چکیده:
عباس بن علی بی ابیطالب علیهم السلام مشهور به ابوالفضل ، فرزند برومند امیرالمومنین علی علیه السلام و فاطمه بنت حِزام مشهور به ام البنین است. بنا به قول مشهور ایشان در سال ۲۶ هجری قمری در مدینه به دنیا آمد. مادر حضرت عباس، توسط عقیل که نسبشناس بود به امیرالمومنین علیه السلام معرفی شده بود. ایشان از عقیل خواسته بود همسری برای او پیدا کند که بتواند فرزندان دلیر و شجاعی به دنیا بیاورد.
ایشان در واقعه کربلا پرچمدار سپاه سیدالشهداء علیه السلام بود و با تمام رشادت از امام زمان خود دفاع کرد تا در نهایت به شهادت رسید. برای ایشان فضایل و مقامات بسیاری وجود دارد که ما به برخی از آنها از کلام معصوم اشاره میکنیم.
کلیدواژگان: حضرت عباس علیهالسلام ، زیارت نامه ، مأثوره ، عبد ، اطاعت
مقدمه
برای نوشتن از مقام حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام مطالب زیادی وجود دارد ولی ما در این نوشتار سعی میکنیم با توجه به کلمات معصومین که کلامشان دقیق و بدون هوی و هوس میباشد بحث را پیش ببریم تا نگاهی دقیق به مقام و جایگاه ایشان پیدا کنیم.
در میان زیارت نامههای معصوم زادگان ، سه زیارت نامه را خود امام معصوم به ما آموزش داده است که در زیارت چه بگوییم که در اصطلاح به آن زیارت مأثوره گفته میشود. یکی از آنها زیارت حضرت عباس بن علی علیه السلام میباشد. شیخ اجل، جعفر بن قولویه قمی{ م ۳۶۸ ق} به سند معتبر از ابوحمزه ثمالی از امام صادق علیهالسلام این زیارت نامه را نقل می کند. در فرازی از این زیارت نامه این طور می خوانیم که :
لَعَنَ اللّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّک، وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِک[۱]
به بیان امام صادق علیه السلام جهل به مقام ایشان باعث هتک حرمت به ایشان شد. پس کسی که معرفت به جایگاه حضرت داشته باشد حرمت حضرت را نگه می دارد. برای شناخت مقام حضرت عباس علیه السلام چه منبعی بهتر از کلام معصوم که به دقت به معرفی ایشان پرداخته است. ما در ادامه به فرازهایی از زیارت نامه حضرت اشاره مینماییم.
السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ
یکی از ویژگی های حضرت عباس علیه السلام ، این است که ایشان عبد صالح خداست.
خداوند وقتی میخواهد حضرت نوح و لوط علیهما السلام را که از انبیای الهی هستند معرفی کند آنها را به دو عبد صالح خدا معرفی میکند و میفرماید:
{ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ کانَتَا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَینِ}[۲]
یا حضرت سلیمان از خداوند می خواهد که در زمره عباد صالح خداوند قرار گیرد.
{وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِک فِی عِبَادِک الصَّالِحِینَ}[۳]
و همینطور ما در سلام نمازهای پنج گانه به بندگان صالح خدا سلام می دهیم و می گوییم السلام علینا و علی عباد الله الصاحین. همه اینها نشان دهنده مقام بالای عبد صالح خداوند بودن است که به فرمایش امام صادق علیه السلام ، حضرت عباس علیه السلام دارای چنین صفتی میباشد.
الْمُطِیعُ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ
یکی دیگر از ویژگی های حضرت عباس علیه السلام اطاعت پذیر بودن در برابر خدا ، رسول او و اوصیای به حق ایشان میباشد. خداوند در قرآن میفرماید { مَن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ}[۴] چون پیامبر از جانب خودش کلامی نمیگوید و هر چه بگوید از جانب خداست[۵]. این ویژگی را خداوند به اوصیای پیامبر که اهل بیت عصمت و طهارت هستند هم اعطا می کند و اطاعت از ایشان را در کنار اطاعت از خود و پیامبرش قرار میدهد[۶]و بر همه واجب میکند که از ائمه اطهار علیهم السلام باید اطاعت پذیری محض داشته باشید. این مهمترین دستور پیامبر می باشد که آینده بشریت را رقم می زند که اگر وارد کشتی اهل بیت بشوند نجات پیدا می کنند و به سعادت می رسند و اگر اهل بیت را کنار بگذارند نابود می شوند[۷] ولی خیلی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله که مدعی این بودند که مطیع خدا و رسول او هستند ، کلام پیامبر در روز غدیر را که فرمود علی بن ابی طالب علیه السلام بعد من امام شماست را انکار کردند و در واقع مرتد شدند و از دایره اطاعت خداوند خارج شدند ولی حضرت عباس بن علی علیه السلام مطیع محض فرامین خدا و فرستادگان ایشان بود و امام صادق علیه السلام به این مطلب گواهی دادند.
أَشْهَدُ أَنَّک لَمْ تَهِنْ وَلَمْ تَنْکلْ
گواهی میدهم که تو سستی نورزیدی و باز نایستادی
حضرت عباس علیه السلام در یاری امام زمان خود نه تنها سستی نکرد بلکه از هیچ تلاشی دریغ نکرد و در این راه هیچ ترسی به خود راه نداد و مصداق این آیه قرآن شد که{ إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلَائِکةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کنْتُمْ تُوعَدُونَ}[۸]
پرچم در جنگهای قدیم اهمیت به سزایی داشت و ارتباط و اعتماد در جبهه خودی را برقرار می کرد و در قلب لشگر در دست فرمانده یا کنار وی قرار می گرفت و وسیله ای بود برای این که فرمانده بتواند ارتباط خود را با افراد برقرار کند و برافراشتگی پرچم دلیل بر پا برجائی لشگر و علامت پیروزی بود و اگر پرچم سپاه میافتاد نشانه شکست سپاه بود.
صبح عاشورای سال ۶۱ هجری حضرت سیدالشهداء علیه السلام پس از اقامه نماز صبح تمامی نیروهایش را که شامل سی و دو سواره نظام و چهل پیاده بودند آرایش نظامی داد. زهیر بن قین را به فرماندهی جناح راست و حبیب بن مظاهر را فرماندهی جناح چپ داد و پرچم خویش را به دست برادرش عباس بن علی علیه السلام داد و بدین ترتیب نبرد نابرابر روز عاشورا با حمله ی نیروهای عمر بن سعد به یاران و خیمه های امام حسین (علیهالسلام) آغاز گشت.
یکی از جاهایی که میتوان این فراز از زیارت نامه را که حضرت عباس علیه السلام نه تنها سستی نکرد بلکه به ماموریت خود ادامه داد و از کار باز نیاستاد را به خوبی فهمید ، بیانات و رجزهای خود ایشان در این قسمت از تاریخ است که حضرت عباس علیه السلام وقتی در طلب آب می رفت که بر او حمله بُردند . او هم به آنها حمله بُرد و چنین رجز می خواند
لا أرهَبُ المَوتَ إذِ المَوتُ رَقی حَتّی اُواری فِی المَصالیتِ لِقا
نَفسی لِنَفسِ المُصطَفَی الطُّهرِ وَقا إنّی أنَا العَبّاسُ أغدو بِالسَّقا
ولا أخافُ الشَّرَّ یومَ المُلتَقی[۹]
پس آنان را متفرّق کرد. وقتی زید بن وَرقای جُهَنی ، در پشت درخت خرمایی به کمین او نشست و حَکیم بن طُفَیل سِنبِسی نیز او را یاری داد و بر دست راست عبّاس علیه السلام ضربه ای زد و آن را قطع کرد . عبّاس علیه السلام ، شمشیر را به دست چپ گرفت و به آنها حمله بُرد و چنین رَجَز می خواند
وَاللّه ِ إن قَطَعتُمُ یمینی إنّی اُحامی أبَداً عَن دینی
وعَن إمامٍ صادِقِ الیقینِ نَجلِ النَّبِی الطّاهِرِ الأَمینِ[۱۰]
آن گاه ، جنگید تا ناتوان شد . حَکیم بن طُفَیل طایی ، از پشت درخت خرما به او کمین زد و بر دست چپش ضربه ای زد [ و آن را قطع کرد ] . عبّاس علیه السلام نیز خواند
یا نَفسُ لا تَخشَی مِنَ الکفّارِ وأبشِری بِرَحمَةِ الجَبّارِ
مَعَ النَّبِی السَّیدِ المُختارِ قَد قَطَعوا بِبَغیهِم یساری
فَأَصلِهِم یا رَبِّ حَرَّ النّارِ[۱۱][۱۲]
این فراز از تاریخ به خوبی پایداری و مقاوت و سستی نورزیدن حضرت عباس علیه السلام را در برابر دشمن به تصویر میکشد
وَأَنَّک مَضَیتَ عَلی بَصِیرَةٍ
و بر آگاهی از کارت از دنیا رفتی
خداوند در قرآن به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید که به مردم این طور بگو {هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی}[۱۳] یکی دیگر از ویژگی های حضرت عباس علیه السلام که از پیروان حقیقی رسول خدا میباشد ، آگاهی ، بصیرت و اعتقاد نسبت به مسیر مورد انتخاب خود بود. ایشان که راه حق و صراط مستقیم را به درستی شناخته بود و آن را در اطاعت محض از امام زمان خود می دید ، ثبات قدم خود در این مسیر را از دست نداد. وقتی امام از مکه حرکت کرد افراد بسیاری به امید رسیدن به مقام و منصب به همراه امام حرکت کردند و از آن طرف جمعیت زیادی با سفیر امام ، مسلم بن عقیل بیعت کردند و در رکاب او قرار گرفتند ولی چون به کار خود اعتقاد نداشتند و نیت آنها دنیا بود با سختی کار امام و سفیر او را تنها گذاشتند و چه زیبا حضرت سیدالشهداء علیه السلام به این قضیه اشاره کردند که : اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلی اَلْسِنَتِهِمْ یحوطونَهُ ما دَرَّتْمَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیانونَ[۱۴]اما در طرف مقابل با اینکه حضرت عباس و برادرانش در تنگی محاصره دشمن بودند و مرگ خود را حتمی می دانستند ولی از عقیده خود دست بر نداشتند. در تاریخ آمده که دو نفر برای حضرت عباس علیه السلام و برادران او در کربلا اماننامه فرستادند که ایشان و برادرانش هر دو را رد کردند؛ اماننامه نخست را عبدالله بن ابیالمحل بن حزام عامری آورد. او توانست از عبیدالله بن زیاد اماننامهای برای پسران عمه خود بگیرد و آن را توسط غلام خود برای آنها بفرستد. وقتی حضرت عباس علیه السلام و برادرانش این اماننامه را خواندند، گفتند که ما در امان خداوند هستیم و هیچ نیازی به چنین اماننامه ننگینی نداریم.[۱۵] اماننامه دوم را شمر بن ذی الجوشن در ظهر عاشورا به حضرت عباس و برادرانش پیشنهاد کرد و آنها را صدا زد، اما جوابی نشنید. سیدالشهداء علیه السلام به آنها فرمود گرچه او فاسق است، اما جوابش را بدهید. شمر به آنها به شرط تسلیم شدن و اطاعت از یزید مژده امان داد. حضرت عباس، او و اماننامهاش را لعنت کرد و گفت: ای دشمن خدا! مرگ بر تو که ما را به اطاعت از کفر و ترک همراهی برادرم حسین(علیهالسلام) فرامیخوانی.[۱۶]
غبطه شهدا به مقام حضرت
امام علی بن الحسین علیه السلام در کلامی عموی بزرگوار خود را اینطور معرفی می کند و جایگاه او را برای ما تشریح می کند که: رَحِمَ اَللَّهُ اَلْعَبَّاسَ یعْنِی اِبْنَ عَلِی فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَی وَ فَدَی أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اَللَّهُ بِهِمَا جَنَاحَینِ یطِیرُ بِهِمَا مَعَ اَلْمَلاَئِکةِ فِی اَلْجَنَّةِ کمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اَللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی لَمَنْزِلَةً یغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ اَلشُّهَدَاءِ یوْمَ اَلْقِیامَةِ[۱۷]
خدا عباس بن علی را رحمت کند که برادرش را بر خود مقدم داشت و برای او جانفشانی کرد و خود را قربان او کرد تا دو دستش جدا شد و خدا بعوض آنها دو بال به او داد که با آنها همراه فرشتگان در بهشت پرواز میکند چنانچه برای جعفر بن ابی طالب قرار داد ،برای عباس نزد خدا مقامی است که جمیع شهیدان در روز قیامت غبطه آن را میبرند.
به بیان امام معصوم مقام حضرت عباس علیه السلام نزد خداوند آنقدر بالاست که همه شهدا به جایگاه او در قیامت غبطه می خورند.
در میان افراد کمتر کسی به مقام شهید میرسد. با نگاهی به آیات قرآن میتوان فهمید که شهید از چه جایگاهی بلندی نزد خداوند برخوردار است. خدا در قرآن وقتی می خواهد درباره شهدای راه خدا صحبت کند ، ایشان را چنین وصف می کند که : {وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ یسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا یضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ}[۱۸]
ما بر مبنای قرآن که شهیدان را زنده میداند، به ایشان سلام کرده، با آنان حرف میزنیم و توسل میجوییم. این جایگاه بالای شهید است که خداوند گمان غلط مردم را متذکر می شود که شهید زنده است و جایگاه ویژه نزد خدا دارد.
در روایتی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مردی را دید که مشغول خواندن دعا بود و میگفت:خدایا! از تو بهترین چیزی را میخواهم که از تو خواسته میشود؛ پس برترین چیزهایی را که عطا میکنی، به من عطا کن. رسول خدا فرمود:اگر دعایت مستجاب شود، خونت در راه خدا ریخته میشود [تا بدان وسیله به بهترین عطای خداوند برسی].[۱۹]
این جایگاه بالای شهید در نزد خداوند است که این چنین به او عنایت می کند. شهدا با چنین جایگاهی که در نزد خداوند دارند به بیان امام چهارم در روز قیامت به مقام بالای حضرت عباس بن علی علیه السلام غبطه میخورند.
این مطالب نمی از دریای بیکران فضائل حضرت قمربنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام میباشد که به خاطر معرفت به امام زمان خود و اطاعت از ایشان ، حضرت را به جایگاهی رساند که به بیان حضرت زین العابدین علیه السلام شهدا که بالاترین جایگاه را دارند در قیامت به مقام ایشان غبطه می خورند.
وظیفه ما به عنوان شیعه الگوگیری از سیره حضرت در مقابل امام زمان خود میباشد تا با این روش ما هم بتوانیم در کشتی نجات اهل بیت علیهم السلام سوار شده و به ساحل سعادت برسیم.
پینوشتها
[۱] خدا لعنت کند کسی که به حقّت جاهل بود و حرمتت را سبک شمرد
[۲] تحریم / ۱۰ : خدا برای کافران زن نوح و زن لوط را مثال آورد که تحت (فرمان) دو بنده صالح ما بودند.
[۳] نمل / ۱۹ : مرا به لطف و رحمت خود در صف بندگان صالح خود داخل گردان
[۴] نساء / ۸۰ : هرکس از رسول خدا صلی الله علیه و آله اطاعت کند ، از خداوند اطاعت کرده است
[۵] نجم / ۳ و ۴
[۶] {أَطِیعُوا اللّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (نساء /۵۹ }
[۷] إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ { امالی ، شیخ طوسی ، ص ۶۳۳ }
[۸] فصلت / ۳۰ : آنان که گفتند: محققا پروردگار ما خدای یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند (و مژده دهند) که دیگر هیچ ترسی (از وقایع آینده) و حزن و اندوهی (از گذشته خود) نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که (انبیا) وعده دادند بشارت باد.
[۹] از مرگْ نمی هراسم ؛ زیرا مرگ ، ترقّی و صعودی است / که مرا در پشت شمشیرها ، پنهان می کند
جانم ، سپر جان پاکیزه مصطفی باد / من ، عبّاسم که سقّا گشته ام
و به روز برخورد ، هراسی از شرّ ندارم
[۱۰] به خدا سوگند ، اگر دست راستم را قطع کنید / من ، همیشه از دینم حمایت می کنم
و نیز از امام راستگو و استوارباوری / که نواده پیامبرِ پاک و امین است
[۱۱] ای جان ! از کافران مترس / و به رحمت خدای جبران کننده ، بشارتت باد
همراه با پیامبر صلی الله علیه و آله ، سَرور برگزیده / با سرکشی شان ، دست چپم را قطع کردند
پروردگارا ! آنان را به داغی آتش برسان
[۱۲] المناقب ، ابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۱۰۸
[۱۳] یوسف / ۱۰۸ : طریقه من و پیروانم همین است که خلق را به خدا با بینایی و بصیرت دعوت کنیم
[۱۴] تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ص ۲۴۵ : راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایی که دین وسیلهزندگی آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم می شوند.
[۱۵] مقتل الحسین، خوارزمی، ج۱، ص۳۴۸-۳۴۹؛ الفتوح ، ابن اعثم الکوفی، ج۵، ص۹۳
[۱۶] الکامل ، ابناثیر، ج۱۱، ص۱۶۲؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج۱، ص۳۴۹؛ الفتوح ، ابن اعثم الکوفی ، ج۵، ص۹۴
[۱۷] الخصال ، شیخ صدوق ، ج۱ ، ص ۷۹ ، الجزء الأول باب الاثنین رجلان جعل الله عز و جل لکل واحد منهما جناحین یطیر بهما مع الملائکة فی الجنة
[۱۸] آل عمران / ۱۶۹ ـ ۱۷۱
البته نپندارید که شهیدان راه خدا مردهاند، بلکه زندهاند (به حیات ابدی و) در نزد خدا متنعّم خواهند بود. آنان به فضل و رحمتی که خدا نصیبشان گردانیده شادمانند، و دلشادند به حال آن مؤمنان که هنوز به آنها نپیوستهاند و بعداً در پی آنها به سرای آخرت خواهند شتافت که بیمی بر آنان نیست و غمی نخواهند داشت. دلشادند به نعمت و فضل خدا و این که خداوند اجر اهل ایمان را هرگز ضایع نگذارد.
[۱۹] مستدرک الوسائل، ۱۱/۱۳، ح ۱۲۲۹۵ : وَ رَأَی(صلی الله علیه وآله) رَجُلًا یدْعُو وَ یقُولُ:اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک خَیرَ مَا تُسْأَلُ، فَأَعْطِنِی أَفْضَلَ مَا تُعْطِی، فَقَالَ(صلی الله علیه وآله):إِنِ اسْتُجِیبَ لَک أُهَرِیقَ دَمُک فِی سَبِیلِ اللَّهِ
منابع و مآخذ
ـ قرآن کریم
ـ ابناثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۶ق
ـ ابناعثم الکوفی، احمد بن علی، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م
ـ خوارزمی، الموفق بن احمد، مقتل الحسین ، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، انوار الهدی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق
ـ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴ق
ـ ابن شعبه حرانی ، حسن بن علی بن حسین ، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ من آل الرّسول ، قم ، دفتر انتشارات جامعه مدرسین ، ۱۳۶۳ ش
ـ ابن بابویه قمی ، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین ، الخصال ، با مقدمه و ترجمه و تصحیح سد احمد فهری زنجانی ، تهران ، انتشارات علمیه اسلامیه
ـ ابن شهرآشوب مازندرانی ، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب ، قم ، موسسه انتشارات علامه
ـ نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ق
ـ مظفر، عبدالواحد بن احمد، موسوعه بطل العلقمی، نجف، مطبعة الحیدریه، ۱۴۲۹ق