سلسله جلسات ماه ضیافت _ جلسه نهم

بیانات ارزشمند حضرت آیت الله سید علی حسینی میلانی دامت برکاته

با موضوع: شرح دعای ابوحمزه ثمالی

فایل کامل تصویری بیانات معظم له

 

 

فایل کامل صوتی بیانات معظم له

 

 

متن کامل بیانات معظم له

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و آله الطاهرین

لاسیما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

«اللَّهُمَّ اشْغَلْنَا بِذِكْرِكَ وَ أَعِذْنَا مِنْ سَخَطِكَ وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِكَ وَ ارْزُقْنَا مِنْ مَوَاهِبِكَ وَ أَنْعِمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلِكَ وَ ارْزُقْنَا حَجَّ بَيْتِكَ وَ زِيَارَةَ قَبْرِ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ وَ رَحْمَتُكَ وَ مَغْفِرَتُكَ وَ رِضْوَانُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ إِنَّكَ قَرِيبٌ مُجِيبٌ وَ ارْزُقْنَا عَمَلًا بِطَاعَتِك وَ تَوَفَّنَا عَلَى مِلَّتِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه‏»

این قسمتی از دعای حضرت است، اللَّهُمَّ اشْغَلْنَا بِذِكْرِكَ، خدایا ما را مشغول کن به ذکر خودت، اشتغال ما به ذکر خودت باشد، این جمله یک جنبه‌ی سلبی دارد و یک جنبه‌ی ایجابی دارد، اما جنبه‌ی سلبی، جنبه‌ی نفی این است که اشتغالمان به غیر خدا نباشد، اشتغالمان به غیر خدا نباشد، اشتغال به غیر خدا یعنی دنیا و امور دنیوی، اشتغالمان به دنیا و ما یتعلق به دنیا نباشد، منظور از اشتغال چیست؟ منظور از اشتغال این است که تمام وقت ما دنیا باشد و امور دنیوی، کلمه‌ی اشتغال این است که تمام وقت ما و تمام فکر ما، تمام نیروی ما خرج دنیا و امور دنیوی شود، این خیلی بد است، جنبه‌ی ایجابی‌اش چیست؟ اشتغال ما یعنی تمام فکر ما، تمام نیروی ما، تمام وقت ما برای خدا باشد، اللَّهُمَّ اشْغَلْنَا بِذِكْرِكَ، برای خدا بودن، ذکر خداوند متعال اعم است از قرائت قرآن، اعم است از نماز و عبادت، اعم است از خدمت به خلق، اعم است از هر کار خوب، که مورد رضای خدا باشد، خداوندا تمام وقت مرا، تمام فکر مرا، تمام نیروی مرا برای خودت قرار بده، نه برای غیر خودت، و به صیغه‌ی جمع هم آمده، اللَّهُمَّ اشْغَلْنَا بِذِكْرِكَ، وَ أَعِذْنَا مِنْ سَخَطِكَ.

ببینید در دعاها و در خود قرآن مجید امر شده به اینکه دنبال تحصیل رضای خدا باشید، ما دنبال قرب به باری تعالی باشیم، مضامین مختلف دال بر این معنا است، کتابا و سنتا، ضد رضا چیست؟ سخط است. همچنانی که بالاترین مقام رضای خداوند متعال است، «یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة» که بالاترین مرحله‌ی پیشرفت انسان در درگاه الهی است، دقیقا بالاترین مصیبت، بالاترین فاجعه این است که انسان مورد سخط خداوند متعال قرار بگیرد. اگر کسی مورد سخط خداوند متعال قرار بگیرد چاره‌ای ندارد جزء خود خداوند متعال، اگر بتواند دوباره از سخط خدا بیرون بیاید و رضای خدا را جلب بکند، اللهم اشغلنا بذکرک وَ أَعِذْنَا مِنْ سَخَطِكَ، سخط خداوند متعال خیلی خیلی چیز بدی است، سخط خداوند متعال یعنی سقوط به تمام معنا، خیلی باید مواظب باشیم کاری نکیم که مورد سخط خداوند متعال قرار بگیریم، واعدنا من سخطک و اجرنا من عذابک، ما را مبتلی به عذاب خودت نکن.

وارزقنا من مواهبک، خداوند متعال تمام آنچه را که ما نیاز داریم خداوند متعال متکفل نیازهای ما است، «ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین» اما رزق دو نوع است، یک وقت رزقی است که همین روزی است که ما به فارسی می‌گوییم، یک وقت رزقی است که موهبت است، آن یک رزق خاصی است، نه فقط نان و آب و لباس و… نه، ارزقنا من مواهبک، مواهب خداوند متعال را حضرت می‌خواهند، آن نعمت‌ها و روزی‌های خاص، آن‌ها را خدایا به ما بده.

«و انعم علینا من فضلک»

خدایا بر ما نعمت بگذار از فضل خودت ما را متنعم کن، وارزقنا حج بیتک، خوب این هم یکی از دعاها است، یکی از احتیاجات بزرگ است که انسان موفق بشود به حج خانه‌ی خدا، زیارت رسول الله، ائمه اطهار، صدیقه طاهره انسان موفق بشود، این یکی از حاجت‌های مهم است که در سیاق آن حاجت‌های مهم که فرمودند اشغلنا بذکرک و اعذنا من سخطک و ارزقنا حج بیتک و زیارة قبر نبیک.

از من سؤال شد که چرا در دعاهای شب‌های ماه مبارک رمضان یکی از دعاها طلب حج قرار گرفته است؟ گفتم جهتش این است که مقرر شدن حج برای انسان زمانش ماه مبارک رمضان است، در ماه مبارک رمضان بالخصوص شب‌های قدر است، مقرر می‌شود که زید حاجی است، لذا در شب‌های ماه مبارک نگاه می‌کنید در دعاهای این شب‌ها طلب حج هم هست.

«وَ ارْزُقْنَا حَجَّ بَيْتِكَ وَ زِيَارَةَ قَبْرِ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ وَ رَحْمَتُكَ وَ مَغْفِرَتُكَ وَ رِضْوَانُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ إِنَّكَ قَرِيبٌ مُجِيبٌ إِنَّكَ قَرِيبٌ مُجِيبٌ وَ ارْزُقْنَا عَمَلًا بِطَاعَتِك وَ تَوَفَّنَا عَلَى مِلَّتِكَ»

اینکه عبدی باشیم عبد مطیع، عبد مطیع هر کسی به قدر معرفت خودش باید اطاعت کند و بندگی کند، مطیع خداوند متعال این است که انسان واجبات را به جا بیاورد، محرمات را اجتناب بکند، نوافل را بیاورد، و علاوه بر این در مسیر اداء حقوق قدم بردارد، که مکرر گفتم رسالة الحقوق امام سجاد به روایة کتاب تحف العقول، ارزقنا عملا بطاعتک، وتوفنا علی ملتک، ما از دنیا برویم در حالی که مسلمان باشیم، ملت خداوند متعال یعنی دین خداوند متعال، شریعت خداوند متعال، خدایا ما را موفق بدار که ثابت قدم باشیم بر این دین و تا آخرین لحظه ما را طوری نشود که یک وقت‌هایی خدایی نکرده یک وقت انسان حرفی می‌زند و یا کاری می‌کند که حقیقتا او دیگر مسلمان شمرده نمی‌شود و حال اینکه نمی‌داند، و حال اینکه شعور ندارد، التفات ندارد، نمی‌فهمد که این حرفی که زدی چه اثری دارد، نمی‌فهمد این کاری که کرده چه اثری دارد، و توفنا علی ملتک وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه.

دعای دیگر:

«اللَّهُمَ‏ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَ‏ وَ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً اجْزِهِمَا بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسَّيِّئَاتِ غُفْرَانا»

طلب مغفرت برای خودم، برای والدینم طلب مغفرت، و اینکه خدایا اجزهما بالاحسان احسانا و بالسیئات غفرانا.

دعای دیگر:

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ تَابِعْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ»

امام علیه السلام دعا می‌کنند برای همه‌ی مؤمنین از رجال و نساء، از احیاء و از اموات، دعا می‌کنند برای همه‌ی مؤمنین و مغفرت را می‌طلبند برای همه‌ی مؤمنین.

باز دوباره:

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنَا وَ مَيِّتِنَا شَاهِدِنَا وَ غَائِبِنَا ذَكَرِنَا وَ أُنْثَانَا صَغِيرِنَا وَ كَبِيرِنَا حُرِّنَا وَ مَمْلُوكِنَا كَذَبَ الْعَادِلُونَ بِاللَّهِ وَ ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً وَ خَسِرُوا خُسْراناً مُبِينا»

برای همه‌ی طبقات، کوچک و بزرگ، عالم و جاهل، حر باشد یا عبد باشد، حضور داشته باشد و یا غائب باشد.

باز دعا:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ لِي بِخَيْرٍ وَ اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَيَّ مَنْ لَا يَرْحَمُنِي وَ اجْعَلْ عَلَيَّ مِنْكَ وَاقِيَةً بَاقِيَةً وَ لَا تَسْلُبْنِي صَالِحَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ وَ ارْزُقْنِي مِنْ فَضْلِكَ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَيِّبا»

این هم باز یک دعا، این دعاهایی است که مربوط به این عالم است، که انسان در این عالم محتاج غیر از خدا نشود، در این عالم انسان محتاج کسی نشود که لا تسلط علی من لا یرحمنی، ما در دعاها داریم چون ببینید انسان چون در این عالم و در این جامعه می‌خواهد زندگی بکند لامحال نیاز دارد انسان به انسان‌های دیگر، انسان به انسان نیاز دارد، نمی‌شود انسان به تنهایی زندگی کند، لا محال نیاز دارد، اما دعا این است «اللَّهُمَّ لَا تُحْوِجْنِي‏ إِلَى‏ لِئَامِ خَلْقِك‏» انسان احتیاج دارد به خلق خدا اما خدایا مرا محتاج لئام خلق نکن، لئام جمع لئیم است، لئیم یعنی آن کسی که اصل و نسب درستی ندارد، آن کسی که عرض کنم که اخلاق درستی ندارد، آن کسی که بخیل است، آن کسی که تازه یه ثروتی پیدا کرده، به اصطلاح نو کیسه است، خدایا به اینطور افراد ما را محتاج نکن، در اینجا هم خدایا لاتسلط علی من لایرحمنی، انسان به هر حال احتیاج دارد به دیگری، در جامعه افراد به همدیگر محتاج هستند، کسانی بزرگتر هستند، کسانی کوچکتر هستند، کسانی چنان و کسانی چنین هستند، اما لا تسلط علی من لا یرحمنی، خدایا کسی که بر من رحم نمی‌کند بر من مسلط نکن، خوب اولین کسی که انسان از او به خدا پناه می‌برد خود شیطان است، خود ابلیس است، خدایا او را بر من مسلط نکن او به من رحم نمی‌کند، این از جهت ابلیس، از جهت انس هم همینطور، کسانی که به انسان رحم نمی‌کنند خدایا مسلط بر ما نکن، لاتسلط علی من لایرحمنی، و اجعل علی منک واقیة باقیة، خدایا مرا در حفظ خودت قرار بده.

و لا تسلبنی صالح ما انعمت به علی، خودش نعمت بزرگی است، ما بایستی دو چیز از خدا بخواهیم، وقتی حاجت داریم، اولا از خدا بخواهیم آنچه که به ما داده از ما نگیرد، این خودش مهم است، آنچه که به ما دادی از ما نگیر، بعد دعا کنیم خدایا آنچه را که نداریم به ما بده، خیلی از اوقات انسان غافل می‌شود، هی از خدا می‌خواهد که بدهد، بله از خدا می‌خواهیم که بدهد، اما از خدا می‌خواهیم که آنچه را که داده است را نگیرد، مگر ما ندیدیم؟ نشنیدیم که بین عشیة وضحهها، ظرف چند دقیقه یک کسی که همه چیز دارد همه چیز را از دست می‌دهد، مگر اتفاق نیافتاده؟ ما نباید از آنچه که خدا به ما داده است غافل بشویم، آن را باید تشکر کنیم، حقش را ادا بکنیم و از خدا بخواهیم که باقی بماند بعد از خداوند متعال بخواهیم اشیائی را که الان نیاز داریم و نداریم را به ما بدهد، ولا تسلبنی صالح ما انعمت به علی.

و ارزقنی من فضلک رزقا واسعا حلال طیبا، ما در علم کلام یک بحثی داریم بزرگان ما مطرح می‌کنند می‌گویند اگر یک کسی از راه حرام مالی را به دست آورد بر آن عنوان رزق صدق می‌کند؟ این رزق خدا است؟ این مطرح است در علم کلام. ما از خداوند متعال رزق می‌خواهیم و رزق حلال می‌خواهیم، رزق طیب و طاهر می‌خواهیم، حلال باشد و طیب باشد، یعنی شبهه‌ناک نباشد، این هم یک دعا.

«اللَّهُمَّ احْرُسْنِي بِحَرَاسَتِكَ وَ احْفَظْنِي بِحِفْظِكَ وَ اكْلَأْنِي بِكِلَاءَتِكَ وَ ارْزُقْنِي حَج‏ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي‏ عَامِنَا هَذَا وَ فِي‏ كُلِ‏ عَامٍ‏ وَ زِيَارَةَ قَبْرِ نَبِيِّكَ وَ لَا تُخْلِنِي يَا رَبِّ مِنْ تِلْكَ الْمَشَاهِدِ الشَّرِيفَةِ وَ الْمَوَاقِفِ الْكَرِيمَةِ»

خدایا مرا در حفظ خودت قرار بده، خدایا از شر اشرار، شر شیطان، شر نفس، شر اشرار از انس، خدایا از شر حوادث غیر مترقبه، حوادثی که اتفاق می‌افتد در بلاد، از همه‌ی اینها خدایا ما را حفظ کن، اللَّهُمَّ احْرُسْنِي بِحَرَاسَتِكَ وَ احْفَظْنِي بِحِفْظِكَ وَ اكْلَأْنِي بِكِلَاءَتِكَ، اینها تقریبا به یک معنا است، احْرُسْنِي بِحَرَاسَتِكَ وَ احْفَظْنِي بِحِفْظِكَ وَ اكْلَأْنِي بِكِلَاءَتِكَ، تقریبا این جمله‌ها به یک معنا است، وَ ارْزُقْنِي حَج‏ بَيْتِكَ الْحَرَامِ، و از خداوند متعال حج بیت را برای امسال و هر سال می‌خواهیم، زِيَارَةَ قَبْرِ نَبِيِّكَ وَ لَا تُخْلِنِي يَا رَبِّ مِنْ تِلْكَ الْمَشَاهِدِ الشَّرِيفَةِ وَ الْمَوَاقِفِ الْكَرِيمَةِ، ما موفق باشیم در عرفات، در منا، در آن مواقف، آن مشاهد حضور داشته باشیم، این هم یک دعا.

دعای دیگر:

«اللَّهُمَّ تُبْ عَلَيَّ حَتَّى لَا أَعْصِيَكَ وَ أَلْهِمْنِي الْخَيْرَ وَ الْعَمَلَ بِهِ وَ خَشْيَتَكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ مَا أَبْقَيْتَنِي يَا رَبَّ الْعَالَمِين‏»

این هم یک دعا، اللَّهُمَّ تُبْ عَلَيَّ حَتَّى لَا أَعْصِيَكَ، طوری خدایا از من راضی باش، و طوری توبه‌ی من را قبول کن، طوری مرا بپذیر حتی لا اعصیک، یعنی حتی خیال گناه را هم نکنم، نه فقط گناه نکنم عملا، خیال گناه را هم نکنم، خیلی مطلب است انسان به جایی برسد که حتی خیال گناه را هم نکند، خیال گناه را هم نکند. وَ أَلْهِمْنِي الْخَيْر، نه فقط خیال گناه نکنم بلکه خیر را بر من الهام بکن، کارهای خوب را بر من خودت راهنمایی کن که چه کنم. و الهمنی الخیر، این معنایش چیست؟ لب مطلب این است که بین من و خدای متعال رابطه‌ای وجود داشته باشد که به برکت آن رابطه فکر گناه را نکنم، برعکس خیر را بر من الهام کند، به فکر من بیاندازد، به قلب من بیاندازد، و الهمنی الخیر و العمل به، حالا به قلب من افتاد، به فکر من افتاد، به مرحله‌ی عمل برسد، وَ الْعَمَلَ بِهِ، خیلی از اوقات انسان کار خوب به ذهنش می‌آید ولی موفق نمی‌شود عمل کند خدایا هم کار خوب را به من نشان بده و هم موفق کن که کار خوب را عمل بکنم و العمل به، وَ خَشْيَتَكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ مَا أَبْقَيْتَنِي يَا رَبَّ الْعَالَمِين، از خداوند متعال خشیت می‌خواهیم، روز اول گفتم و در روزهای دیگر هم احیانا تکرار کردم که ما اول باید معرفت پیدا بکنیم، علم پیدا بکنیم، بعد عبادت بکنیم، آنوقت قرآن را ببینید «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء» پس من علم پیدا بکنم، معرفت پیدا بکنم تا خشیت پیدا بکنم، خشیت علماء، و این حالت ترقی پیدا بکند، این حالت استمرار پیدا بکند و ادامه داشته باشد ما ابقیتنی، تا آخرین لحظه‌ی حیاتم بروم بالا، یا رب العالمین، این کلمه‌ی یا رب العالمین هم شاید نکته داشته باشد، چون این برمی‌گردد به تربیت و خداوند متعال رب العالمین است.

بعد شروع می‌کنند حضرت دوباره به تذلل در درگاه خداوند متعال، دوباره شروع می‌کنند به التماس کردن در درگاه خداوند متعال، ببینید امام علیه السلام با مقامی که دارند، با عصمتی که دارند، با قربی که دارند ببینید چطور با خدا حرف می‌زنند:

«اللَّهُمَّ إِنِّي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَيَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلَاةِ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ نَاجَيْتُكَ أَلْقَيْتَ عَلَيَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّيْتُ وَ سَلَبْتَنِي مُنَاجَاتِكَ إِذَا أَنَا نَاجَيْتُ مَا لِي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِيرَتِي وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِينَ مَجْلِسِي عَرَضَتْ لِي بَلِيَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِي وَ حَالَتْ بَيْنِي وَ بَيْنَ خِدْمَتِكَ سَيِّدِي‏»

چه می‌شود که هرچه من تصمیم می‌گیرم، عازم می‌شوم بر اینکه در پیشرفت قدم بردارم، در قرب، در رسیدن به باری تعالی قدم برمی‌دارم، چطور می‌شود که باز موانعی پیدا می‌شود؟ صوارفی پیدا می‌شود که من مصروف می‌شوم از آن حالت معنوی که دارم و باید داشته باشم تا بتوانم پیشرفت بکنم؟ ما باید به خداوند متعال تا می‌توانیم از طریق معرفت و عبادت و بندگی تا بتوانیم به خداوند متعال نزدیک بشویم، حالت بینی و بین خدمتک.

«لَعَلَّكَ عَنْ بَابِكَ طَرَدْتَنِي وَ عَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنِي فِي مَقَامِ الْكَاذِبِينَ فَرَفَضْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي غَيْرَ شَاكِرٍ لِنَعْمَائِكَ فَحَرَمْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنِي‏»

خدایا چی شده؟ چرا اینطور شده؟ چرا اینطور شده که من می‌خواهم پیشرفت بکنم، می‌خواهم به آن اعلی مراتب برسم، موانعی پیش می‌آید؟ چرا اینطور می‌شود؟ آیا مرا از در خودت طرد کردی؟ نمی‌گذاری وارد بشوم؟ لیاقت ندارم؟ َوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيْتَنی، خدایا در اداء حق تو کوتاهی می‌کنم؟ استخفاف می‌کنم به حقت؟ خدایا مرا دور می‌اندازی؟ أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيْتَنِي، من رو برگرداندم از خدا؟ أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنِي فِي مَقَامِ الْكَاذِبِينَ فَرَفَضْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي غَيْرَ شَاكِرٍ لِنَعْمَائِكَ فَحَرَمْتَنِي، خوب یکی از راه‌هایی که ما را به خدا نزدیک می‌کند چیست؟ یکی از راه‌هایی که انسان در این عالم با مردمان خوب ملاقات داشته باشد، با علمای اخیار جلسه داشته باشد، به حضور آن‌ها برود، با آن‌ها رفت و آمد داشته باشد، معاشرت بکند، أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي، کدام علماء؟ علمایی که اخیار باشند، مکرر من عرض کردم مخصوصا به طلاب جوان گفتم درس خوب بخوانید، اما همراه درس تقوا را داشته باشید، اگر یک کتاب را خواندید حالا کتاب دوم را می‌خواهید بخوانید قدم دوم را در تقوا بردارید، همراه علم باید تقوا باشد، اگر علم باشد بدون تقوا این نه فقط نفع ندارد ضرر دارد، علم بدون تقوا مضر است، من طلبه بایستی در حوزه‌ی علمیه که حضور دارم و یا هر جایی دیگر باید جمع بکنم بین علم و تقوا آنوقت اگر اینطور شدم لیاقت پیدا می‌کنم مردم با من رفت و آمد پیدا بکنند، لیاقت پیدا می‌کنم به اینکه مؤثر باشم در جامعه خدمت کنم به خدا و خلق خدا، أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي، أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنِي‏.

«أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِينَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِي‏»

من الفت با مجالس بطالین پیدا کردم، آن‌ها که دور هم می‌نشینند و حرف بی‌خود می‌زنند، آن‌هایی که در مسیر نیستند، آن‌هایی که به فکر حرکت به سوی خدا نیستند، آیا من با آن‌ها در ارتباط هستم؟

«أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِي فَبَاعَدْتَنِي‏»

انسان خدایی نکرده به جایی برسد در اثر کارهای خلاف که اصلا خداوند متعال خوشش نیاید صدای او را بشنود، عجب، می‌شود انسان یه چنین چیزی بشود؟ در اثر کارهای خلاف به جایی برسد که خداوند متعال نخواهد صدای او را اصلا بشنود. أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِي فَبَاعَدْتَنِي‏.

«أَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمِي وَ جَرِيرَتِي كَافَيْتَنِي‏ أَوْ لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيَائِي مِنْكَ جَازَيْتَنِي‏»

که دیروز و امروز چند کلمه راجع به حیاء صحبت کردم.

«فَإِنْ عَفَوْتَ يَا رَب‏»

با همه‌ی این حرف‌ها اگر عفو کردی الهی.

«فَطَالَ مَا عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبِينَ قَبْلِي‏»

ما نگاه می‌کنیم به افرادی در زمان خودمان در همین جامعه‌ی خودمان، نگاه می‌کنیم به افرادی یا اُمت‌های سابق، نگاه می‌کنیم می‌بینیم خداوند متعال چگونه با آن‌ها با رحمت و مغفرت رفتار کرده، فَطَالَ مَا عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبِينَ قَبْلِي‏.

«لِأَنَّ كَرَمَكَ أَيْ رَبِّ يَجِلُّ عَنْ مُكَافَاةِ الْمُقَصِّرِين‏»

خدایا بزرگواری تو اجل از این است، ارفع است از اینکه با مقصرین به آنطوری که هستند رفتار بکنیم، و مجازات کنی.

«وَ أَنَا عَائِذٌ بِفَضْلِكَ هَارِبٌ مِنْكَ إِلَيْك‏»

این کلمه‌ی هارب منک الیک تکرار شده، بیان کردم، از خداوند متعال نمی‌شود فرار کرد، از خداوند متعال نمی‌شود فرار کرد، به هرجا برویم ما تحت سلطه‌ی او هستیم. اگر هم بخواهیم از خدا روی برگردانیم کسی نجاتمان نمی‌دهد الا خداوند متعال. هارب منک الیک.

«مُنْتَجِزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِكَ ظَنّا»

حسن ظن بالله هم قبلا صحبتش را کردم، روایتش را هم خواندم.

«إِلَهِي أَنْتَ أَوْسَعُ فَضْلًا وَ أَعْظَمُ حِلْماً مِنْ أَنْ تُقَايِسَنِي بِعَمَلِي»

این جمله هم باز تکرار شده، خدایا مقایسه می‌خواهی بکنی بین من و آنچه که انجام دادم و مطابق آنچه که انجام دادم می‌خواهی مرا مجازات بکنی؟

«أَوْ أَن‏ تَسْتَزِلَّنِي بِخَطِيئَتِي وَ مَا أَنَا يَا سَيِّدِي»

من کی هستم؟ من چه کاره هستم اصلا؟ به قول ماها می‌گوییم من چه عددی هستم؟

«و ما انا یا سیدی وَ مَا خَطَرِي‏»

من چه کار می‌توانم بکنم؟ اصلا من کی هستم؟

«هَبْنِي لِفَضْلِك‏»

خدایا از من بگذر لفضلک،

«سَيِّدِي تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِك‏»

صدقه بر من بگذار، عفو خودت را به عنوان صدقه به من بده.

«جَلِّلْنِي بِسِتْرِكَ وَ اعْفُ عَنْ تَوْبِيخِي بِكَرَمِ وَجْهِك‏»

باز حضرت تذلل می‌کنند، حضرت در برابر خداوند متعال کوچکی می‌کنند.

«سَيِّدِي أَنَا الصَّغِيرُ الَّذِي رَبَّيْتَه‏»

من همان کوچکی هستم که خودت بزرگم کردی.

«وَ أَنَا الْجَاهِلُ الَّذِي عَلَّمْتَه‏»

من اگر چیزی بلد هستم خودت به من یاد دادی.

«وَ أَنَا الضَّالُّ الَّذِي هَدَيَتْه‏»

من آن گمراهی هستم که خودت مرا هدایت کردی.

«وَ الْوَضِيعُ الَّذِي رَفَعْتَه‏»

من آن کسی هستم که اصلا شأنی از شؤونات را نداشتم، به من شأن دادی، مقام دادی من را بردی بالا.

«وَ أَنَا الْخَائِفُ الَّذِي آمَنْتَهُ وَ الْجَائِعُ الَّذِي أَشْبَعْتَه‏»

از آن اولی که انسان به دنیا می‌آید خداوند متعال روزی او را قرار می‌دهد و گرسنگی او را برطرف می‌کند، از همان بچگی که تازه به دنیا آمده به لطف خودش قبلا غذایش را آماده می‌کند.

«وَ الْعَطْشَانُ الَّذِي أَرْوَيْتَهُ وَ الْعَارِي الَّذِي كَسَوْتَهُ وَ الْفَقِيرُ الَّذِي أَغْنَيْتَه‏»

این عبارات ظواهرشان معلوم است احتمالا بواطنی هم داشته باشند این عبارات من به آن بواطن لازم نمی‌دانم بپردازم.

«وَ الضَّعِيفُ الَّذِي قَوَّيْتَهُ وَ الذَّلِيلُ الَّذِي أَعْزَزْتَه‏»

ذلیلی هستم که خودت عزت به من دادی، همه‌ی این جمله‌ها جمع می‌شود در یک کلمه، خدایا من هیچی بودم تو مرا همه چیز دادی.

«وَ السَّقِيمُ الَّذِي شَفَيْتَهُ»

از این طرف مرا شفا دادی.

«وَ السَّائِلُ الَّذِي أَعْطَيْتَه‏ وَ الْمُذْنِبُ الَّذِي سَتَرْتَهُ وَ الْخَاطِئُ الَّذِي أَقَلْتَه‏»

من در خطا بودم و در خطا قدم برمی‌داشتم، تو مرا از خطا نجات دادی و راهنمایی کردی.

«وَ أَنَا الْقَلِيلُ الَّذِي كَثَّرْتَه‏» من کم بودم زیادم کردی.

«وَ الْمُسْتَضْعَفُ الَّذِي نَصَرْتَه‏ وَ أَنَا الطَّرِيدُ الَّذِي آوَيْتَه‏»

خدای متعال است که همه چیز ما است، اوست که به ما، از گرسنگی ما، از تشنگی ما، از عریان بودن ما، از گمراه بودن ما، از مریض بودن ما، از سایر گرفتاری‌های ما، خداوند متعال است که ما را نجات داده است و ما را به اینجا رسانده است.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ج 9