عزاداری و سوگواری از اموری است که در میان مردم بعد از داغ‌دار شدن و وارد شدن مصیبت‌ها انجام می‌شود و مقتضای طبیعت هر شخصی است که به هر اندازه علاقه و محبت بین افراد بالاتر باشد و هرچقدر که شدت مصیبت وارد شده بالا باشد به همان اندازه نوع عزاداری و حزن متفاوت خواهد بود.وجود مقدس سیدالشهداء علیه‌السلام که کشتی نجات همه بشریت هستند و به نص صریح روایات «همانا برای حسین بن علی علیهماالسلام حرارتی در قلوب مومنان است که هیچ‌گاه سرد نمی‌شود» و از طرفی اوج و شدت مصیبتی که روز عاشورا بر آن حضرت وارد شد که زیارت عاشورا تعبیر دارد: «چه مصیبت بزرگی که هیچ مصیبتی در همه آسمان‌ها و زمین به بزرگی آن وجود ندارد» بنابر این دو نکته، بزرگترین عزاداری‌ها هم درباره این وجود مقدس، حق را ادا نخواهد کرد و کم خواهد بود.

چکیده

عزاداری و سوگواری از اموری است که در میان مردم بعد از داغ‌دار شدن و وارد شدن مصیبت‌ها انجام می‌شود و مقتضای طبیعت هر شخصی است که به هر اندازه علاقه و محبت بین افراد بالاتر باشد و هرچقدر که شدت مصیبت وارد شده بالا باشد به همان اندازه نوع عزاداری و حزن متفاوت خواهد بود.

وجود مقدس سیدالشهداء علیه‌السلام که کشتی نجات همه بشریت هستند و به نص صریح روایات «همانا برای حسین بن علی علیهماالسلام حرارتی در قلوب مومنان است که هیچ‌گاه سرد نمی‌شود» و از طرفی اوج و شدت مصیبتی که روز عاشورا بر آن حضرت وارد شد که زیارت عاشورا تعبیر دارد: «چه مصیبت بزرگی که هیچ مصیبتی در همه آسمان‌ها و زمین به بزرگی آن وجود ندارد» بنابر این دو نکته، بزرگترین عزاداری‌ها هم درباره این وجود مقدس، حق را ادا نخواهد کرد و کم خواهد بود.

این نوشتار مختصر تلاش دارد سوالات زیر درباره عزاداری را پاسخ گوید:

پیشینه عزاداری سیدالشهداء علیه‌السلام در ميان اهل‌بيت عليهم‌السلام به چه دورانی باز می‌گردد؟ دلیل عزاداری بر آن حضرت چیست؟ چرا واقعه عاشورا مورد اهمیت ویژه قرار گرفته است؟ جزع و نوحه‌گری در منظر اهل‌بیت علیهم‌السلام چگونه است؟ عبدالقادر گیلانی و ابن تیمیه چگونه به مقابله با عاشورا پرداختند و چگونه پاسخ داده می‌شود؟

 

کلیدواژگان: عزاداری،سیدالشهداء علیه‌السلام،معرفت امام،کسوف خورشید،جاری شدن خون

 

اهل‌بیت علیهم‌السلام و عزاداری

با بررسی تاریخ و سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام و هم چنین مطالعه احادیث و روایات ایشان کاملا روشن خواهد بود که از مهم‌ترین اموری که مورد اهتمام دائمی ایشان بوده مساله کربلا و زنده نگه داشتن واقعه عاشورا است.

هر چند که پیشینه عزاداری برای سیدالشهداء علیه‌السلام به دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله باز می‌گردد و بنیان‌گذار مراسم عزاداری، وجود مقدس حضرت رسول صلی الله علیه وآله بودند و این از مسائل قطعی و متواتر بین شیعه و اهل تسنن به شمار می‌آید.

اما سیره امام زین العابدین علیه‌السلام نشانگر است که ایشان در هر مرحله‌ای از زندگانی پر برکتشان یاد و نام کربلا و وقایع آن را زنده می‌نمودند؛ هم چنین است بقیه اهل‌بیت علیهم‌السلام که یا با برپائی مراسمات عزاداری و یا تشویق شیعیان بر برگزاری مراسمات و گریه کردن و یا بها بخشیدن به اشعار شاعران درباره کربلا و عاشورا؛ تمام تلاش‌ها را به کار بسته‌اند به جهت احیا و زنده نگه‌داشتن این واقعه عظیم در تاریخ آفرینش.

 

چرائی عزاداری و دلیل اهمیت واقعه عاشورا

در لسان روایات شیعه هدف از خلقت آفرینش مسأله معرفت و شناخت بیان شده است و مقصود از معرفت هم به صراحت معرفت و شناخت امام زمان علیه‌السلام معرفی شده همانگونه که در روایتى در کتاب کافى شریف نقل شده، این‌گونه می‌خوانیم:

زراره گوید: به امام باقر علیه‌السلام عرضه می‌داشتم:

أخبرني عن معرفة الإمام منكم واجبة على جميع الخلق؟

آیا شناخت امام از شما خاندان بر همه مردم لازم است؟

حضرتش فرمود:

إنّ اللَّه‏ عزوجل‏ بعث محمّداً صلى اللَّه عليه وآله‏ إلى الناس أجمعين رسولًا وحجّة للَّه على جميع خلقه في أرضه؛ فمن آمن باللَّه وبمحمّد رسول اللَّه واتبعه وصدَّقه فإنّ معرفة الإمام‏ منّا واجبة عليه

به راستى كه خداوند متعال حضرت محمّد صلى اللَّه علیه وآله را براى همه مردم به عنوان پیامبر و حجّت خود در روى زمین و براى تمامى آفریدگانش برانگیخت.

پس، هر که مؤمن به خدا و به محمّد رسول اللَّه باشد و از او متابعت کرده و او را تصدیق نماید، معرفت امام از ما اهل بیت نیز بر او واجب است.[۱]

در روایت دیگرى جابر گوید: از مولایم امام باقر علیه‌السلام شنیدم که می‌فرمود:

إنّما يعرف اللَّه‏ عزّوجلّ‏ ويعبده من عرف اللَّه وعرف إمامه منّا أهل البيت. ومن لا يعرف اللَّه‏ عزّوجلّ‏ ولا يعرف الإمام منّا أهل البيت؛ فإنّما يعرف ويعبد غير اللَّه

تنها کسى به خداى تعالى شناخت دارد و او را می‌پرستد که خدا را بشناسد و امامش را از ما خاندان بشناسد. کسى که خدا را نمی‌شناسد و با امامى از خاندان ما اهل‌بیت نیز آشنا نیست، در واقع غیر خدا را می‌شناسد و می‌‏پرستد.[۲]

با توجه به این روایت روشن است که هرگونه عبادتی که از معرفت امام نشأت نگرفته باشد عبادت خداوند به شمار نمی‌آید بلکه عبادت غیر خداست.

با در نظر گرفتن این دو روایت که هدف خلقت و وظیفه اساسی بشر را بیان نموده، و از طرف دیگر با توجه به اینکه عزاداری و برپائی مراسمات خود هم سبب است برای بالا رفتن محبت و دوستی و در نتیجه بالا رفتن معرفت و شناخت نسبت به امام علیه‌السلام و هم نتیجه شناخت و معرفت و تفکر قبلی است؛ با این مقدمات بسیار واضح خواهد بود که عزاداری و برپائی مراسمات و هرگونه فعالیت و عملی که در راستای زنده نگه داشتن و بزرگداشت این مسأله بزرگ باشد از واجبات به شمار آمده و در راستای رسیدن به هدف آفرینش قرار خواهد داشت.

از جهت دیگر روایتی از زبان مبارک امام محمد باقر علیه‌السلام بیان نموده‌ که:

قَالَ أَبُو جَعْفَر: هَلِ‏ الدِّينُ‏ إِلَّا الْحُبُ‏ وَ الْبُغْض[۳]

آیا دین الهی جز محبت داشتن (به اولیاء الهی) و بغض و کینه داشتن (نسبت به دشمنان الهی) است؟!

که در این روایت شریف حضرت بیان نمودند پایه‌های دین خداوند بر دو پایه محبت و برائت استوار است؛ و از آن‌جا که واقعه عاشورا تقابل دو جبهه حق و باطل، دو جبهه نور و ظلمت، دو جبهه عقل و جهل بوده است که در جانبی تمام دین الهی و وجود نورانی‌ای که دین خداوند قوام از وی گرفته است، وجود مقدسی که کشتی نجات عالمیان در دریای طوفانی و پرتلاطم و ظلمانی دنیا  هستند و در جانب دیگر تمام نفاق و کفر و سردمداران ریا و تزویر قرار دارند؛ به راحتی هر عقلی اذعان و اعتراف خواهد داشت که زنده نگه داشتن کربلا و واقعه عاشورا از مصادیق اصلی روایت شریف امام باقر علیه‌السلام به شمار می‌آید چرا که عزاداری و گریه در ضمن ابراز محبت عملی بیان از سوز دل و محبت قلبی خواهد بود و از طرفی اظهار بغض و کینه نسبت به جبهه مخالف و کفر و نفاق به شمار خواهد آمد.

به طور مختصر بیان شد که دلیل عزاداری و اهمیت واقعه عاشورا دو مطلب است:

نخست اینکه عزاداری و برگزاری مراسمات به هر شکل، انسان را در راستای رسیدن به هدف آفرینش خود که رسیدن به درجات بالای معرفت و شناخت امام زمان علیه‌السلام است قرار می‌دهد.

دوم اینکه زنده نگه داشتن واقعه عاشورا که با برپائی عزاداری ها و مراسمات صورت می‌پذیرد، ابراز کننده محبت قلبی و عملی به اولیای الهی بالخصوص وجود مقدس سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام خواهد بود، علاوه بر اینکه اظهار کننده بغض و کینه و نفرت و برائت قلبی و عملی نسبت به جبهه کفر و نفاق که ریشه در شجره خبیثه و مکتب سقیفه دارد، به شمار می‌آید.

 

انواع عزاداری

درباره اصل گریه کردن بر مصیبت سیدالشهداء علیه السلام به حدی  روایت وجود دارد که از شمارش خارج است و در کتاب هاى شیعه و سنّى آمده است.

اما باید گفته شود اقامه عزادارى سیدالشهداء علیه‌السلام به گریه ختم نمى‌شود، بلکه انواع دیگرى از عزادارى وجود دارد که از جمله آن‌ها جزع و نوحه گرى است.

حال باید بررسی کرد که جزع و نوحه‌گری چیست و دیدگاه اهل‌بیت علیهم‌السلام نسبت به آن چگونه است؟!

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا الْجَزَعُ‏ قَالَ‏ أَشَدُّ الْجَزَعِ الصُّرَاخُ بِالْوَيْلِ وَ الْعَوِيلِ‏ وَ لَطْمُ الْوَجْهِ وَ الصَّدْرِ وَ جَزُّ الشَّعْرِ مِنَ النَّوَاصِي وَ مَنْ أَقَامَ النُّوَاحَةَ فَقَدْ تَرَكَ الصَّبْرَ وَ أَخَذَ فِي غَيْرِ طَرِيقِهِ الْحَدِيثَ.[۴]

در روایتى آمده است که جابر مى‌گوید: از امام باقر علیه‌السلام پرسیدم جزع چیست؟

حضرت فرمودند: شدیدترین فریادها: واویلا گفتن، زدن به صورت و سینه و کندن مو از سر است.

در روایت معتبر دیگرى آمده که حضرتش فرمودند:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِي حَدِيثٍ قَالَ: كُلُّ الْجَزَعِ‏ وَ الْبُكَاءِ مَكْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعِ‏ وَ الْبُكَاءِ عَلَى الْحُسَيْنِ علیه‌السلام.[۵]

هر جزع و نوحه گرى و گریستن ناپسند است مگر جزع و گریستن بر شهادت امام حسین علیه السلام.

حضرت آیت‌الله سید علی حسینی میلانی دامت برکاته در این زمینه اینگونه نوشته‌اند:

از انواع دیگر عزادارى، لطمه زدن به صورت، سینه زدن و واویلا گفتن است که همه این موارد نزد خداوند متعال و در مکتب اهل بیت علیهم السلام امرى پسندیده به شمار مى‌رود و همه این ها باید برگزار شود.

البته بایستى در محدوده شرع باشند که مراجع تقلید حدود شرعى آن ها را همانند حدود دیگر امور، تعیین مى‌کنند و ما نیز باید مطیع آنان باشیم.

از انواع دیگر سوگوارى، نوحه سرائى، پیراهن چاک کردن، لباس مشکى پوشیدن و در این راستا طعام دادن، تعطیل کردن بازارها، مغازه ها، مدارس و درس هاست. همه این موارد مدرک دارد، حتى در مواردى از منابع اهل سنّت، مدرک معتبر وجود دارد.[۶]

 

عزاداری کائنات و تمام مخلوقین بر سیدالشهداء علیه‌السلام

بعد از واقعه بزرگ و مصیبت بسیار شدید روز عاشورا تمام مخلوقین در آفرینش خداوند،تحت تاثیر قرار گرفته و هرکدام به مقتضای وجودی خودشان اعلان عزا و اندوه نمودند که در این‌جا به ذکر برخی از آن موارد از منابع معتبر اهل‌سنت پرداخته خواهد شد؛ هرچند که در منابع معتبر شیعه بسیار فراوان است ولی به جهت مقابله با بهانه‌گیری‌های مخالفین از منابع آن‌ها استفاده شده است.

نخست کسوف خورشید است که اُمّ حکیم مى‌گوید: زمانى که حسین علیه‌السلام کشته شد، من زن جوانى بودم. در آن روز آسمان مدتى سرخ بود.[۷]

ابوقبیل مى‌گوید: زمانى که حسین بن على علیهماالسلام به شهادت رسید، خورشید گرفت و به گونه‌اى آسمان تاریک شد که ستارگان پدیدار شدند به طورى که گمان کردیم قیامت فرا رسیده است.[۸]

ابوبکر هیثمى که از بزرگان اهل‌سنّت است در ذیل این دو روایت مى‌گوید این‌ها صحیح السند هستند.

دوم از موارد این بود که هر سنگی از زمین برداشته می‌شد از زیر آن خون جاری بود که در این زمینه،محمد بن شهاب زهرى که از دیدگاه اهل‌سنّت فرد بزرگى است مى‌گوید:

عبدالملک بن مروان از من پرسید: چه حوادثى در روز قتل حسین پدیدار شد؟

در پاسخ به او گفتم: در بیت المقدس سنگى از روى زمین برداشته نشد، مگر آن که خون تازه از زیر آن پدیدار مى شد.

عبدالملک در تأیید زهرى پاسخ داد: من هم مثل تو از این قضیه خبر دارم.[۹]

در روایت دیگری ابوبکر هیثمى نقل کرده:

آن گاه که حسین علیه السلام کشته شد، شترى از لشگر آن حضرت به سرقت بردند. آن گاه آن حیوان را (ذبح کردند و) پختند. گوشت آن به خون تبدیل شد.

هیثمى و دیگران درباره سند این روایت مى‌گویند: راویان این حدیث راست گو هستند.[۱۰]

 

تلاش های واهی برای خاموش کردن عاشورا

همانطور که ذکر شد واقعه عاشورا از اهمیت ویژه‌ای برخودار بوده و هست و زنده نگه داشتن آن نشانه ابراز مخالفت و نفرت از مخالفین و دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام است، بنابراین جبهه باطل و ظلمت هیچ‌گاه ساکت ننشسته و تمام سعی و تلاش خود را به کار بسته تا این واقعه به فراموشی سپرده شود و نامی از آن باقی نماند همانطور که تلاش یزید و عمال آن بر همین امر بوده است اما غافل از این‌که خداوند متعال خود حافظ نور خود خواهد بود هرچند که کافران و دشمنان کراهت داشته باشند.

از جمله تلاش‌های صورت گرفته:

شیوه عرفان و تصوف که سردمدار آن عبدالقادر گیلانی از علمای بزرگ اهل‌سنت و صوفیه اینگونه گفته:

بعضى به اهل سنّت اشکال کرده اند که چرا روز عاشورا را روزه مى گیرند و چرا این روز را روز شادى و سرور و جشن قرار داده اند؟ مى گویند شما اهل سنّت چرا افراد را به پوشیدن لباس نو و خوردن غذاهائى که مناسب عید است دعوت مى کنید…؟ این کار صحیح نیست; چرا که در این روز، حسین بن على به شهادت رسیده و باید روز مصیبت تمامى مسلمانان باشد.

آن گاه خود به این مطلب چنین پاسخ داده:

اشکال کننده به اشتباه رفته و اعتقادش قبیح و فاسد است; زیرا خداوند متعال شهادت را براى سبط پیامبر صلى اللّه علیه وآله برگزیده است… و روز عاشورا را نباید روز مصیبت و عزا قرار داد; چرا که عاشق به معشوق رسیده است. از این رو، این روز باید روز سرور و شادى باشد… و اگر بنا باشد روز عاشورا را روز عزا و ماتم قرار دهیم، بهتر آن است که روز دوشنبه را که پیامبر و ابوبکر از دنیا رفته اند روز عزا و ماتم معرفى کنیم.[۱۱]

این اشکالی است که متاسفانه برخی از به ظاهر عالمان شیعی هم مرتکب آن شده‌اند و بسیار ابطال آن روشن است که هم از جهت فطرت منافی فطرت سلیم بشری است چراکه اقتضای فطرت انسان این است که اگر عزیزی را از دست دهد طبعا اندوهگین خواهد شد و میل به شادی درونش از بین خواهد رفت! حال آیا این افراد اگر عزیزان خودشان را از دست دهند هرچند که بدانند جایگاه خوبی در نزد پروردگار داشته باشند، آیا به شادی و خوشحالی می‌پردازند؟؟!

و از جهت دیگر اینکه چگونه در مقابل نصوص صریح و روشن روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام دست به اظهار فضل از خود نمودند و حال اینکه اهل‌بیت علیهم‌السلام به کرات امر فرمودند بر اقامه عزاداری و برپائی مراسمات و روایات متعددی دلالت بر فضیلت گریه و اشک بر سیدالشهداء علیه‌السلام وجود دارد که از طریق شیعه و اهل تسنن نقل شده است.

 

مخفی نمودن احوالات سیدالشهداء علیه‌السلام

از دیگر روش‌هایی که برای خاموشی عاشورا استفاده شده، منتشر نکردن احوالات اهل‌بیت علیهم‌السلام و حذف آن‌ها از کتب است.

به طور مثال: کتاب الطبقات الکبرى ابن سعد از کتب معتر اهل‌سنت به چاپ رسیده است، ولى از چاپ احوالات سیدالشهداء علیه السلام و داستان کربلا خوددارى کرده‌اند; به شکلی که گویی هرگز در کتاب طبقات، چنین مطالبى پیرامون حضرت سیدالشهداء علیه السلام نوشته نشده است!

حال آنکه یکى از محقّقان، نسخه خطّى آن را به دست آورده و احوالات سیدالشّهداء علیه السلام را در جلدى جداگانه با نام ترجمة الامام الحسين من تاريخ ابن سعد به چاپ رسانیده است.

 

جعل احادیث درباره یزید

از جمله تلاش‌های دیگری که کورکورانه به جهت تضعیف واقعه عاشورا و بازگرداندن آبروی رفته یزید صورت گرفته ،ساختن احادیث و جعل فضائلی درباره یزید است; مانند آنکه در داستان فتح قسطنطنیه که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نوید داده بودند به دست لشکریانی از نیکان و خو بان صورت خواهد گرفت، حدیث جعل کردند که پیامبر خدا فرمود: فرمانده آن لشگر یزید است.[۱۲]

حتی بسیار عجیب که حدیثی را جعل کردند مبنی بر اینکه امام حسین علیه‌السلام در زمره یاران یزید و در لشکر وی بوده است! همانطور که در تاریخ مدینه دمشق نقل شده: زیر پرچم یزید و در لشگر او، حسین بن على نیز بوده است.[۱۳]

که این حدیث با تمامی نقل‌های تاریخی و حدیثی اهل‌سنت مخالفت دارد و بر هر منصف و اهل اطلاعی بطلانش روشن خواهد بود.

 

اما نکته پایانی و حائز اهمیت این است که دلیل این‌همه مخالفت و تلاش برای مقابله با عاشورا که فقط بخشی از آن را به طور مختصر ذکر کردیم، به جهت این است که اگر عاشورا زنده باشد همواره حق زنده است و جبهه باطل رسوا و سرافکنده و اگر عاشورا زنده باشد یزید و معاویه مورد اتهام خواهند بود نسبت به جنایات بزرگی انجام دادند که در طول تاریخ نظیر نداشته است و زمانی که معاویه متهم باشد به دنبال دارد اتهام افرادی که او را بر سر کار آوردند و در نتیجه اصل و ریشه و مبنای مخالفین مورد اتهام و خدشه خواهد بود؛ از این جهت است که باید عاشورا خاموش باشد اما باید گفت که:

يريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون[۱۴]

آنان می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل می‌کند هر چند کافران خوش نداشته باشند!

 

پی‌نوشت‌ها:

[۱] الکافى: ۱/ ۱۸۱- کتاب الحجة- باب معرفة امام، حديث ۳

[۲] المعجم الاوسط: ۳/ ۱۲۲- ۲۲۵۱

[۳] بحار الأنوار؛ ج‏۶۵ ؛ ص۶۳

[۴] وسائل الشيعة ؛ ج‏۳ ؛ ص۲۷۱

[۵] وسائل الشيعة ؛ ج‏۳ ؛ ص۲۸۲

[۶] گزیده ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا: ص ۹۴

[۷] مجمع الزوائد: ۹ / ۱۹۶ ـ ۱۹۷، المعجم الکبير: ۳ / ۱۱۳، تاريخ مدينة دمشق: ۱۴ / ۲۲۶

[۸] مجمع الزوائد: ۹ / ۱۹۷

[۹] مجمع الزوائد: ۹ / ۱۶۹، المعجم الکبير: ۳ / ۱۱۹، المناقب خوارزمى: ۳۸۸

[۱۰] مجمع الزوائد: ۹ / ۱۶۹، المعجم الکبير: ۳ / ۱۲۱

[۱۱] غنية الطالبين: ۶۸۴ ـ ۶۸۷; به نقل از نفحات الازهار: ۴ / ۲۴۵

[۱۲] منهاج السنّه: ۴ / ۵۷۱ ـ ۵۷۲

[۱۳] تاريخ مدينة دمشق: ۱۴ / ۱۱۱، الوافى بالوفيات: ۱۲ / ۲۶۲

[۱۴] سوره صف: آیه ۸

 

منابع و مآخذ

  1. قرآن کریم
  2. کلینی،محمد بن یعقوب،الکافی
  3. حر عاملی،محمد بن حسن،وسائل الشيعة
  4. علامه مجلسی،محمدباقر،بحارالانوار
  5. هیثمی،علی بن ابی بکر،مجمع الزوائد
  6. طبرانی،سلیمان بن احمد،المعجم الکبير
  7. شافعی دمشقی،ابوالقاسم علی بن حسن بن هبه الله،تاريخ مدينة دمشق
  8. صلاح الدین صفدی،الوافى بالوفيات
  9. ابن تیمیه،احمد بن عبدالحلیم حرانی،منهاج السنّه
  10. حسینی میلانی،سید علی،نفحات الازهار
  11. حسینی میلانی،سید علی،گزیده ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محرم

نویسنده: سجاد آزاد

امامت پژوه مرکز حقایق اسلامی

رتبه علمی: علمی - ترویجی

تعداد صفحه: 11 صفحه

دانلود