشوائى ديده نشود و نجاتى نباشد جز براى كسى كه دعاى غريق را بخواند؟ پدرم به ایشان عرض كرد: اين وضع به خدا بلا است چه بكنيم؟ فرمودند: اگر تو آن زمان را دريافتی، به آنچه داريد تمسک کنید تا مطلب براى شما روشن شود.
امر اوّل چیست؟
این تعبیر «امر اوّل» در روایات مختلفی بیان شده است، اما مراد از امر اوّل چیست؟
علامه مجلسی رحمت الله علیه در شرح این احادیث مینویسد دو احتمال وجود دارد:
احتمال اول: مقصود از اين اخبار اين است كه شيعيان در غيبت امام زمان عليه السّلام در امر دين و عمل به احكام اسلام متزلزل و پريشان نشوند، و به عبارت روشنتر به ما دستور دادهاند كه در آن موقع اصول و فروع دين خود را همانطور كه از ائمه اطهار علیهم السلام به شما رسيده است محكم گرفته و از دست ندهيد؛ و از دين اسلام برنگرديد تا آنكه امام شما ظاهر شود.
احتمال دوم: معنى روايات مزبور اين باشد كه هر كس مدعى شد كه قائم آل محمد علیهم السلام است، به او ايمان نياوريد تا آنكه با معجزات ادعاى خود را ثابت كند[۹].
۲.محافظت بر حب و بغض
دومین موردی که باید در زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مراعات شود، محافظت بر حب و بغض است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَطَّارِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مَنْصُورٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ إِذَا أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَيْتُ لَا أَرَى إِمَاماً أَئْتَمُّ بِهِ مَا أَصْنَعُ قَالَ فَأَحِبَّ مَنْ كُنْتَ تُحِبُ وَ أَبْغِضْ مَنْ كُنْتَ تُبْغِضُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»[۱۰].
منصور از مردى نقل ميكند كه او به امام صادق عليه السلام عرض كرد: هرگاه روز را صبح و شام كنم و امامى را كه از او پيروى كنم، نبينم چه كنم؟ حضرت فرمودند: آنكه را بايد دوست داشته باشى دوست بدار و آنكه را بايد دشمن بدارى دشمن بدار، (تولّى و تبرّى را از دست مده) تا خداى عزّ و جلّ او را ظاهر كند.
امام کاظم علیه السلام فرمودند: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام… قَالَ طُوبَى لِشِيعَتِنَا الْمُتَمَسِّكِينَ بِحَبْلِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا الثَّابِتِينَ عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً وَ رَضِينَا بِهِمْ شِيعَةً فَطُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ وَ هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِي دَرَجَاتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[۱۱].
خوشا به حال شيعيان ما كه در غيبت قائم ما علیه السلام، به رشته ولايت ما چسبيدهاند و بر دوستى ما پا برجا هستند و از دشمنان ما بيزارند، آنان از ما هستند و ما از آنها هستيم، به تحقيق ما را به امامت پسنديدهاند و ما هم آنها را به شيعه بودن پسنديدهايم. خوشا به حال آنها و خوشا به حال آنها، ايشان به خدا در روز قيامت هم درجه ما باشند.
۳.ولایت اهل بیت علیهم السلام
از مهمترین واجبات و با اهمیتترین آنها اعتقاد به امامت ائمه دوازدهگانه، و پذیرش ولایت آنان، و اِبراز محبت و مودت به آنان است، از این رو یکی دیگر از اموری که در زمان غیبت بیش از پیش باید مراعات و مراقبت کرد، ولایت اهل بیت علیهم السلام است.
لذا امام صادق علیه السلام در حدیثی میفرمایند: «حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِيُّ السَّمَرْقَنْدِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ الْبُوفَكِيِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِأَمْرِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدَايَة»[۱۲].
خوشا به حال كسى كه در حال غيبت قائم ما علیه السلام، به امر او تمسک جوید و پس از هدايت، دلش برنگردد.
از امام صادق علیه السّلام درباره آیه اولی الأمر سؤال شد، حضرت فرمودند: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ نُعَيْمٍ الصَّحَّافِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ مَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ مَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا علیه السّلام إِلَّا فِي تَرْكِ وَلَايَتِنَا وَ جُحُودِ حَقِّنَا»[۱۳].
مراد از آیه که میفرماید: «خدا را اطاعت كنيد و پيغمبر را اطاعت كنيد، و اگر روى از آنان بگردانيد، تنها ابلاغ بر عهده رسول ما است» چیست؟ حضرت فرمودند: به خدا سوگند، پيشينيان شما هلاك نشدند و هيچ كس هم تا زمان قيام قائم ما عليه السلام هلاك نشود، مگر به سبب ترك نمودن ولايت ما و انكار حق ما اهل بیت علیهم السّلام.
۴.اقتداء به اهل بیت علیهم السلام
شیعه امامیه معتقد است همانطور که به پیامبر و نبی نیاز داریم به همان دلیل نیز به امام نیاز داریم و طبق فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهم السلام چراغ و پرچم هدایت هستند، و خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقين»[۱۴]، بر طبق این فرمان الهی واجب است ملازم و تابع اهل بیت علیهم السلام باشیم و به آنان اقتدا کنیم و نه از آنان جلو برویم و نه عقب بمانیم.
لذا یکی دیگر از اموری که واجب است در زمان غیبت بیش از پیش به آن توجه نماییم، اقتدا به اهل بیت علیهم السلام است، بر این اساس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِق»[۱۵].
مثل اهل بيت من همچون كشتى نوح است هر كه سوار آن شد نجات يافت و هر كه كناره گرفت غرق شد و هر كه بر آنها مقدم شود گمراه است، كسى كه چنگ به آنها بزند به مقصود ميرسد.
در روایتی دیگر شبیه به همین مضمون از امیر بیان امیر المؤمنین علی علیه السّلام در کتاب شریف نهج البلاغه بیان شده است که فرمودند: «وَ خَلَّفَ فِينَا رَايَةَ الْحَقِ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا زَهَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ»[۱۶].
و بيرق و پرچم حق را در ميان ما گذاشت، كسى كه از اين بيرق و پرچم پيشى گرفت از دين خارج شد، و هر كه از آن عقب ماند هلاك گشت، و هر كه ملتزم آن شد به حق پيوست.
و امام زین العابدین علیه السلام در صلوات شعبانیه میفرمایند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْكِ الْجَارِيَةِ فِي اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ يَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ»[۱۷].
خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، آنان كه كشتى روان در موجها و ژرفاى دريا هستند، كه هر كس بر آن سوار شود ايمن و آسوده، و هر كس سوار نشود غرق مىگردد، همانها كه هر كس بر آنان پيشى گيرد از دين خارج گشته، و هر كس از آنان عقب ماند و از ايشان تبعيّت ننمايد، به هلاكت مبتلا مىگردد، و تنها كسى كه پيوسته همراه آنان باشد به ايشان میپیوندد.
در کلامی دیگر امیر بیان علی بن ابی طالب علیهما السلام درباره وظیفه مؤمنین در زمان غیبت و آزمایش و فتن میفرمایند: «انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا»[۱۸].
به خاندان پيامبرتان بنگريد، و به آن سو كه مىروند برويد، و پى آنان را بگيريد. كه هرگز شما را از راه رستگارى بيرون نخواهند كرد و به هلاكتتان باز نخواهند آورد. اگر ايستادند بايستيد، و اگر برخاستند، برخيزيد. بر آنها پيشى مگيريد كه گمراه مىشويد، و از آنان عقب نمانيد كه تباه مىگرديد.
این روایات گوشهای از دهها روایات است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و دیگر ائمه معصومین علیهم السّلام به ما رسیده است و وظیفه ما را هم در زمان غیبت و هم در زمان حضور مشخص کردهاند.
بر اساس این روایات هر شخصی که طالب سعادت و نجات است چارهای جز توجه کردن و گوش به فرمان امام زمان خود بودن، ندارد، زیرا یک قدم جلوتر یا عقبتر نتیجهاش پشیمانی و هلاکت است.
این روایات به خوبی به ما میفهمانند که نه تنها در زمان حضور بلکه و بالأخص در زمان غیبت نباید هیچکس و هیچ چیز را ولو خواسته نفس خودمان باشد، بر اهل بیت نبی علیهم السّلام مقدم کنیم، و دنبالهرو هیچ کسی غیر از اهل بیت علیهم السّلام نباشیم، ولو افرادی خود را منتسب به صاحب الزّمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف بدانند و خود را به عنوان «نماینده، فرستاده، همسر» و دیگر عناوین از جانب آن حضرت معرفی کنند، اما تنها وظیفه ما در زمان حضور و بالأخص زمان غیبت، اطاعت و پیروی کردن از چهارده نور الهی و چراغ هدایت است که خداوند متعال برای هدایت و سعادت بشریت قرار داده است نه یک نفر بیشتر و نه یک نفر کمتر.
۵.انتظار فرج
یکی از مسائل مهمی که در روایات امامیه بر آن تأکید بسیاری شده است، انتظار امر و انتظار فرج است.
اما غرض از این تعابیر چیست؟ به چه کسی منتظِر اطلاق میشود؟
آنچه از روایات ائمه اثنی عشر به دست میآید ظاهر انتظار عبارت است از:
فراموش نکردن امام علیه السّلام و توجه داشتن به دولت کریمه و مسلط شدن آن حضرت بر دشمنان. ناامید نشدن از ظهور و فرج آن حضرت هرچند غیبت ایشان طولانی شود. آمادگی علمی و عملی برای یاری آن حضرت. تسلیم رضای الهی بودن و ترک استعجال.
اما برخی از روایاتی که ما را سفارش به انتظار فرج کردند و باید آن را مراعات کنیم، عبارت است از:
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ عِبَادَة»[۱۹].
با صبر و بردباری در انتظار فرج بودن، عبادت است.
امام صادق علیه السلام انتظار فرج را از ویژگیهای دین ائمه علیهم السلام میدانند: «مِنْ دِينِهِمُ الْوَرَعَ وَ الْعِفَّةَ وَ الصِّدْقَ وَ الصَّلَاح… ِ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ بِالصَّبْر»[۲۰].
از دين ايشان (ائمه) علیهم السلام است: ورع و عفت و صدق و صلاح… و انتظار كشيدن باصبر بر گشايش كار.
در حدیثی دیگر امام صادق علیه السلام فرمودند: «أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا»[۲۱].
هر کس در انتظار امر ما در برابر اذیتها و سختی و ترسها صبر کند، در روز قیامت در زمره ما اهل بیت علیهم السلام است.
از محمد بن علی، جواد الائمه علیهم السلام سؤال شد: «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّيَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ يَنْجُو فِيهَا الْمُسْلِمُونَ»[۲۲].
يا ابن رسول الله چرا او را قائم نامند؟ فرمودند: چون وقتی قيام كند كه از يادها رفته است و بيشتر معتقدان به امامتش برگشتهاند، عرض كردم چرا منتظَرش نامند؟ فرمودند: براى آنكه غيبتى دارد كه روزهاى بسيارى بر آن بگذرد و مدتش طولانى شود و مخلصان انتظار او را میكشند و شكّاكان منكر او گردند و جاحدان به ذكر او تمسخر كنند، وقتگذاران درباره او دروغگو باشند، و شتابزدگان درباره او هلاك گردند و مسلمانان به او نجات يابند.
۶.ترک استعجال
استعجال در انتظار فرج چیست و چه تفاوتی با تعجیل دارد؟
در این بخش خالی از لطف نیست تا ابتدا درباره استعجال که در روایات نهی شده است و تعجیل که در روایات مدح شده است توضیحی مختصر داده شود.
استعجال به معني عجله كردن و خواستن چيزي قبل از رسيدن وقت آن و قبل از تحقّق زمينههاي لازم براي آن است. انسانهاي عجول به خاطر ضعف نفس و كم ظرفيت بودن، متانت و سكون و آرامش خود را از دست ميدهند و بدون در نظر گرفتن شرايط، خواهان تحقّق پديدهها هستند. در فرهنگ ناب مهدويت و در برخورد با مسئله انتظار امام غائب، انسانِ منتظِر، پيوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتياق خواستار ظهور است و براي تعجيل امر فرج دعا ميكند ولي هرگز عجله نميكند و هر چه غيبت به درازا كشد و انتظار، طولاني شود، باز هم صبر و شكيبايي را از كف نميدهد بلكه عليرغم شوق فراوان به ظهور، در برابر اراده پروردگار و خواست او كمال تسليم را از خود نشان ميدهد و براي تحقّق همه زمينههاي لازم براي ظهور ميكوشد و بردباري ميكند.
لذا امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه ۱ سوره نحل میفرمایند: «عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَلَوِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ قَالَ هُوَ أَمْرُنَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا تَسْتَعْجِلَ بِه»[۲۳].
عبد الرّحمن بن كثير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده درباره اين آيه كه مىفرمايد: «امر خداوند به زودى فرا رسد در آمدنش شتاب نكنيد»، آن حضرت فرمودند: آن امر ما است، خداى عزّ و جلّ امر فرموده كه در مورد آن شتاب نشود.
در حدیثی دیگر باز حضرت فرمودند: «الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْأَنْبَارِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ذَكَرْنَا عِنْدَهُ مُلُوكَ آلِ فُلَانٍ فَقَالَ إِنَّمَا هَلَكَ النَّاسُ مِنِ اسْتِعْجَالِهِمْ لِهَذَا الْأَمْرِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ إِنَّ لِهَذَا الْأَمْرِ غَايَةً يَنْتَهِي إِلَيْهَا فَلَوْ قَدْ بَلَغُوهَا لَمْ يَسْتَقْدِمُوا سَاعَةً وَ لَمْ يَسْتَأْخِرُوا»[۲۴].
مهزم پدر ابراهيم گويد: خدمت امام صادق عليه السلام از سلاطين آل فلان (بنى عباس) سخن به ميان آورديم، حضرت فرمودند: مردم به واسطه شتابشان براى اين امر هلاك گشتند. همانا خداوند متعال براى شتاب بندگان، شتاب نميكند، براى اين امر پايانى است كه بايد به آن برسد، و اگر مردم به آن پايان رسيدند ساعتى پيش و پس نيفتند.
۷.رعایت تقیه
تقیه چیست؟
تَقیه خودداری از اظهار عقیده و پنهان داشتن آن یا انجام دادن کاری برخلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص است. ادله قرآنی، روایی و عقلی بر جواز تقیه دلالت دارند.
البته نکته مهمی که در این باب باید رعایت کرد این مسئله است که تقیه کردن در برابر مخالفین است نه اینکه عقائد حقه در بین شیعیان نیز مخفی بماند و بیان نشود، که در اثر این کار به مرور زمان حتی عقائد حقه از جامعه شیعه حذف میشود و جامعه و شیعیان به انحراف از مسیر اهل بیت علیهم السلام میروند.
شیخ انصاری رحمة الله علیه درباره تقیه مینویسد: «فالواجب منها : ما كان لدفع الضرر الواجب فعلا ، وأمثلته كثيرة…. ثم الواجب منها يبيح كل محظور من فعل الواجب وترك المحرم»[۲۵].
تقیه واجب برای دفعِ ضررِ واجبی است که الان موجود هست، و مثالهای زیادی دارد، وقتی لازم بود تقیه واجب انجام بگیرد هر محظوری چه در کار واجب باشد یا کار حرام، مباح میشود. بر این اساس یکی از اموری که شیعیان باید در زمان غیبت مراعات کنند بحث تقیه است.
لذا امام صادق علیه السلام فرمودند: «عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: كُلَّمَا تَقَارَبَ هَذَا الْأَمْرُ كَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِيَّة»[۲۶].
امام صادق عليه السّلام فرمودند: هر میزان اين امر (ظهور امام قائم عليه السّلام) نزديكتر شود تقيه شديدتر شود (زيرا بدعت و ستم توسعه يابد و اظهار حق خطرش بيشتر شود).
و علی بن موسی الرضا علیهما السلام فرمودند: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام: لَا دِينَ لِمَنْ لَا وَرَعَ [لَهُ] وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ وَ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَعْمَلُكُمْ بِالتَّقِيَّةِ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى مَتَى قَالَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ وَ هُوَ يَوْمُ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَمَنْ تَرَكَ التَّقِيَّةَ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَيْسَ مِنَّا»[۲۷].
حسين بن خالد گويد امام هشتم فرمودند، كسى كه ورع ندارد دين ندارد، كسى كه تقيه ندارد ايمان ندارد به راستى گرامىترين شما نزد خدا آن كس باشد كه بيشتر تقيه كند، به او عرض شد تا كى؟ فرمودند: تا وقت معينى كه روز خروج قائم ما باشد، هر كس پيش از خروج قائم ما تقيه را کنار گذارد از ما نيست.
امیر بیان مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیهما السلام در مورد نحوه تعامل در زمان غیبت میفرمایند: «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ ابْنُ عُقْدَةَ الْكُوفِيُّ وَ هَذَا الرَّجُلُ مِمَّنْ لَا يُطْعَنُ عَلَيْهِ فِي الثِّقَةِ وَ لَا فِي الْعِلْمِ بِالْحَدِيثِ وَ الرِّجَالِ النَّاقِلِينَ لَهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ التَّيْمُلِيُ مِنْ تَيْمِ اللَّه قَالَ حَدَّثَنِي أَخَوَايَ أَحْمَدُ وَ مُحَمَّدٌ ابْنَا الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِمَا عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ أَبِي كَهْمَسٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مِيثَمٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ ضَمْرَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام لِشِيعَتِهِ كُونُوا فِي النَّاسِ كَالنَّحْل فِي الطَّيْرِ لَيْسَ شَيْءٌ مِنَ الطَّيْرِ إِلَّا وَ هُوَ يَسْتَضْعِفُهَا وَ لَوْ يَعْلَمُ مَا فِي أَجْوَافِهَا لَمْ يَفْعَلْ بِهَا كَمَا يَفْعَلُ خَالِطُوا النَّاسَ بِأَبْدَانِكُمْ وَ زَايِلُوهُمْ بِقُلُوبِكُمْ وَ أَعْمَالِكُمْ فَإِنَّ لِكُلِّ امْرِئٍ مَا اكْتَسَبَ وَ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ مَنْ أَحَب…»[۲۸].
امير مؤمنان عليه السّلام به پيروان خود فرمودند: در ميان مردم همچون زنبور عسل در بين پرندگان باشيد، هيچ پرندهاى نيست مگر اينكه زنبور عسل را ناتوان و بىمقدار مىشمرد، در صورتى كه اگر بدانند در اندرون او چه نهفته است هرگز با او چنين رفتارى نخواهند كرد. با مردم به ظاهر خود آميزش و نشست و برخاست داشته باشيد، و از حيث انديشه و عمل خويش از آنان دورى كنيد، به درستى كه بهره هر كس همان چيزى است كه خود به دست آورده، و در روز قيامت با آن كس كه دوست مىداشته محشور خواهد بود.
۸.دوری از مردم و اجتناب از شهرت
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «وَ قَالَ صلی الله علیه و آله: يَأْتِي فِي آخِرِ الزَّمَانِ نَاسٌ مِنْ أُمَّتِي يَأْتُونَ الْمَسَاجِدَ يَقْعُدُونَ فِيهَا حَلَقاً ذِكْرُهُمُ الدُّنْيَا وَ حُبُّ الدُّنْيَا لَا تُجَالِسُوهُمْ فَلَيْسَ لِلَّهِ بِهِمْ حَاجَة»[۲۹].
در آخر الزمان مردمانى از امّت من میآيند كه در مساجد دور هم مىنشينند و در مورد دنيا و حبّ دنيا گفتگو میکنند، با آنان همنشين مشو که خدا به آنها هیچ احتیاجی ندارند.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «يَا ابْنَ مَسْعُودٍ لَا تُجَالِسُوهُمْ فِي الْمَلَإِ وَ لَا تُبَايِعُوهُمْ فِي الْأَسْوَاقِ وَ لَا تَهْدُوهُمْ إِلَى الطَّرِيقِ وَ لَا تَسْقُوهُمُ الْمَاء»[۳۰].
پسر مسعود: در ملاء و آشكار با ايشان نشست و برخواست نکن، و در بازارها با آنها معامله نكن، و راه را نشان آنان مده، و آب به آنها مياشام.
۹.حفظ زبان و نشستن در خانه
امام باقر علیه السّلام در حدیثی در مورد زمان غیبت میفرمایند: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَغِيبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ فَيَا طُوبَى لِلثَّابِتِينَ عَلَى أَمْرِنَا فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ إِنَّ أَدْنَى مَا يَكُونُ لَهُمْ مِنَ الثَّوَابِ أَنْ يُنَادِيَهُمُ الْبَارِئُ جَلَّ جَلَالُهُ فَيَقُولَ عِبَادِي وَ إِمَائِي آمَنْتُمْ بِسِرِّي وَ صَدَّقْتُمْ بِغَيْبِي فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوَابِ مِنِّي فَأَنْتُمْ عِبَادِي وَ إِمَائِي حَقّاً مِنْكُمْ أَتَقَبَّلُ وَ عَنْكُمْ أَعْفُو وَ لَكُمْ أَغْفِرُ وَ بِكُمْ أَسْقِي عِبَادِيَ الْغَيْثَ وَ أَدْفَعُ عَنْهُمُ الْبَلَاءَ وَ لَوْلَاكُمْ لَأَنْزَلْتُ عَلَيْهِمْ عَذَابِي قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا أَفْضَلُ مَا يَسْتَعْمِلُهُ الْمُؤْمِنُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ قَالَ حِفْظُ اللِّسَانِ وَ لُزُومُ الْبَيْتِ»[۳۱].
جابر از امام پنجم ابى جعفر الباقر علیهما السلام روايت كرده است كه فرمودند: زمانى بر مردم میآيد كه امامشان غائب گردد، خوشا به حال كسانى كه بر امامت ما در آن زمان ثابت قدم بمانند، كمترین ثواب این کار آنان اين باشد كه بارى جلّ جلاله فرياد كند به آنها و بفرمايد: اى بندگان و كنيزانم به سِرِّ من ايمان آورديد و به غيب من تصديق كرديد، مژده گيريد به ثواب نيك از طرف من، اى بندگان و كنيزانم به راستى من از شما پذيرا میشوم و از شما درگذرم و شما را بيامرزم و شما بندگانم را از باران سيراب كنم و بلا را از آنها دور کنم، اگر شما نبوديد هر آينه عذابم را بر آنان نازل ميكردم. جابر گويد گفتم: يا ابن رسول الله بهترين چيزى كه مؤمن در آن زمان انجام دهد چيست؟ فرمودند: نگهداشتن زبان و نشستن در خانه.
و امام صادق علیه السلام فرمودند: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَمَّنْ أَخْبَرَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ الْزَمُوا بُيُوتَكُمْ فَإِنَّهُ لَا يُصِيبُكُمْ أَمْرٌ تَخُصُّونَ بِهِ أَبَداً وَ لَا تَزَالُ الزَّيْدِيَّةُ لَكُمْ وِقَاءً أَبَداً»[۳۲].
امام صادق عليه السّلام فرمودند: زبان خود را نگهداريد و خانه نشين باشيد، هرگز بلائى كه مخصوص شما (شيعيان) است به شما نميرسد، (زيرا گمنام هستيد و تقيه ميكنيد) و طايفه زيديه همواره سپر بلاى شما باشند (زيرا آنها تقيه نميكنند و بر ائمه ما عليهم السلام طعنه ميزنند، از اين رو سلاطين جور به دفع آنها ميپردازند و از شما غفلت ميكنند).
نکتهای که باید توجه کرد این است که مراد از «نشستن در خانه» یا ترک جنگ و قتال دشمنان قبل از رسیدن زمان مناسب آن است، یا دوری از مردم و معاشرت نکردن با آنان است.
دوری از مردم و نشستن در خانه زمانی نیکو است که شخص آنچه بر او در عقیده و عمل واجب است را بداند تا در هنگام خانه نشینی بتواند به دستورات و وظایف خود عمل کند و حقوق برادران و نزدیکانش را بتواند اداء کند؛ اما اگر کسی بخواهد خانه نشینی کند در حالی که علم ندارد، قطعا این مورد قبول شارع نیست.
خانه نشینی به حسب افراد و حالات و شرائط فرق میکند، مهم آن است که انسان، شخص دارای شرائط را بشناسد و معاشرت سالم و صحیح داشته باشد.
۱۰.نگفتن نام اصلی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
نام اصلی آن حضرت هم نام جدشان رسول خدا صلی الله علیه و آله است، اما در برخی روایات از بردن نام اصلی ایشان نهی شده است، البته در بین علماء در مورد حرمت یا جواز ذکر نام اصلی حضرت اختلاف است، اما چه بهتر که احتیاط شود و از ذکر نام اصلی آن حضرت اجتناب شود.
امام هادی علیه السلام فرمودند: «عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْعَلَوِيِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام يَقُولُ الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِيَ الْحَسَنُ فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ الْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ فَقَالَ إِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لَا يَحِلُ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ فَقُلْتُ فَكَيْفَ نَذْكُرُهُ فَقَالَ قُولُوا الْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ»[۳۳].
داود بن قاسم گويد: شنيدم امام هادى عليه السلام ميفرمودند: جانشين بعد از من حسن است چگونه خواهد بود حال شما نسبت به جانشين بعد از اين جانشين؟ عرض كردم براى چه، خدايم مرا قربانت گرداند؟ فرمودند: زيرا شما خودش را نمىبينيد و براى شما روا نيست نامش را ببريد، عرض كردم: پس چگونه از او ياد كنيم! فرمود: بگوئيد: حجت از آل محمد عليهم السلام.
و حضرت حجت بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیع شریف فرمودند: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَلِيٍّ مُحَمَّدَ بْنَ هَمَّامٍ يَقُولُ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ يَقُولُ خَرَجَ تَوْقِيعٌ بِخَطٍّ أَعْرِفُهُ مَنْ سَمَّانِي فِي مَجْمَعٍ مِنَ النَّاسِ بِاسْمِي فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّه»[۳۴].
محمد بن عثمان عمرى قدس الله روحه ميگفت توقيعى به خط او كه ما ميشناختيم بيرون آمد كه «هر كس در جمع مردم مرا به نامم نام برد لعنت خدا بر او باد».
احادیث در این باب بسیار است اما به خاطر طولانی نشدن این نوشتار به همین مقدار اکتفاء میکنیم.
۱۱.ممنوعیت تعیین وقت برای ظهور
امام باقر علیه السلام فرمودند: «الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْخَزَّازِ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِيِّ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهما السلام قَالَ: قُلْتُ لِهَذَا الْأَمْرِ وَقْتٌ فَقَالَ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ»[۳۵].
فضيل بن يسار گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم: براى اين امر وقتى هست؟ فرمودند: وقتگذاران دروغ گويند، وقتگذاران دروغ گويند، وقتگذاران دروغ گويند.
و از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ مِهْزَمٌ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنْ هَذَا الْأَمْرِ الَّذِي نَنْتَظِرُ مَتَى هُوَ فَقَالَ يَا مِهْزَمُ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَكَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ»[۳۶].
عبد الرحمن بن كثير گويد: خدمت امام صادق عليه السلام نشسته بودم كه مهزم وارد شد و عرض كرد: قربانت: به من خبر دهيد اين امرى كه در انتظارش هستيم كى واقع مىشود؟ فرمودند: اى مهزم! دروغ گفتند وقتگذاران و هلاك شدند شتابكنندگان و نجات يافتند تسليم شوندگان.
ظهور امام زمان عليه السلام از جمله اموري است كه وقتش معلوم نيست لذا در اين روايت تصريح شده است كه كسانى كه براى آن وقت معين كنند دروغگو هستند. و كسانى كه درباره ظهور آن حضرت شتاب زده شوند يعنى به خدا اعتراض و اشكال كنند كه چرا آن حضرت را ظاهر نميكند، خدا را نشناخته و به قضاء و قدر او راضى نگشته و در نتيجه به شقاوت و هلاكت رسيدهاند.
و اما انتظار فرج و دعا كردن براى ظهور آن حضرت و در عين حال راضى بودن به خواست و قضاء خدا و تسليم در برابر فرمان او مقتضاى عبوديت و بندگى و محبوب خداى متعال و موجب نجات است.
۱۲.اهتمام به دعا
امام صادق علیه السلام فرمودند: «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ وَجَدْتُ بِخَطِّ جَبْرَئِيلَ بْنِ أَحْمَدَ حَدَّثَنِي الْعُبَيْدِيُّ مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَال قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى وَ لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ قُلْتُ كَيْفَ دُعَاءُ الْغَرِيقِ قَالَ يَقُولُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ فَقُلْتُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ قُلْ كَمَا أَقُولُ لَكَ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِك»[۳۷].
عبد اللَّه بن سنان گويد امام ششم فرمودند: يك دوران اشتباهى بر شما رخ دهد که بدون امام هدايت و پيشواى آشکار بمانيد و در اين دوران كسى نجات نيابد مگر آنكه دعاى غريق بخواند. عرض كردم دعاى غريق چگونه است؟ فرمودند: ميگوئىد: اى خداى بخشنده، اى مهربان، اى گرداننده دلها، دلم را بر دينم ثابت نگه دار، من گفتم اى خدا، اى گرداننده دلها و ديدهها، دلم را بر دينت ثابت بدار، حضرت فرمودند: به راستى خداى عزّ و جلّ مقلّب القلوب و الابصار است ولى چنانچه من به تو گفتم بگو يا مقلّب القلوب ثبّت قلبى على دينك.
و امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُول زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ الزَّمَانَ أَيَّ شَيْءٍ أَعْمَلُ قَالَ يَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَكْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۳۸].
زراره گويد به امام صادق علیه السلام عرض كردم، قربانت گردم، اگر من به آن زمان رسيدم چه كار كنم؟ فرمودند: اى زراره: اگر به آن زمان رسيدى، با اين دعا از خدا بخواه: «خدايا خودت را به من بشناسان، زيرا اگر تو خودت را به من نشناسانى، من رسولت را نشناسم (براى اينكه هر كس خدا را شناخت، بر او لازم ميداند، كه از راه لطف بندگانش را هدايت كند و كسى كه خدا را نشناخت، فرستاده او را هم نميشناسد) خدايا تو پيغمبرت را به من بشناسان، زيرا اگر تو پيغمبرت را به من نشناسانى، من حجت تو را نشناسم، پس اگر تو حجتت را به من نشناسانی از دین خود گمراه میشوم.
۱۳.انجام امر به معروف و نهی از منکر
امام باقر علیه السلام فرمودند: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ بِشْرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عِصْمَةَ قَاضِي مَرْوَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ يُتَّبَعُ فِيهِمْ قَوْمٌ مُرَاءُونَ يَتَقَرَّءُونَ وَ يَتَنَسَّكُونَ حُدَثَاءُ سُفَهَاءُ لَا يُوجِبُونَ أَمْراً بِمَعْرُوفٍ وَ لَا نَهْياً عَنْ مُنْكَرٍ إِلَّا إِذَا أَمِنُوا الضَّرَرَ يَطْلُبُونَ لِأَنْفُسِهِمُ الرُّخَصَ وَ الْمَعَاذِيرَ يَتَّبِعُونَ زَلَّاتِ الْعُلَمَاءِ وَ فَسَادَ عَمَلِهِمْ يُقْبِلُونَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ مَا لَا يَكْلِمُهُمْ فِي نَفْسٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَوْ أَضَرَّتِ الصَّلَاةُ بِسَائِرِ مَا يَعْمَلُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ لَرَفَضُوهَا كَمَا رَفَضُوا أَسْمَى الْفَرَائِضِ وَ أَشْرَفَهَا إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَام الْفَرَائِضُ هُنَالِكَ يَتِمُّ غَضَبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ فَيَعُمُّهُمْ بِعِقَابِهِ فَيُهْلَكُ الْأَبْرَارُ فِي دَارِ الْفُجَّارِ وَ الصِّغَارُ فِي دَارِ الْكِبَارِ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ الْأَمْرُ فَأَنْكِرُوا بِقُلُوبِكُمْ وَ الْفِظُوا بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ صُكُّوا بِهَا جِبَاهَهُمْ وَ لَا تَخَافُوا فِي اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ فَإِنِ اتَّعَظُوا وَ إِلَى الْحَقِّ رَجَعُوا فَلَا سَبِيلَ عَلَيْهِمْ- إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ هُنَالِكَ فَجَاهِدُوهُمْ بِأَبْدَانِكُمْ وَ أَبْغِضُوهُمْ بِقُلُوبِكُمْ غَيْرَ طَالِبِينَ سُلْطَاناً وَ لَا بَاغِينَ مَالًا وَ لَا مُرِيدِينَ بِظُلْمٍ ظَفَراً حَتَّى يَفِيئُوا إِلَى أَمْرِ اللَّهِ وَ يَمْضُوا عَلَى طَاعَتِهِ قَالَ وَ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى شُعَيْبٍ النَّبِيِّ ص أَنِّي مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَةَ أَلْفٍ أَرْبَعِينَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّينَ أَلْفاً مِنْ خِيَارِهِمْ فَقَالَ ع يَا رَبِّ هَؤُلَاءِ الْأَشْرَارُ فَمَا بَالُ الْأَخْيَارِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِي وَ لَمْ يَغْضَبُوا لِغَضَبِي»[۳۹].
جابر گويد: امام باقر عليه السّلام فرمودند: در آخر الزمان گروهى به وجود مىآيند كه در بين خود از فرقهاى پيروى مىكنند كه رياكار، قارى قرآن، اهل انجام عبادات، داراى حالتى زهدگونه، تازه به دوران رسيده و سفيه و ناداناند. امر به معروف و نهى از منكر را واجب نمىدانند مگر در صورتى كه از ضررى در امان باشند، براى خودشان رخصت و بهانه مىجويند، و از لغزشهاى علمای منحرف و بد عملى آنها پيروى مىكنند. به نماز و روزه و چيزهايى كه به جاه و مالشان لطمهاى نزند روى مىآورند، و اگر نماز و ديگر كارهايى را كه انجام مىدهند نيز به مال و جانشان ضررى برساند، آن را هم همانند فريضهها و واجبات بزرگ ديگرى كه ترك كردند، رها مىكنند.
در واقع امر به معروف و نهى از منكر فريضه و واجب عظيم و بزرگى است كه فرايض و واجبات، تنها با آنها برپا مىشود . اينجا است كه غضب الهى بر اين افراد تمام و كامل مىشود و همه را به كيفر خود گرفتار مىكند و نيكان را نيز در سرزمين بدكاران، و كوچكها را در سرزمين بزرگان هلاك و نابود مىكند.
امر به معروف و نهى از منكر در حقيقت راه انبيا، روش روشن صالحان، و فريضهاى است بزرگ كه فرايض با آن زنده و پابرجا مىشود و مسلكهاى دين با آنها (از بدعتها) در امان مىماند، تجارتها حلال مىشود، آنچه به ستم گرفته شده باز مىگردد و زمين آباد مىشود و از دشمنان انتقام گرفته مىشود و امور (دين و دنيا) به راه راست كشيده مىشود.
پس، با دلهايتان منكر و كار بد را انكار كنيد و زشت بدانيد، و با زبانهاى خود اين مطلب را بگوييد، و به شدّت بر روى آنها بزنيد، و در راه خدا از سرزنش هيچ سرزنش كنندهاى مترسيد.
پس اگر پند گرفتند و به حقّ بازگشتند ديگر اجازۀ آزار آنها را نداريد (و راهى نيست) بلكه: اجازه تنها در مورد كسانى است كه به مردم ستم مىكنند، و در زمين به ناحق طلب و درخواست مىكنند؛ عذابى دردناك براى اينان خواهد بود.
در چنين موردى با بدنهايتان به جهاد با آنها بپردازيد، و با دلهايتان بر آنان خشم بگيريد، بدون اين كه در پى حكومتيابى باشيد، و يا مالى را به ستم بگيريد يا بخواهيد با ستمگرى (و بدون عدالت) بر آنان پيروز شويد؛ اين كار را بكنيد تا به دستور الهى بازگردند و مشغول اطاعت و فرمانبردارى از او شوند.
خداى عزّ و جلّ به شعيب پيامبر عليه السّلام وحى كرد: من يكصد هزار نفر از قوم تو را عذاب مىكنم، چهل هزار نفر از بدهايشان و شصت هزار نفر از بهترينهايشان را.
شعيب عليه السّلام عرض كرد: اى پروردگار من! اينان اشرارند، ولى نيكان به چه سبب؟
خداوند عزّ و جلّ به او وحى فرمود: با معصيتكاران كنار آمدند و به خاطر خشم و غضب من، خشمگين نشدند.
۱۴.اجتناب از آنچه باعث قساوت قلب میشود
امیر بیان سید المتقین امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودند: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّيْبَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ الْآدَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَظِيمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ: لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِيلٌ كَأَنِّي بِالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِي غَيْبَتِهِ يَطْلُبُونَ الْمَرْعَى فَلَا يَجِدُونَهُ أَلَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ وَ لَمْ يَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَيْبَةِ إِمَامِهِ فَهُوَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ الْقِيَامَة»[۴۰].
عبد العظيم بن عبد اللَّه حسنى از امام نهم روايت كرده است كه از پدرانشان روایت كرده است كه امير المؤمنين علیه السلام فرمودند: براى قائم ما غيبتى است كه مدتش طولانى است گويا من شيعه را مىبينم كه در غيبتش چون چهار پايان جولان ميزنند و چراگاه ميجويند و به دست نمىآورند؛ هر كدامشان بر دين خود ثابت بماند و براى طول غيبت امام دلش دچار قساوت نشود، او در روز قيامت در درجه من با من است سپس فرمودند: به راستى قائم ما چون قيام كند براى كسى در گردن او بيعتى نباشد و از اين جهت است كه ولادتش پنهان و شخص او غائب است.
۱۵.مواسات با برادران
امام صادق علیه السلام در جواب مفضل بن عمر فرمودند: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ هَارُونَ الْقَاضِي وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ شَاذَوَيْهِ الْمُؤَدِّبُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ جَامِعٍ الْحِمْيَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ الدَّقَّاقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ قَالَ علیه السلام الْعَصْرُ عَصْرُ خُرُوجِ الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ يَعْنِي أَعْدَاءَنَا إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي بِآيَاتِنَا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَعْنِي بِمُوَاسَاةِ الْإِخْوَانِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ يَعْنِي بِالْإِمَامَةِ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ يَعْنِي فِي الْفَتْرَةِ»[۴۱].
مفضل بن عمر گويد از امام صادق جعفر بن محمد علیهما السلام پرسيدم از گفته خداى عزّ و جلّ «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ»، فرمودند: مقصود از عصر ظهور قائم عليه السلام است كه انسان در زيان است، يعنى دشمنان ما در زيان هستند، مگر آنان كه ايمان آوردند يعنى به آيات ما ائمه، و كار نيك كردند يعنى همراهى با برادران خود نمودند، و در حق هم عهدى كردند يعنى در امامت، و در صبر و بردبارى هم كارى كردند يعنى در دوران فترة و غيبت امام.
۱۶.رجوع به راویان احادیث
در توقیع شریف از صاحب الزمان عجلّ الله تعالی فرجه الشّریف آمده است: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ الْكُلَيْنِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَنْ يُوصِلَ لِي كِتَاباً قَدْ سَأَلْتُ فِيهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْكَلَتْ عَلَيَّ فَوَرَدَتْ فِي التَّوْقِيعِ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام … وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم»[۴۲].
اسحاق بن يعقوب گويد از محمد بن عثمان عمرى خواهش كردم يك نامهاى كه در آن از مسائل مشكل پرسيدم، برساند. توقيعى به خط صاحب الزمان علیه السلام براى من بيرون آمد به اين مضمون،… اما در حكم پيش آمدهاى تازه به راويان حديث ما رجوع كنيد زيرا آنها حجت بر شما هستند و من حجت بر آنها هستم.
۱۷.عدم یأس از ظهور
خداوند متعال میفرمایند: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَة»[۴۳].
ای بندگان من که دچار اسراف شدهاید، از رحمت من نا امید نشوید.
بله به واقع از مصادیق رحمت الهی وجود نازنین صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشند که بر اساس زیارت جامعه کبیره به سبب ایشان رزق و روزی و نعمت و رحمت خداوند بر بندگان نازل میشود.
لذا امام باقر علیه السلام فرمودند: «أَخْبَرَنَا أَبُو سُلَيْمَانَ أَحْمَدُ بْنُ هَوْذَةَ الْبَاهِلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِيُّ سَنَةَ ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيُّ سَنَةَ تِسْعٍ وَ عِشْرِينَ وَ مِائَتَيْنِ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ لِي يَا أَبَا الْجَارُودِ إِذَا دَارَ الْفَلَكُ وَ قَالُوا مَاتَ أَوْ هَلَكَ وَ بِأَيِّ وَادٍ سَلَكَ وَ قَالَ الطَّالِبُ لَهُ أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ وَ قَدْ بَلِيَتْ عِظَامُهُ فَعِنْدَ ذَلِكَ فَارْتَجُوهُ وَ إِذَا سَمِعْتُمْ بِهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ»[۴۴].
ابو الجارود از امام باقر عليه السّلام روايت كرده گويد: آن حضرت به من فرمودند: «اى ابا جارود هرگاه زمانه چنان بگردد و درباره آن گويند كه مرده؟ يا هلاك شده است؟ و به كجا و به كدام سرزمين رفته است و چه شده و جستجوگر او به خويشتن گويد: چگونه چنين چيزى شدنى است در حالى كه استخوانهاى او نيز پوسيده است، پس در چنين وقتى به اميد او باشيد، و چون شنيديد ظهور كرده است نزد او برويد اگر چه كشان كشان بر روى برف و يخ باشد.
در پایان این نوشتار از خداوند متعال میخواهیم تا ما را یاری نماید و بتوانیم به دستورات ائمه اطهار علیهم السلام عمل کنیم و ما را از یاران خاص آن حضرت قرار دهد.
در خاتمه با قرائت دعای فرج از خداوند متعال میخواهیم ظهور مهدی فاطمه علیهما السلام را تعجیل بفرماید.
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ
خدای من بلا و مصائب ما بزرگ شد
وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
و بیچارگی ما بسی روشن و پرده برداشته شد و امید ناامید شد
وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
و زمین(با همهی پهناوریاش) تنگ آمد و رحمت آسمان منع گردید
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى
و توئی یاور و معین ما و شکایت به جانبِ توست
وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ
و اعتماد و تکیه چه در سختى و چه در آسانى بر تو است
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد
اُولِى الاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ
زمامدارانى که پیرویشان را بر ما واجب کردى و بدین سبب مقام و منزلتشان را به ما شناساندى
فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً
به حق ایشان به ما گشایشى ده فورى و نزدیک
کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
مانند چشم بر هم زدن یا نزدیکتر
یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ
اى محمد اى على اى على اى محمد
اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ
مرا کفایت کنید که شمایید کفایت کنندهام
وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ
و مرا یارى کنید که شمایید یاور من
یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ
اى سرور ما اى صاحب
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
فریاد، فریاد، فریاد
اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى
دریاب مرا، دریاب مرا، دریاب مرا
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
همین ساعت، همین ساعت، هم اکنون
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
زود، زود، زود
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
اى مهربانترینِ مهربانان
بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ
به حق محمد و آل پاکیزهاش
پینوشتها
[۱]. من لا يحضره الفقيه، ج۴، باب النوادر، ص۳۶۶.
[۲]. من لا يحضره الفقيه، ج۴، باب النوادر، ص۳۶۶.
[۳]. الغیبة للطوسی، النص، ص۴۵۶.
[۴]. بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج۱، باب في رسول الله أنه عرف ما رأى في الأظلة و الذر و غيره، ص۸۴.
[۵]. غضا: الغَضَا- [غضي]: بيشه كه در آن درختان انبوه باشد، (ن): درخت گز كه چوب آن بسيار سخت و سفت است و آتش آن وقت درازى مىگيرد تا خاموش شود. فرهنگ ابجدی.
[۶]. إعلام الورى بأعلام الهدى (ط – القديمة)، النص، الفصل الثاني في ذكر الأخبار الواردة عن آبائه في ذلك، ص۴۲۸.
[۷]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، باب ما روي عن الصادق جعفر بن محمد علیهما السلام من النص على القائم علیه السلام و ذكر غيبته و أنه الثاني عشر من الأئمة علیهم السلام، ص۳۴۸.
[۸]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، باب ما روي عن الصادق جعفر بن محمد علیهما السلام من النص على القائم علیه السلام و ذكر غيبته و أنه الثاني عشر من الأئمة علیهم السلام، ص۳۴۸.
[۹]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج۵۲، باب ۲۲ فضل انتظار الفرج و مدح الشيعة في زمان الغيبة و ما ينبغي فعله في ذلك الزمان، ص۱۳۳.
[۱۰]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۱، باب في الغيبة، ص۳۴۲.
[۱۱]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، باب ما روي عن أبي الحسن موسى بن جعفر علیهما السلام في النص على القائم علیه السلام و غيبته و أنه الثاني عشر من الأئمة، ص۳۶۱.
[۱۲]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، باب ما روي عن الصادق جعفر بن محمد علیهما السلام من النص على القائم علیه السلام و ذكر غيبته و أنه الثاني عشر من الأئمة علیهم السلام، ص۳۵۸.
[۱۳]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۱، باب فيه نكت و نتف من التنزيل في الولاية، ص۴۲۷.
[۱۴]. سوره توبه، آیه۱۹.
[۱۵]. الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج۲، احتجاج أبي عبد الله الصادق علیه السلام في أنواع شتى من العلوم الدينية على أصناف كثيرة من أهل الملل و الديانات، ص۳۸۰.
[۱۶]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، خطبه۱۰۰، و من خطبة له علیه السلام في رسول الله و أهل بيته علیهم السلام، ص۱۴۶.
[۱۷]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۱، فصل في سياقة الصلوات الإحدى و الخمسين ركعة في اليوم و الليلة، ص۴۵.
[۱۸]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، خطبه۹۷، أصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله، ص۱۴۳.
[۱۹]. الدعوات (للراوندي) / سلوة الحزين، النص، الفصل الثاني في كيفية الدعاء و آدابه و أوقات استجابته، ص۴۱.
[۲۰]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۲، باب ما كتبه الرضا علیه السلام للمأمون في محض الإسلام و شرائع الدين، ص۱۲۲.
[۲۱]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۸، حديث أبي عبد الله علیه السلام مع المنصور في موكبه، ص۳۷.
[۲۲]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، باب ما روي عن أبي جعفر الثاني محمد بن علي الجواد علیهما السلام في النص على القائم و غيبته و أنه الثاني عشر من الأئمة عليهم السلام، ص۳۷۸.
[۲۳]. الغيبة( للنعماني)، النص، باب۱۱ ما روي فيما أمر به الشيعة من الصبر و الكف و الانتظار للفرج و ترك الاستعجال بأمر الله و تدبيره، ص۱۹۸.
[۲۴]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۱، باب كراهية التوقيت، ص۳۶۹.
[۲۵]. التقیه، ج۱، ص۳۹.
[۲۶]. المحاسن، ج۱، باب التقية، ص۲۵۹.
[۲۷]. كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، باب ما جاء عن علي بن موسى علیهما السلام ما يوافق هذه الأخبار و نصه على ابنه محمد علیه السلام ص۲۷۴.
[۲۸]. الغيبة( للنعماني)، النص، مقدمة المؤلف، ص۲۵.
[۲۹]. جامع الأخبار(للشعيري)، الفصل الثاني و الثلاثون في فضائل المساجد، ص۷۰.
[۳۰]. مكارم الأخلاق، الفصل الرابع في موعظة رسول الله صلی الله علیه و آله لابن مسعود، ص۴۵۰.
[۳۱]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۱، باب ما أخبر به أبو جعفر محمد بن علي الباقر علیهما السلام من وقوع الغيبة بالقائم علیه السلام و أنه الثاني عشر من الأئمة علیهم السلام، ص۳۳۰.
[۳۲]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۲، باب الكتمان، ص۲۲۵.
[۳۳]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۱، باب الإشارة و النص على أبي محمد علیه السلام، ص۳۲۸.
[۳۴]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، باب ذكر التوقيعات الواردة عن القائم علیه السلام، ص۴۸۳.
[۳۵]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۱، باب كراهية التوقيت، ص۳۶۸.
[۳۶]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۱، باب كراهية التوقيت، ص۳۶۸.
[۳۷]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، باب ما روي عن الصادق جعفر بن محمد علیهما السلام من النص على القائم علیه السلام و ذكر غيبته و أنه الثاني عشر من الأئمة علیهم السلام، ص۳۵۱.
[۳۸]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۱، باب في الغيبة، ص۳۳۷.
[۳۹]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۵، باب الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر، ص۵۵.
[۴۰]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۱، باب ما أخبر به أمير المؤمنين علي بن أبي طالب علیه السلام من وقوع الغيبة بالقائم علیه السلام الثاني عشر من الأئمة علیهم السلام، ص۳۰۳.
[۴۱]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، باب في نوادر الكتاب، ص۶۵۶.
[۴۲]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، باب ذكر التوقيعات الواردة عن القائم علیه السلام، ص۴۸۴.
[۴۳]. سوره زمر، آیه ۵۳.
[۴۴]. الغيبة( للنعماني)، النص، ص۱۵۴.
منابع
نام كتاب: إعلام الورى بأعلام الهدى( ط- القديمة)، نويسنده: طبرسى، فضل بن حسن، تاريخ وفات مؤلف: ۵۴۸ ق، محقق / مصحح: ندارد، موضوع: تاريخ، زبان: عربى، تعداد جلد: ۱، ناشر: اسلاميه، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: ۱۳۹۰ ق، نوبت چاپ: سوم.
نام كتاب: الإحتجاج على أهل اللجاج( للطبرسي)، نويسنده: طبرسى، احمد بن على، تاريخ وفات مؤلف: ۵۸۸ ق، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، موضوع: كلام، زبان: عربى، تعداد جلد: ۲، ناشر: نشر مرتضى، مكان چاپ: مشهد، سال چاپ: ۱۴۰۳ ق، نوبت چاپ: اول.
نام کتاب: التقیه، نویسنده: شیخ مرتضی انصاری، محقق: شیخ فارس تبریزیان، موضوع: فقه، ناشر: مؤسسة قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف، المطبعة: مهر.
نام كتاب: الدعوات( للراوندي) / سلوة الحزين، نويسنده: قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله، تاريخ وفات مؤلف: ۵۷۳ ق، محقق / مصحح: ندارد، موضوع: ادعيه و زيارات، زبان: عربى، تعداد جلد: ۱، ناشر: انتشارات مدرسه امام مهدى( عجل الله تعالى فرجه الشريف)، مكان چاپ: قم، سال چاپ: ۱۴۰۷ ق، نوبت چاپ: اول.
نام كتاب: الغيبة( للطوسي) / كتاب الغيبة للحجة، نويسنده: طوسى، محمد بن الحسن، تاريخ وفات مؤلف: ۴۶۰ ق، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، موضوع: كلام، زبان: عربى، تعداد جلد: ۱، ناشر: دار المعارف الإسلامية، مكان چاپ: ايران؛ قم، سال چاپ: ۱۴۱۱ ق، نوبت چاپ: اول.
نام كتاب: الغيبة( للنعماني)، نويسنده: ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، تاريخ وفات مؤلف: ۳۶۰ ق، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، موضوع: كلام، زبان: عربى، تعداد جلد: ۱، ناشر: نشر صدوق، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: ۱۳۹۷ ق، نوبت چاپ: اول.
نام كتاب: الكافي( ط- الإسلامية)، نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، تاريخ وفات مؤلف: ۳۲۹ ق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، موضوع: كتب اربعه، زبان: عربى، تعداد جلد: ۸، ناشر: دار الكتب الإسلامية، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: ۱۴۰۷ ق، نوبت چاپ: چهارم
نام كتاب: المحاسن، نويسنده: برقى، احمد بن محمد بن خالد، تاريخ وفات مؤلف: ۲۷۴ ق يا ۲۸۰ ق، محقق / مصحح: محدث، جلال الدين، موضوع: گوناگون، زبان: عربى، تعداد جلد: ۲، ناشر: دار الكتب الإسلامية، مكان چاپ: قم، سال چاپ: ۱۳۷۱ ق، نوبت چاپ: دوم
نام كتاب: الوافي، نويسنده: فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، تاريخ وفات مؤلف: ۱۰۹۱ ق، محقق / مصحح: ندارد، موضوع: جوامع روايى، زبان: عربى، تعداد جلد: ۲۶، ناشر: كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام، مكان چاپ: اصفهان، سال چاپ: ۱۴۰۶ ق، نوبت چاپ: اول
نام كتاب: بحار الأنوار( ط- بيروت)، نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، تاريخ وفات مؤلف: ۱۱۱۰ ق، محقق / مصحح: جمعى از محققان، موضوع: جوامع روايى، زبان: عربى، تعداد جلد: ۱۱۱، ناشر: دار إحياء التراث العربي، مكان چاپ: بيروت، سال چاپ: ۱۴۰۳ ق، نوبت چاپ: دوم
نام كتاب: بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، نويسنده: صفار، محمد بن حسن، تاريخ وفات مؤلف: ۲۹۰ ق، محقق / مصحح: كوچه باغى، محسن بن عباسعلى، موضوع: مناقب، زبان: عربى، تعداد جلد: ۱، ناشر: مكتبة آية الله المرعشي النجفي، مكان چاپ: ايران؛ قم، سال چاپ: ۱۴۰۴ ق، نوبت چاپ: دوم
نام كتاب: جامع الأخبار( للشعيري)، نويسنده: شعيري، محمد بن محمد، تاريخ وفات مؤلف: قرن ۶، محقق / مصحح: ندارد، موضوع: گوناگون، زبان: عربى، تعداد جلد: ۱، ناشر: مطبعة حيدرية، مكان چاپ: نجف، سال چاپ: بى تا، نوبت چاپ: اول
نام كتاب: عيون أخبار الرضا عليه السلام، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على، تاريخ وفات مؤلف: ۳۸۱ ق، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى، موضوع: گوناگون، زبان: عربى، تعداد جلد: ۲، ناشر: نشر جهان، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: ۱۳۷۸ ق، نوبت چاپ: اول
نام كتاب: فرهنگ ابجدى، نويسنده: بستانى، فؤاد افرام / مهيار، رضا، تاريخ وفات مؤلف: ۱۹۰۶ م، محقق / مصحح: ندارد، موضوع: لغتنامه، زبان: عربى- فارسى، تعداد جلد: ۱، ناشر: انتشارات اسلامي، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: ۱۳۷۵ ش، نوبت چاپ: دوم
نام كتاب: كفاية الأثر في النصّ على الأئمة الإثني عشر، نويسنده: خزاز رازى، على بن محمد، تاريخ وفات مؤلف: قرن ۴، محقق / مصحح: حسينى كوهكمرى، عبد اللطيف، موضوع: كلام، زبان: عربى، تعداد جلد: ۱، ناشر: بيدار، مكان چاپ: قم، سال چاپ: ۱۴۰۱ ق
نام كتاب: كمال الدين و تمام النعمة، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على، تاريخ وفات مؤلف: ۳۸۱ ق، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، موضوع: كلام، زبان: عربى، تعداد جلد: ۲، ناشر: اسلاميه، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: ۱۳۹۵ ق، نوبت چاپ: دوم
نام كتاب: مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، نويسنده: طوسى، محمد بن الحسن، تاريخ وفات مؤلف: ۴۶۰ ق، محقق / مصحح: ندارد، موضوع: ادعيه و زيارات، زبان: عربى، تعداد جلد: ۱، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة، مكان چاپ: بيروت، سال چاپ: ۱۴۱۱ ق، نوبت چاپ: اول
نام كتاب: مكارم الأخلاق، نويسنده: طبرسى، حسن بن فضل، تاريخ وفات مؤلف: قرن ۶، محقق / مصحح: ندارد، موضوع: اخلاق، زبان: عربى، تعداد جلد: ۱، ناشر: شريف رضى، مكان چاپ: قم، سال چاپ: ۱۴۱۲ ق / ۱۳۷۰ ش، نوبت چاپ: چهارم
نام كتاب: من لا يحضره الفقيه، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على، تاريخ وفات مؤلف: ۳۸۱ ق، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، موضوع: كتب اربعه، زبان: عربى، تعداد جلد: ۴، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، مكان چاپ: قم، سال چاپ: ۱۴۱۳ ق، نوبت چاپ: دوم
نام كتاب: نهج البلاغة( للصبحي صالح)، نويسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، تاريخ وفات مؤلف: ۴۰۶ ق، محقق / مصحح: فيض الإسلام، موضوع: گوناگون، زبان: عربى، تعداد جلد: ۱، ناشر: هجرت، مكان چاپ: قم، سال چاپ: ۱۴۱۴ ق، نوبت چاپ: اول