چکیده
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر اساس علم بیکران خود، به جابر بنعبد الله انصاری بشارت ولادت امام سجاد علیه السلام را به واسطه لقب سید العابدین دادند و به دنباله آن مقام ایشان را در قیامت بیان کردند. اما دو نفر از علمای اهل سنت تاب تحمل این فضیلت بزرگ را نداشته و حقیقت را انکار کردند به همین جهت در این نوشتار بر اساس منهج مرحوم میر حامد حسین به گزافهگویی آنان پاسخ داده خواهد شد و حقیقت بر همگان روشن خواهد گشت.
کلید واژگان: امام سجاد علیه السلام/ سید العابدین/ سید الساجدین/ الموضوعات ابنجوزی/ منهاج السنه ابنتیمیه/ وضع حدیث / محمد بن زکریا الغلابی / ابراهیم بن بشار
مقدمه
اهل سنت برای امام سجاد علیه السلام در کتب خود بسیار ارج نهادهاند. مطلب بیان شده با نگاه به کتابهای رجالی و تاریخی عامه، به کمال روشن است[۱] در حالی که ابنجوزی و به دنباله او، ابنتیمیه در موضوع جایگاه امام زینالعابدین علیه السلام فلم فرسایی کرده؛ بهگونهای که روایت نامگذاری امام سجاد علیه السلام را از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سید العابدین، موضوع و جعلی دانستهاند به دیگر سخن ابنتیمیه(م۷۲۸) و ابنجوزی(م۵۹۷) حقیقت بزرگی را به کمک این اشکال، کتمان کردهاند. در ادامه ثابت خواهد شد، این باور بر پایه دیدگاه اهل سنت بیاساس است.
تقریر اشکال
ابنجوزی(م۵۹۷) این روایت را در کتاب الموضوعات، نقل میکند و در انتها مدعی میشود که این حدیث قطعا کذب و دروغ است:
باب في فضيلة على بن الحسين
أنبأنا أحمد بن علي بن المجلى أنبأنا أبو القاسم علي بن أحمد بن البسري أنبأنا أبو أحمد عبيد الله بن محمد بن أحمد بن أبي مسلم العرضي حدثنا أبو بكر محمد ابن يحيى بن عبد الله الصولي حدثنا محمد بن زكريا الغلابي حدثنا إبراهيم بن بشار عن سفيان بن عيينة عن أبي الزبير قال: ” كنا عند جابر بن عبد الله وقد كف بصره وعلت سنه، فدخل عليه علي بن الحسين ومعه ابنه محمد وهو صبي الصبي ذلك، فقال جابر: من هذا؟ فقال: ابني محمد، فضمه إليه وبكى وقال: يا محمد أن رسول الله صلى الله عليه وسلم يقرأ عليك السلام، فقال له صحبه: وما ذاك؟ قال: كنت عند رسول الله صلى الله عليه وسلم فدخل عليه الحسين بن علي فضمه إليه وقبله وأقعده إلى جنبه ثم قال: يولد لابني هذا ابن يقال له علي إذا كان يوم القيامة نادى مناد من بطنان العرش: سيد العابدين، فيقوم هو، ويولد له ابن يقال له محمد إذا رأيته يا جابر فأقرأ عليه السلام مني، واعلم أن بقاك بعد ذلك اليوم قليل، فما لبث جابر بعد ذلك اليوم إلا بضعة عشر يوما حتى توفی
هذا حديث موضوع بلا شك، والمتهم به الغلابي قال الدارقطني: كان يضع الحديث.[۲]
اضافه بر این مطلب، ابن تیمیه(م۷۲۸) در کتاب منهاجالسنه این چنین مینویسد:
وكذلك ما ذكر من تسمية رسول الله صلى الله عليه وسلم له سيد العابدين هو شيء لا أصل له، ولم يروه أحد من أهل العلم والدين.[۳]
بدینسان دو اشکال کلی نسبت به این روایت وارد شده است؛ وضع بودن این حدیث، عدم روایت از سوی بزرگان اهل سنت.
۱. اشکال ابنجوزی
برای پاسخ به اشکال ابنجوزی(۵۹۷)، باید این سؤال در ذهن مخاطب شکل بگیرد؛
جایگاه کتاب الموضوعات چگونه است؟
با عنایت به این پرسش؛ ابنجوزی(م۵۹۷) در مورد روایت یاد شده، دو ادعای پوچ دارد؛ ابتدا وضع بودن حدیث و در ادامه متهم بودن غلابی را( رجال سند) به وضع، مطرح میکند:
هذا حديث موضوع بلا شك، والمتهم به الغلابي قال الدارقطني: كان يضع الحديث.[۴]
در همین راستا نخست به موضوع بودن حدیث و در مرحله بعد به واضع بودن غلابی پاسخ داده میشود.
۱.موضوع بودن حدیث
سید العابدین و سید الساجدین، از القابی نیست که بتوان آن را مخفی کرد به ویژه اینکه نشان دهنده افضلیت امام سجاد علیه السلام(اکثر ثوابا عند الله) است. عدم توانایی فهم این مقام، سبب شده است تا ابنجوزی(م۵۹۷) بر خلاف علمای خود صحبت کند و حتی مقام علمی و بلکه اخروی آنان را زیر سؤال ببرد. جدای از اینکه؛ عدهای از بزرگان عامه نسبت به کتاب الموضوعات نقد دارند، بسیاری از آنان این روایت را نقل کردهاند و بلکه در برخی از کتب عنوان سید العابدین و سید الساجدین را برای امام سجاد علیهالسلام پذیرفتهاند، بالاتر از آن؛ عدهای دیگر، از این روایت برداشتهایی در شان و مقام امام زینالعابدین علیهالسلام دارند.
۱.۱ نقد کتاب الموضوعات
نزد بزرگان اهل سنت کتاب الموضوعات ابن جوزی، جایگاه علمی ندارد؛
ابنصلاح(م۶۴۳) در مورد تساهل ابنجوزی در کتاب الموضوعات، چنین مینگارد:
ولقد أكثر الذي جمع في هذا العصر ((الموضوعات)) في نحو مجلدين، فأودع فيها كثيرا مما لا دليل على وضعه، وإنما حقه أن يذكر في مطلق الأحاديث الضعيفة.[۵]
افزون برآن؛ ابنكثير دمشقی(م۷۷۴) مینویسد:
وقد صنف الشيخ أبو الفرج بن الجوزي كتاباً حافلاً في الموضوعات، غير أنه أدخل فيه ما ليس منه، وخرج عنه ما كان يلزمه ذكره، فسقط عليه ولم يهتد إليه.[۶]
و در آخر سیوطی(م۹۱۱) در کتاب تدریب الراوی، مدعی است که بسیاری از احادیث وارد شده در این کتاب موضوع نیستند بلکه صحیح و حسن نیز در میان آنها وجود دارد؛
(وقد أكثر جامع الموضوعات في نحو مجلدين، أعني أبا الفرج بن الجوزي، فذكر) في كتابه (كثيرا مما لا دليل على وضعه، بل هو ضعيف) ، بل وفيه الحسن، بل والصحيح، وأغرب من ذلك أن فيها حديثا من صحيح مسلم كما سأبينه.
در ادامه به نقل از ذهبی(م۷۴۸) مینویسد:
قال الذهبي: ربما ذكر ابن الجوزي في الموضوعات أحاديث حسانا قوية.[۷]
در نتیجه؛ عبارات یاد شده از علمای اهلسنت، صراحت در عدم اعتبار کتاب الموضوعات ابنجوزی دارد پس به صرف ورود روایت”سید العابدین”در این کتاب نمیتوان حکم به موضوع بودن آن کرد.
۱.۱.۱ نقل روایت از سوی بزرگان عامه
بهراستی که ادعای تباه ابنجوزی(م۵۹۷) مبنی بر کذب بودن روایت یاد شده، هیچگاه قابل اعتناء نخواهد بود چراکه افزون بر عدم اعتبار کتاب وی، بسیاری از علمای عامه این روایت را نقل کردهاند که خود دلیل بزرگی بر عدم وضع این روایت است. در غیر اینصورت، مطابق روایت صحیح مسلم باید گفت آنانی که این روایت را در کتابهای خود وارد کردهاند کذاب و دروغگو هستند و این سبب کسر شان علمای اهلسنت است و یا باید گفت ابنجوزی(م۵۹۷) در کتاب خود تساهل کرده است.
نقلکنندگان:
عدهای از علمای اهلسنت روایت سید العابدین را در کتاب خود نقل کردهاند. قدیمیترین نقل منسوب به ابنعساکر(م۵۷۱) است:
قرأت بخط أبي الحسن رشأ بن نظيف وأنبأنيه أبو القاسم العلوي وأبو عبد الرحمن المقرئ وغيرهما عنه نا أبو أحمد عبيد الله بن محمد الفرضي نا أبو بكر محمد بن يحيى الصولي نا العلائي نا إبراهيم بن بشار عن سفيان بن عيينة عن أبي الزبير قال كنا عند جابر فدخل عليه علي بن الحسين فقال كنت عند رسول الله (صلى الله عليه وسلم) فدخل عليه الحسين بن علي فضمه إليه وقبله وأقعده إلى جنبه ثم قال يولد لأبني هذا ابن يقال له علي إذا كان يوم القيامة نادى مناد من بطنان العرش ليقم سيد العابدين فيقوم هو.[۸]
افزون بر نقل ابنعساکر(م۵۷۱)، علمای دیگر اهلسنت نیز این روایت را نقل کردهاند از جمله؛
- نصیبی(م۶۵۲) در کتاب مطالب السؤل.[۹]
- سبط بن جوزی(م۷۲۶) درکتاب مرآه الزمان[۱۰] و تذکره الخواص[۱۱].
- ابن کثیر دمشقی(م۷۷۴) در کتاب البدایه و النهایه.[۱۲]
- سمهودی(م۹۱۱) در کتاب جواهر العقدین.[۱۳]
- هروی (م۱۰۱۴) در کتاب مرقاه المفاتیح.[۱۴]
- عثمان بن سعید الکماخی(م۱۱۷۱) در کتاب ،المهيأ في كشف أسرار الموطأ.[۱۵]
- قندوزی(م۱۲۹۴) در کتاب ینابیع الموده.[۱۶]
بنابراین روایت نام گذاری امام سجاد علیه السلام از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کذب و وضع نبوده است و جایگاه آن در کتاب الموضوعات نیست.
توثیقات نقل کنندگان
در نزد اهلسنت هر یک از علمای یاد شده، از جایگاه ویژهای برخوردار هستند. از ابنعساکر(م۵۷۱) به عنوان یکی از بزرگان حدیثی تجلیل شده است، ذهبی(م۷۴۸) در رابطه با او مینویسد:
علي بن الحسن بن هبة اللَّه بن عبد اللَّه بن الحسين، الحافظ الكبير أَبُو القاسم ثقة الدين ابْن عساكر الدمشقي، الشافعي صاحب” تاريخ دمشق “، أحد أعلام الحديث.[۱۷]
از صاحب کتاب مطالب السؤول یعنی نصیبی نیز به نیکی یاد شده است، تاجالدینابنالساعی(م۶۷۴) مینویسد:
كان أديبا، فاضلا، فقيها، شافعيّ المذهب. عني بسماع الحديث والرّحلة في طلبه.[۱۸]
از سبط بنجوزی(م۶۵۴) نیز با عناوین امام، فقیه، علامه تمجید شده است در این رابطه، صلاح الدین مینویسد:
وكان إماماً فقيهاً واعظاً وحيداً في الوعظ، علامة في التاريخ والسير.[۱۹]
همچنین در مورد ابنکثیر(م۷۷۴) دمشقی نوشته شده است که وی دارای شخصیتی شناخته شده و کتبی معتبر است، در این رابطه مزی مینویسد:
عماد الدين أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصروي ثم الدمشقي العلامة الحافظ المحدث صهر الشيخ أبي الحجاج المزي وترجمته مشهورة، وتصانيفه معروفة مذكورة.[۲۰]
در رابطه با سمهودی(م۹۱۱) نیز نوشته شده است:
السمهودى – على بن عفيف الدين عبد الله بن احمد ابن على بن محمد نور الدين أبو الحسن السمهودى الشافعي (سمهود بلدة غربي نيل مصر) الحسنى نزيل المدينة المنورة المفتى بها ولد سنة ۸۴۴ وتوفى سنة ۹۱۱ احدى عشرة وتسعمائة.[۲۱]
همچنین برای هروی(م۱۰۱۴) علاوه بر تبحر علمی[۲۲]، استاد بزرگی چون بان حجر مکی را نام میبرند، محمد صدیق خان در این رابطه مینویسد:
هاجر إلى مكة المكرمة، وتلمذ على ابن حجر المكي فقيه حنفي له المرقاة في شرح المشكاة.[۲۳]
و در آخر، قندوزی شافعی(م۱۲۹۴) نیز چنین توثیق شده است:
سليمان بن خوجه إبراهيم قبلان الحسيني الحنفي النقشبندي القندوزي: فاضل، من أهل بلخ.[۲۴]
در مجموع، ناقلین روایت نام گذاری امام سجاد علیه السلام از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به سیدالعابدین، بسیار معتبر هستند و به همین جهت صحیح نیست چنین علمایی با این اعتبار و جایگاه روایت موضوع را نقل کنند.
نقل شوکانی
شوکانی(م۱۲۵۰) در مقدمة کتاب الفوائد المجموعه مدعی است، روایاتی را که علمای دیگر با عنوان الموضوعات جمع آوری کردهاند، گزینش میکند چراکه بسیاری از آنان موضوع نیستند یا در نهایت ضعف خفیفی دارند، از جمله آن کتابها، الموضوعات ابنجوزی را نام میبرد و مینویسد:
وهم رحمهم الله تعالى قسمان. قسم: جعلوا مصنفاتهم مختصة بالرجال الكذابين والضعفاء، وما هو أعم من ذلك. وبينوا في تراجمهم ما رووه من موضوع، أو ضعيف، كمصنف ابن حبان، والعقيلي، والأزدي في الضعفاء، وأفراد الدارقطني، وتاريخ الخطيب، والحاكم، وكامل ابن عدي، وميزان الذهبي. وقسم: جعلوا مصنفاتهم مختصة بالأحاديث الموضوعة. كموضوعات ابن الجوزي والصغاني، والجوزقاني والقزويني.
ومن ذلك: مختصر المجد صاحب القاموس، ومقاصد السخاوي، وتمييز الطيب من الخبيث للديبع، والذيل على موضوعات ابن الجوزي للسيوطي، وكذلك كتاب الوجيز له، واللآلىء المصنوعة له، وتخريج الإحياء للعراقي، والتذكرة لابن طاهر الفتني.
وها أنا بمعونة الله وتيسيره، أجمع في هذا الكتاب جميع ما تضمنته هذه المصنفات من الأحاديث الموضوعة.
وقد أذكر ما لا يصح إطلاق اسم الموضوع عليه، بل غاية ما فيه أنه ضعيف بمرة , وقد يكون ضعيفا ضعفا خفيفا، وقد يكون أعلى من ذلك.[۲۵]
با توجه به نقل روایت مورد نظر از سوی شوكاني در کتاب فوائد المجموعه[۲۶]، این روایت نمیتواند موضوع و کذب باشد.
۲.۱.۱ عدم جواز نقل روایت موضوع
کامل کننده سر فصل قبل یعنی؛ نقل روایت از سوی بزرگان اهلسنت، قانون صحیح مسلم است. مسلم در کتاب خود روایتی را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکند که مطابق آن، علمایی که این حدیث را ذکر کردهاند باید کذاب باشند. در صحیح مسلم چنین وارد شده است:
وهو الأثر المشهور عن رسول الله صلى الله عليه وسلم «من حدث عني بحديث يرى أنه كذب، فهو أحد الكاذبين.[۲۷]
به دیگر بیان، در صورتی که روایت نام گذاری امام سجاد علیه السلام به سید العابدین از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کذب باشد، ناقلین آن باید تصریح به وضع این حدیث میکردند در حالی که هیچ کدام چنین مطلبی را عنوان نکردهاند پس باید گفت؛ علمای اهل سنت کاذب هستند یا ابنجوزی(م۵۹۷) تساهل در ورود احادیث به کتاب الموضوعات کرده است.
۳.۱.۱ اعتراف تاریخ نویسان
اگر بپذیریم که انتساب لقب زین العابدین از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم کذب است، چرا تاریخ نویسان ایشان را با این لقب یاد کردهاند؟ به عبارت دیگر منشا انتساب سید العابدین به امام سجاد علیه السلام از سوی تاریخ نویسان چیست؟
نمیشود گفت که این لقب ساخته و پرداخته اصحاب سیر است.
از جمله، ابنحبان(م۳۵۴) چنین مینویسد:
وكان يقال بالمدينة إن علي بن الحسين سيد العابدين في ذلك الزمان.[۲۸]
بنابراین اعتراف علمای اهل سنت به این لقب، دلیل محکمی بر عدم وضع روایت خواهد بود چرا که برای این اعتراف یک منشأ است.
۴.۱.۱ برداشت مخالفین
دلیل آخر بر ناروا بودن کلام ابنجوزی، اعتراف علمای اهلسنت بهنفع امام سجاد علیهالسلام است. سبط ابن جوزی(م۶۵۴)، اعتراف به وجود لقب سید العابدین برای امام سجاد علیه السلام میکند و مینویسد:
وقد رواه ابن عساكر في تاريخه وقال: قد سماه رسول الله صلى الله عليه وسلم قبل أن يوجد سيد العابدين.[۲۹]
گذشته از این اعتراف بزرگ، از این روایت اعتراف به افضیلت امام سجاد علیه السلام میکند:
و هذه و ان کانت منقبه واحده فهی عظیمه تعادل جملا من المناقب.[۳۰]
بنابراین اگر چنین روایتی موضوع است، چگونه بزرگان اهلسنت که توثیقات آنان گذشت، اعتراف به بزرگی حضرت میکنند؟
۲.۱ جمعبندی
ادعای کذب یا موضوع بودن روایت بر اساس اعترافات اهلسنت نمیتواند صحیح باشد بعضی از آنان مدعی هستند که ابنجوزی(م۵۹۷) در نقل احادیث موضوعه و جعلی متساهل است و برخی دیگر افزون بر نقل این روایت درکتب خود، برداشتهایی نیز از آن داشتهاند که مقام والای امام سجاد علیهالسلام را بر همگان هویدا میسازد، با این وجود چنین روایتی دروغ نیست چراکه هیچ یک از علمای یاد شده، اشارهای به کذب بودن آن نداشتهاند بنابراین یا علمای اهلسنت دروغگو هستند یا ابنجوزی(م۵۹۷) متساهل در نقل احادیث موضوعه است.
۲. اتهام غلابی به وضع حدیث
شخصیت و جایگاه امام سجاد علیه السلام در میان بزرگان اهلسنت بسیار ویژه است این مطلب تا جایی است که خیلی از علمای بزرگ عامه اعتراف به افضلیت حضرت سجاد علیه السلام کردهاند[۳۱] اما تعصب و عناد سدی بزرگ در مقابل پذیرش حق است به همین جهت عالمی چون ابن جوزی نمیتواند در مقابل حق سر تسلیم فرود آورد و اشکال به رجال سند وارد میکند. وی مدعی است که شخصیت غلابی موجود در سند، روایات جعلی نقل میکند و حال آنکه با نگاه به کتابهای مختلف رجالی و حدیثی، این اتهام به غلابی وارد نیست و بلکه ثقه است.
۲.۱ توثیق غلابی
نام کامل غلابی؛ محمد بن زکریا الغلابی البصری است. برخلاف دیدگاه ابنجوزی(م۵۹۷)، به دو دلیل عمده وی ثقه است. دلیل اول: مربوط به جارح غلابی است؛ ابنجوزی(م۵۹۷) به نقل از دارقطنی وی را متهم به نقل روایات جعلی میکند و حال آنکه موافق اعتراف ابنحجر عسقلانی(۸۵۲)، دارقطنی متشدد در جرح است[۳۲] بنابراین جرح او در مورد غلابی قابل پذیرش نیست.
اما دلیل دوم؛ مربوط به وجود نام وی در کتابهای ثقات است. ابنحبان(م۳۵۴) نام او را در کتاب الثقات خود ذکر میکند:
محمد بن زكريا بن دينار الغلابي الضبي من أهل البصرة يروي عن أبي الوليد الطيالسي وشعيب بن واقد والبصريين كان صاحب حكايات وأخبار يعتبر حديثه إذا روى عن الثقات لأنه في روايته عن المجاهيل بعض المناكير.[۳۳]
افزون بر عبارت یاد شده ابنقطلوبغا(م۸۷۹) نیز نام او را در کتاب الثقات خود ذکر میکند:
محمد بن زكريا بن دينار الغَلَابي الضبي، من أهل البصرة.[۳۴]
بنابراين محمد بن زکریا الغلابی از ثقات است و اتهام او به واضع احادیث، غیر صحیح است.
۳.۱ توثیق شیخِ غلابی
افزون بر موثق بودن شخص محمد بنزکریا غلابی نزد اهلسنت، ابن حبان یادآوری میشود که اگر غلابی از شیخ ثقه روایت نقل کند وی نیز ثقه خواهد بود:
محمد بن زكريا الغلابى البصري الاخباري، أبو جعفر.عن عبد الله ابن رجاء الغدانى، وأبي الوليد، والطبقة.وعنه أبو القاسم الطبراني، وطائفة وهو ضعيف، وقد ذكره ابن حبان في كتاب الثقات وقال: يعتبر بحديثه إذا روى عن ثقة.[۳۵]
با توجه به این مطلب شیخِ محمد بن زکریا غلابی در سند، ابراهیم بنبشار است که با شش وجه ثقه خواهد بود.
۱.۲.۲ وجه اول: راوی صحاح سته
ابراهیم بن بشار از راوایان صحاح سته است. ذهبی(م۷۴۸) در الکاشف چنین مینویسد:
إبراهيم بن بشار الرمادي البصري مكثر مغرب عن بن عيينة وله قليل عن جماعة وعنه أبو داود وإسماعيل القاضي والكجي قال النسائي وغيره ليس بالقوي توفي ۲۲۸ د ت.[۳۶]
همچنین مزی(م۷۴۲) در تهذیب الکمال نام او را ذکر میکند:
د ت: إبراهيم بن بشار الرمادي، أبو إسحاق البصري وأصله من جرجرايا.[۳۷]
بر اساس کتابهایی که نام ابراهیم بنبشار را ذکر کردند، روشن میگردد که وی از راویان صحاح سته است بنابراین درجه بالایی از تعدیل را دارا است و به همین سبب غلابی نیز موثق میشود.
۲.۲.۲ وجه دوم: کتب ثقات
ابن حبان(م۳۵۴) در کتاب الثقات از او یاد میکند:
إبراهيم بن بشار الرمادي أبو إسحاق من أهل البصرة يروي عن بن عيينة روى عنه أهل البصرة وثنا عنه أبو خليفة وكان متقنا ضابطا صحب بن عيينة سنين كثيرة وسمع أحاديثه مرارا ومن زعم أنه كان ينام في مجلس بن عيينة فقد صدق وليس هذا ممن يجرح مثله في الحديث وذاك أنه سمع حديث بن عيينة مرارا والقائل.[۳۸]
۳.۲.۲ وجه سوم: مقبول نزد بزرگان اهلسنت
ابراهیم بن بشار نزد ابنعدی بسیار معتبر است چراکه وی را اهل صدق معرفی میکند:
قال: وهو عندنا من أهل الصدق.[۳۹]
اضافه برآن، سمعانی(م۵۶۲) وی را ضابط میداند:
إبراهيم بن بشار كان متقنا ضابطا، صحب ابن عيينة سنين كثيرة وسمع أحاديثه مرارا.[۴۰]
بنابراین علاوه براینکه ابراهیم بن بشار صدوق است، ضابطیت را نیز دارا است که در نهایت به واسطه او غلابی نیز معتبر میشود.
۳.۲.۲ وجه چهارم: از راویان کتب معتبر
وجود نام راوی در کتابهای معتبر اهل سنت نشان از مقام راوی دارد به ویژه اگر نام او در کتبی وارد شود که مؤلف ادعای تهذیب روایات را دشته است که در این بخش به صورت مختصر اشاره میشود که نام ابراهیم بنبشار در دو کتاب معتبر المستدرک علی الصحیحین و الاحادیث المختاره وارد شده است. عبارت المستدرک چنین است:
أخبرنا أحمد بن جعفر القطيعي، ثنا إبراهيم بن عبد الله المصري، ثنا إبراهيم بن بشار الرمادي، ثنا سفيان بن عيينة، ثنا كثير النواء، عن المسيب بن نجبة، عن علي بن أبي طالب رضي الله عنه، أن النبي صلى الله عليه وسلم قال: «كل نبي أعطي سبعة رفقاء، وأعطيت بضعة عشر» فقيل لعلي: من هم؟ فقال: أنا وحمزة وابناي، ثم ذكرهم «هذا حديث صحيح الإسناد، ولم يخرجاه»[۴۱]
با توجه به اعتبار دو کتاب المستدرک و الاحادیث المختاره و همچنین وجود نام ابراهیم بن بشاردر این دو کتاب، وثاقت وی فهمیده میشود و به دنباله آن وثاقت محمد بن زکریا غلابی ثابت میگرددد.
۵.۲.۲ وجه پنجم: اساتید طراز اول
از دلائل مهم مبنی بر وثاقت ابرهیم بنبشار، داشتن استادی بزرگ چون ابنعیینه است. ابن سعد نام استاد ابراهیم بنبشار را میبرد و چنین مینگارد:
إبراهيم بن بشار الرمادي ويكنى أبا إسحاق، صاحب ابن عيينة، توفي بالبصرة.[۴۲]
بنابراين زمانی که ابراهیم بنبشار چنین استاد مشهور و بزرگی داشته باشد به وثاقت وی میافزاید و به دنباله آن مشخص میشود که غلابی نیز از ثقه روایت میکند و غلابی نیز ثقه شمرده میشود.
ب) اشکال ابنتیمیه و رد آن
در حقیقت با جواب به اشکال ابنجوزی(۵۹۷)، ایراد پست و بیاساس ابنتیمیه(م۷۲۸) نیز پاسخ داده شده است. ابنتیمیه(م۷۲۸) مدعی شده است که هیچ یک از علمای اهلسنت این روایت را نقل نکردهاند:
وكذلك ما ذكر من تسمية رسول الله صلى الله عليه وسلم له سيد العابدين هو شيء لا أصل له، ولم يروه أحد من أهل العلم والدين.[۴۳]
در حالی که در مطالب گذشته بیان شد که عدهای از علما بزرگ اهلسنت این روایت را نقل کردهاند.
نتیجه
تا به اینجا ثابت شد که روایت نام گذاری امام زینالعابدین علیه السلام به سیدالعابدین از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کاملا صحیح است و موضوع نیست چراکه کتاب الموضوعات ابنجوزی(۵۹۷)، نزد اهلسنت اعتباری ندارد به گونهای که به اعتراف بزرگان اهلسنت ابنجوزی(م۵۹۷) تساهل به خرج داده و بسیاری از روایاتی را که صحیح هستند در این کتاب وارد کرده است. همچنین عدهای از علمای اهلسنت این روایت را بیان کرده و از آن مطالبی را در رابطه با افضلیت امام سجاد علیهالسلام بیان کردهاند که بر همین اساس به صورت ضمنی به ابنتیمیه(۷۲۸) نیز پاسخ داده شده. افزون برآن؛ رجال سند صحیح است و هیچ اتهامی به محمد بن زکریا غلابی وارد نخواهد بود. لازم به تذکر است که علاوه بر اثبات صدور و صحت این حدیث، افضلیت امام سجاد علیه السلام بر مبنای اکثر ثوابا نیز ثابت میگردد که خود بحثی مستقل است.
پینوشتها
[۱] سير أعلام النبلاء: ۴/ ۳۸۶
[۲] الموضوعات: ۲/ ۴۴
[۳] منهاج السنة النبوية: ۴/ ۵۰
[۴] الموضوعات: ۲/ ۴۴
[۵] مقدمة ابن الصلاح (معرفة أنواع علوم الحديث): ۲۰۴
[۶] الباعث الحثيث إلى اختصار علوم الحديث: ۷۹
[۷] تدريب الراوي في شرح تقريب النواوي: ۱/ ۳۲۹ و رك: فتح المغيث بشرح ألفية الحديث: ۱/ ۳۱۲، تذكرة الموضوعات للفتني: ۳، نيل الأوطار: ۱/ ۲۲، الفوائد المجموعة: ۳
[۸] تاريخ دمشق: ۴۱/ ۳۷۰
[۹] مطالب السؤول: ۲۸۱
[۱۰] مرآة الزمان في تواريخ الأعيان: ۱۱/ ۳۵ و ۱۰/ ۴۴
[۱۱] تذکرة الخواص من الامة بذکر خصائص الائمه: ۲/۴۲۵
[۱۲] البداية والنهاية: ۱۲/ ۴۸۶
[۱۳] جواهر العقدین فی فضل الشرفین: ۲/۷۷
[۱۴] مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح: ۷/ ۲۶۸۹
[۱۵] المهيأ في كشف أسرار الموطأ: ۱/ ۲۲۶
[۱۶] ینابیع الموده: ۳/۵۲
[۱۷] تاريخ الإسلام: ۱۲/ ۴۹۳ و رک: طبقات الشافعيين: ۶۹۳، طبقات الشافعية الكبرى: ۷/ ۲۱۵
[۱۸] الدر الثمين في أسماء المصنفين: ۱۵۱ و رک: تاريخ الإسلام: ۱۴/ ۷۳۳، الأعلام: ۶/ ۱۷۵
[۱۹] فوات الوفيات: ۴/ ۳۵۶و رک: طبقات الشافعية الكبرى: ۸/ ۲۳۹، الأعلام: ۸/ ۲۴۶
[۲۰] تهذيب الكمال في أسماء الرجال: ۱/ ۶۴ و رک: العقد المذهب في طبقات حملة المذهب: ۴۲۸، الأعلام: ۱/ ۳۲۰
[۲۱] هدية العارفين: ۱/ ۷۴۰، الأعلام: ۴/ ۳۰۷، الضوء اللامع لأهل القرن التاسع: ۵/ ۲۴۵
[۲۲] معجم المفسرين من صدر الإسلام وحتى العصر الحاضر: ۱/ ۳۶۱
[۲۳] التاج المكلل من جواهر مآثر الطراز الآخر والأول: ۳۹۰ و رک: الأعلام: ۵/ ۱۲
[۲۴] الأعلام: ۳/ ۱۲۵ و رك: هدية العارفين: ۱/ ۴۰۸
[۲۵] الفوائد المجموعة: ۳
[۲۶] الفوائد المجموعة: ۴۱۸
[۲۷] صحيح مسلم: ۱/ ۸ و رك: المصنف ابن أبي شيبة: ۵/ ۲۳۷، سنن ابن ماجه: ۱/ ۲۷، حلية الأولياء وطبقات الأصفياء: ۴/ ۳۵۶، الجمع بين الصحيحين للحميدي: ۳/ ۴۱۹
[۲۸] الثقات لابن حبان: ۵/ ۱۶۰و رک: تاريخ أصبهان = أخبار أصبهان: ۱/ ۱۷۴، البداية والنهاية: ۱۲/ ۴۹۴، التحفة اللطيفة في تاريخ المدينة الشريفة: ۲/ ۲۷۶
[۲۹] مرآة الزمان في تواريخ الأعيان: ۱۰/ ۴۴
[۳۰] مطالب السئول: ۲۸۱
[۳۱] سير أعلام النبلاء: ۴/ ۳۸۶
[۳۲] ابن حجر عسقلانی به مناسبت در کتاب فتح الباری، به سبب تضعیفی که از سوی دارقطنی صورت گرفته وی را متعنت اعلام میکند: فتح الباري: ۱/ ۳۹۲
[۳۳] الثقات لابن حبان: ۹/ ۱۵۴
[۳۴] الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة: ۸/ ۲۹۴
[۳۵] ميزان الاعتدال: ۳/ ۵۵۰
[۳۶] الكاشف: ۱/ ۲۰۹
[۳۷] تهذيب الكمال في أسماء الرجال: ۲/ ۵۶ و رك: تذهيب تهذيب الكمال في أسماء الرجال: ۱/ ۲۳۰
[۳۸] الثقات: ۸/ ۷۲
[۳۹] سير أعلام النبلاء: ۱۰/ ۵۱۱
[۴۰] الأنساب: ۶/ ۱۶۳
[۴۱] المستدرك على الصحيحين: ۳/ ۲۲۰، الأحاديث المختارة: ۴/ ۱۷۱
[۴۲] الطبقات الكبرى: ۷/ ۳۰۸ و رك: الأنساب: ۶/ ۱۶۳
[۴۳] منهاج السنة النبوية: ۴/ ۵۰
فهرست مصادر
- الموضوعات: جمال الدين عبد الرحمن بن علي بن محمد الجوزي/ تحقیق عبد الرحمن محمد عثمان/ ناشر المكتبة السلفية بالمدينة المنورة/ چاپ اول/
- مطالب السئول فی مناقب آل الرسول: نصیبی، محمد بن طلحه/ تحقیق طباطبائی، عبدالعزیز
- مرآة الزمان في تواريخ الأعيان: سبط ابن الجوزي/ تحقیق و تعلیق: محمد بركات، كامل محمد الخراط، عمار ريحاوي، محمد رضوان عرقسوسي، أنور طالب، فادي المغربي، رضوان مامو، محمد معتز كريم الدين، زاهر إسحاق، محمد أنس الخن، إبراهيم الزيبق/ ناشر دار الرسالة العالمية،/ دمشق/ چاپ اول/ ۱۴۳۴
- منهاج السنه النبويه: ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي/ تحقیق محمد رشاد سالم/ ناشر جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية/ چاپ اول/ ۱۴۰۶ ق
- معرفة أنواع علوم الحديث: ابن الصلاح، عثمان بن عبد الرحمن/ تحقیق عبد اللطيف الهميم – ماهر ياسين الفحل/ ناشر: دار الكتب العلمية/ چاپ اول/ ۱۴۲۳ق
- اختصار علوم الحديث: ابنکثیر دمشقی/ تحقیق: أحمد محمد شاكر/ چاپ: دار الكتب العلمية، /بيروت – لبنان/
- تدريب الراوي في شرح تقريب النواوي: عبد الرحمن بن أبي بكر، جلال الدين السيوطي/ تحقیق: أبو قتيبة نظر محمد الفاريابي/ ناشر: دار طيبة/
- فتح المغيث بشرح الفية الحديث: شمس الدين أبو الخير، السخاوي/ تحقیق: علي حسين علي/ چاپ: مكتبة السنة/ مصر/ ۱۴۲۴ق
- تذكرة الموضوعات: محمد طاهر بن علي الصديقي الهندي الفَتَّنِي/ چاپ: إدارة الطباعة المنيرية/ ۱۳۴۳ق
- نيل الأوطار: محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكاني اليمني/ تحقيق: عصام الدين الصبابطي/ چاپ دار الحديث/ مصر/ ۱۴۱۳ق
- الفوائد المجموعة في الأحاديث الموضوعة: محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكاني اليمني/ تحقیق: عبد الرحمن بن يحي المعلمي اليماني/ چاپ: دار الكتب العلمية/ بيروت، لبنان
- تاريخ دمشق/ أبو القاسم علي بن الحسن بن هبة الله المعروف بابن عساكر/ تحقیق: عمرو بن غرامة العمروي/ چاپ دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع/ ۱۴۱۵ق
- تذکرة الخواص من الامة بذکر خصائص الائمه: ابنجوزی، یوسف بن قزاوغلی/ تحقیق: تقی زاده حسین/ چاپ المجمع العالمی لاهل بیت علیهم السلام/ قم/ ۱۴۲۶
- البداية والنهاية: تحقيق: عبد الله بن عبد المحسن التركي/ چاپ: دار هجر للطباعة والنشر والتوزيع والإعلان/ ۱۴۱۸ق
- جواهر العقدین فی فضل الشرفین: سمهودی، علی بن عبدالله/ تحقیق: علیلی، موسی بنای/ چاپ مطبعه العانی/ بغداد/ ۱۴۰۵
- مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح: علي بن (سلطان) محمد، أبو الحسن نور الدين الملا الهروي القاري/ چاپ دار الفكر/ بيروت – لبنان/ ۱۴۲۲ق
- المهيأ في كشف أسرار الموطأ: عثمان بن سعيد الكماخي/ تحقيق وتخريج: أحمد علي/ چاپ: دار الحديث/ القاهرة – جمهورية مصر العربية/ ۱۴۲۵ق
- ينابيع الموده لذوی القربی: قندوزی، سلیمان بن ابراهیم/ تحقیق حسینی، علی بن جمال اشرف/ چاپ دار الاسوه للطباعه/ قم/ ۱۴۲۲ق
- الفوائد المجموعة في الأحاديث الموضوعة: محمد بن علي بن محمد الشوكاني/ تحقیق: عبد الرحمن بن يحي المعلمي اليماني/ چاپ دار الكتب العلمية/ بيروت، لبنان
- صحيح مسلم: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيري النيسابوري/ تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقي/ چاپ دار إحياء التراث العربي/ بيروت
- الثقات: محمد بن حبان بن أحمد/ چاپ دائرة المعارف العثمانية بحيدر آباد الدكن الهند/ ۱۳۹۳ق
- تاريخ أصبهان = أخبار أصبهان: أبو نعيم أحمد بن عبد الله، الأصبهاني/ تحقیق: سيد كسروي حسن/ چاپ دار الكتب العلمية/ بيروت/۱۴۱۰ ق
- التحفة اللطيفة في تاريخ المدينة الشريفة: شمس الدين أبو الخير، سخاوی/ چاپ الكتب العلميه، بيروت/ لبنان/ ۱۴۱۴ق
- الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار: أبو بكر بن أبي شيبة/ تحقیق: كمال يوسف الحوت/ چاپ مكتبة الرشد/ الرياض/ ۱۴۰۹ق
- سنن ابن ماجه: ابن ماجة/ تحقیق: شعيب الأرنؤوط، عادل مرشد، محمَّد كامل قره بللي، عَبد اللّطيف حرز الله/ چاپ دار الرسالة العالمية/ ۱۴۳۰ ق
- حلية الأولياء وطبقات الأصفياء: أبو نعيم الأصبهاني/ چاپ السعادة/ ۱۳۹۴ ق
- الجمع بين الصحيحين البخاري ومسلم: محمد بن فتوح بن عبد الله/ تحقیق: د. علي حسين البواب/ چاپ: دار ابن حزم/ لبنان بيروت/۱۴۲۳ق
- الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة: أبو الفداء زين الدين قاسم بن قُطْلُوْبَغَا السُّوْدُوْنِي/ تحقیق: شادي بن محمد بن سالم آل نعمان/ چاپ: مركز النعمان للبحوث والدراسات الإسلامية وتحقيق التراث/ الترجمة صنعاء، اليمن/ ۱۴۳۲ ق
- ميزان الاعتدال: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي/ تحقيق: علي محمد البجاوي/ چاپ دار المعرفة للطباعة والنشر/ بيروت – لبنان/ ۱۳۸۲ق
- الكاشف في معرفة من له رواية في الكتب الستة: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي/ تحقیق: محمد عوامة أحمد محمد نمر الخطيب/ چاپ:دار القبلة للثقافة الإسلامية – مؤسسة علوم القرآن/ جدة/ ۱۴۱۳ق
- تهذيب الكمال في أسماء الرجال: يوسف بن عبد الرحمن بن يوسف،المزي/ تحقیق:بشار عواد معروف/ چاپ: مؤسسة الرسالة/ بيروت/ ۱۴۰۰ق
- تذهيب تهذيب الكمال في أسماء الرجال: شمس الدين أبي عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قيماز الشهير بـ «الذهبي»/ تحقيق: غنيم عباس غنيم – مجدي السيد أمين/ چاپ:الفاروق الحديثة للطباعة والنشر/ ۱۴۲۵ق
- المستدرك على الصحيحين: أبو عبد الله الحاكم محمد بن عبد الله، النيسابوري/ تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا/ چاپ: دار الكتب العلمية / بيروت/ ۱۴۱۱ق
- الأحاديث المختارة أو المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما: ضياء الدين أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسي/ تحقيق: معالي الأستاذ الدكتور عبد الملك بن عبد الله بن دهيش/ چاپ: دار خضر للطباعة والنشر والتوزيع/ بيروت – لبنان/۱۴۲۰ق
- الطبقات الكبرى: أبو عبد الله محمد بن سعد بن منيع الهاشمي بالولاء، البصري، البغدادي المعروف بابن سعد/ تحقیق: إحسان عباس/ چاپ: دار صادر / بيروت/ ۱۹۶۸م
- تاريخ الإسلام وَوَفيات المشاهير وَالأعلام:شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي/ تحقیق: الدكتور بشار عوّاد معروف/ چاپ: دار الغرب الإسلامي/ ۲۰۰۳م
- طبقات الشافعيين: أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي / تحقیق: د أحمد عمر هاشم، د محمد زينهم محمد عزب/ چاپ: مكتبة الثقافة الدينية/ ۱۴۱۳ق
- الدر الثمين في أسماء المصنفين: علي بن أنجب بن عثمان بن عبد الله أبو طالب، تاج الدين ابن السَّاعي/ تحقیق: أحمد شوقي بنبين – محمد سعيد حنشي/ چاپ: دار الغرب الاسلامي، تونس/ ۱۴۳۰ق
- الأعلام: خير الدين بن محمود بن محمد بن علي بن فارس، الزركلي الدمشقي/ چاپ: دار العلم للملايين
- العقد المذهب في طبقات حملة المذهب:ابن الملقن سراج الدين أبو حفص عمر بن علي بن أحمد الشافعي المصري/ تحقیق: أيمن نصر الأزهري – سيد مهني/ دار الكتب العلمية/ بيروت – لبنان/ ۱۴۱۷ق
- هدية العارفين أسماء المؤلفين وآثار المصنفين: إسماعيل بن محمد أمين بن مير سليم الباباني البغدادي/ طبع بعناية وكالة المعارف الجليلة/ استانبول/ ۱۹۵۱ق
- الضوء اللامع لأهل القرن التاسع: شمس الدين أبو الخير محمد بن عبد الرحمن بن محمد بن أبي بكر بن عثمان بن محمد السخاوي / چاپ: منشورات دار مكتبة الحياة/ بيروت/
- التاج المكلل من جواهر مآثر الطراز الآخر والأول: أبو الطيب محمد صديق خان بن حسن بن علي ابن لطف الله الحسيني البخاري القِنَّوجي/ چاپ: وزارة الأوقاف والشؤون الإسلامية/ قطر/ ۱۴۲۸ق
- معجم المفسرين «من صدر الإسلام وحتى العصر الحاضر»: عادل نويهض/چاپ: مؤسسة نويهض الثقافية للتأليف والترجمة والنشر/ بيروت – لبنان/ ۱۴۰۹ق
- فتح الباري شرح صحيح البخاري: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي/ تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقي، محب الدين الخطيب چاپ: المعرفة/ بيروت/ ۱۳۷۹ ق