چکیده

در آیات، و روایات مورد قبول بین شیعه و سنی برای حضرت زهرا سلام الله علیها جایگاه‌های رفیعی قرار داده شده است مثل مقام اصطفاء، محوریت رضایت و غضب، بضعه بودن ایشان، مقام صدیقه بودن حضرت زهرا سلام الله علیها و مقام حضرت در قرآن نظیر سوره های دخان، قدرو کوثر که همه بیانگر افضلیت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بر سائر خلق است.

کلید واژه‌ها: حضرت زهرا سلام الله علیها، اصطفاء، رضایت و غضب، صدیقه، روایات، قرآن

مقدمه

مقام و عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها آنقدر رفیع و بلند مرتبه است که کسی جز اهل بیت علیهم السلام نمی‌تواند از آن سخن به میان آورد. علاوه بر اینکه سخن گفتن و شنیدن یک مطلبی است و فهم و درک این مقامات مطلبی دیگر، که از اول خلقت آدم ابوالبشر تا زمان قیامت به کسی اعطا نشده و نخواهد شد. در واقع حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها یگانه‌ی عالم است، که خداوند متعال آن بانوی بزرگ را سری از اسرار قرار داده و کسی جز اهل‌بیت علیهم‌السلام نمی‌تواند به این راز الهی دست پیدا کند و بفهمد. اما واقعاً و در حقیقت فاطمه سلام الله علیها چه کسی است که همه از درک و معرفت به آن بانو ناتوانند؟ چه گوهری است که ملائکه افتخار به خدمت آن بانو می‌کنند؟

این مقاله در صدد این است تا مقدار اندکی از مقامات حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را بیان کند تا که به این چنین گوهر نابی که هم قرآن مدح و ثنایش را خوانده، و هم روایات فریقین به این امر معترفند؛ نَمی به حضرت معرفت پیدا کنیم و برای دوستان، معرفت حاصل شود؛ و برای دشمنان، حجت تمام شود. وحقیقت مطلب به صورت خلاصه این است که حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها حلقه‌ی اتصال بین رسالت و امامت است.

مقام حضرت زهرا سلام الله علیها در قرآن

در قرآن کریم سه سوره آمده است که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نقش مهمی در این سه سوره مبارکه دارند.

سوره دخان

حم  وَالْکتَابِ الْمُبِینِ  إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیلَةٍ مُّبَارَ‌کةٍ…

حاء، میم. سوگند به کتاب روشنگر، [که‌] ما آن را در شبى فرخنده نازل کردیم…[۱]

طبق روایات، مقصود از لیله مبارکه حضرت زهرا سلام الله علیها است.

روایتی طولانی ذیل این آیه شریفه وارد شده است كه به جهت اختصار گوشه‌ای از این روایت را که مرتبط به این بحث است را تقدیم می‌کنیم:

از امام کاظم علیه السلام نقل شده است که مردی نصرانی درباره این آیه از ایشان سؤال می‌پرسد:

فَقَالَ النَّصْرَانِی إِنِّی أَسْأَلُک أَصْلَحَک اللَّهُ قَالَ سَلْ قَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ کتَابِ اللَّهِ تَعَالَى الَّذِی أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ نَطَقَ بِهِ ثُمَّ وَصَفَهُ بِمَا وَصَفَهُ بِهِ فَقَالَ حم. وَ الْکتابِ الْمُبِینِ. إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکةٍ إِنَّا کنَّا مُنْذِرِینَ. فِیها یفْرَقُ کلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ مَا تَفْسِیرُهَا فِی الْبَاطِنِ فَقَالَ أَمَّا حم فَهُوَ مُحَمَّدٌ صلی‌الله علیه و آله وسلم وَ هُوَ فِی کتَابِ هُودٍ الَّذِی أُنْزِلَ عَلَیهِ وَ هُوَ مَنْقُوصُ الْحُرُوفِ وَ أَمَّا الْکتابِ الْمُبِینِ فَهُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی علیه السلام وَ أَمَّا اللَّیلَةُ فَفَاطِمَةُ علیها السلام وَ أَمَّا قَوْلُهُ فِیها یفْرَقُ کلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ یقُولُ یخْرُجُ مِنْهَا خَیرٌ کثِیرٌ فَرَجُلٌ حَکیمٌ وَ رَجُلٌ حَکیمٌ وَ رَجُلٌ حَکیمٌ…

نصرانى گفت: أصلحک الله می‌خواهم از شما سؤالی بپرسم.[حضرت موسی بن جعفر] فرمود: بپرس.گفت: به من خبر ده از کتاب خداى تعالى که آن را بر محمد نازل کرد و بدان تکلم نمود سپس اوصافی را برایش ذکر کرد و فرمود: ﴿حم * وَ الْکتابِ الْمُبِینِ * إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکةٍ إِنَّا کنَّا مُنْذِرِینَ * فِیهَا یفْرَقُ کلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ﴾ [حم، سوگند به کتاب روشن که آن را در شبى مبارک نازل کرده‏ایم. ما بیم دهنده‏ایم. در آن شب هر امر محکمى مقدّر گردد] تفسیر باطنى این آیات چیست؟

حضرت فرمود: اما «حم» محمد است و آن [اسم آن حضرت] در کتابى است که بر هود نازل گشته و [این کلمه] از حروفش کاسته شده (یعنى در کتاب هود از محمد به حم تعبیر شده و دو حرف «م» و «د» آن، افتاده است) و اما «کتاب مبین» امیرمؤمنان على و «شب مبارک» فاطمه است و اینکه فرموده است: ﴿فِیها یفْرَقُ کلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ﴾ [در آن شب هر امر محکمى مقدّر گردد]؛ یعنى از فاطمه خیر بسیارى بیرون آید و آن [خیر بسیار]مردى حکیم و مردى حکیم و مردى حکیم [یعنی ائمه معصموین از اولاد حضرت زهرا] است[۲]

آن شب مبارکی که قرآن از نزول کتاب در آن شب یاد می‌کند مقصود حضرت زهرا سلام الله علیها است و رجل حکیم که یکی از مصادیق آن امام زمان علیه السلام است محقق می‌شود.

سوره قدر

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ

ما [قرآن را] در شب قدر نازل کردیم[۳]

امام صادق علیه‌السلام در تفسیر این آیه مبارکه فرمودند:

اَللَّیلَةُ فَاطِمَةُ وَ اَلْقَدْرُ اَللَّهُ فَمَنْ عَرَف َفَاطِمَةَحَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیلَةَ اَلْقَدْرِوَ إِنَّمَا سُمِّیتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اَلْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا

منظور از «اللیلة» در این آیه فاطمه سلام الله علیها است. ومنظور از «القدر» خداوند است. بنابراین هرکس به حقیقت و آن گونه که باید، فاطمه سلام الله علیها را بشناسد، لیلة القدر را درک کرده است. و به راستی او فاطمه نامیده شده است، چون خلائق از معرفت او منقطع و عاجزند.[۴]

«اللیلة» در این آیه مبارکه به حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها تفسیر شده است.

شب قدر که شب نزول قرآن و شب تقدیر مقدرات است به حضرت زهرا سلام الله علیها نام گذاری شده است. شب قدری که قرآن از بزرگی آن شب یاد می‌کند و آن شب را از هزار ماه افضل و بالاتر می‌داند؛

به راستی فاطمه سلام الله علیها چه وجودی است که خداوند متعال شرط ورود به شب قدر و درک آن شب را معرفت به ایشان دانسته است که اگر به مقام و حقیقت ایشان معرفت پیدا کند شب قدر را فهمیده است؟!

شاید این هم سری از اسرار است که فقط خداوند متعال واهل بیت علیهم السلام می‌دانند که فهم و عقول ما عاجز ازدرک این مطلب است.

سوره کوثر

إِنَّا أَعْطَینَاک الْکوْثَرَ

ما تو را [چشمه] کوثر دادیم[۵]

مرحوم طبرسی در ذیل این آیه می‌فرماید: هو کثرة النسل والذریة، وقد ظهر ذلک فی نسله من ولد فاطمة (علیها السلام)، إذ لا ینحصر عددهم، ویتصل – بحمد الله – إلى آخر الدهر مددهم. وهذا یطابق ما ورد فی سبب نزول السورة: أن العاص بن وائل السهمی سماه الأبتر لما توفی ابنه عبد الله  وقالت قریش: إن محمدا صنبور فیکون تنفیسا عن النبی (صلى الله علیه وآله وسلم) ما وجده فی نفسه الکبیرة من جهة مقالهم، وهدما لمحالهم.

[منظور از کوثر] بسیارى نسل و ذریه است و این امر در نسل پیامبر صلّى الله علیه و آله از اولاد فاطمه علیها السّلام ظاهر شد چون تعداد آنها قابل شمارش نیست و سپاس خدا را که شمار آنها به انتهاى روزگار متّصل مى‌شود و این تفسیر با شأن نزول سوره مطابق است چرا که عاص بن وائل سهمى پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله را ابتر نامید هنگامى که فرزندش  عبد الله وفات یافت، و قریش گفتند: محمد صلّى الله علیه و آله صنبور است، بنابراین نزول این سوره به خاطر زدودن اندوهى بود که از گفتار قریش در روح و جان پیامبر تأثیر گذاشته بود و نیز براى نابود ساختن سخنان یاوه آنها بود.[۶]

کوثر به معنای خیر فراوان است که خداوند متعال حضرت زهرا سلام الله علیها را به عنوان خیر فراوان به نبی اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم عطا نمود تا یاوه گوهایی که به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم جسارت می کردند و او را ابتر می نامیدند دهانشان بسته شود.

اصطفاء الهی حضرت زهرا سلام الله علیها در روایات

اصطفاء به معنای برگزیدگی و در روایات این صفت برای حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها زیاد یافت می‌شود که بیانگر این مطلب است که حضرت زهرا سلام الله علیها برای تحقق وعده‌ای بزرگ از بین همه زنان برگزیده شده است. احادیثی که به مقام اصطفاء حضرت زهرا سلام الله علیها دلالت دارند را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد؛ بخشی از روایات عام است که مربوط به همه اهل‌بیت علیهم‌السلام است و برتری و اصطفاء همه آنان را نشان می‌دهد و بخشی دیگر، خاص است و روایاتی که به اصطفاء خود حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها دلالت دارد که به جهت اختصار فقط چندی از روایات اصطفاء حضرت زهرا سلام الله علیها را بیان می‌کنیم.

واژه اصطفاء

اصطفاء از ماده «ص ف و» الصفو نقیض الکدر، و صفوة کل شئ خالصه وخیره به معنای زلال و خالص بوده[۷] هنگامی که به باب افتعال می‌رود، به معنای خالص گرداندن و زلال کردن می‌آید.

راغب واژه «ص ف و» را اینگونه معنا می‌کند: از ابتدا هیج ناخالصی نداشته باشد.

اصطفاء اگر بدون لفظ «علی» به کار رود به معنای اصطفاء نفسی است واگربا حرف «علی» متعدی شود، دلالت بر برتری فرد بر سایر افراد دارد. که درباره حضرت زهرا سلام الله علیها هردو معنا پیدا می‌کند.

ثمره این مقام برای ایشان علم و عصمت است که خداوند متعال حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را برتری بخشیده است.

اصطفاء حضرت مریم علیها السلام

وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاک وَطَهَّرَک وَاصْطَفَاک عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ.

هنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم! قطعاً خدا تو را برگزیده و [از همه آلودگی های ظاهری و باطنی] پاک ساخته، و بر زنان جهانیان برتری داده است.[۸]

این آیه مبارکه بیانگر مقام اصطفاء برای حضرت مریم علیها السلام است و دو مرتبه واژه اصطفاء را بکار برده است. اصطفاء اول به معنای برگزیدگی و در ادامه عصمت و طهارت ایشان را و اصطفاء دوم برتری ایشان را بر سایر زنان جهانیان بیان می‌کند.

با کمک روایات، این آیه، به حضرت زهرا سلام الله علیها ارتباط پیدا می‌کند؛ چرا که در روایات آمده  است که ملائکه نزد حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در رفت و آمد بودند و او را با جملات این آیه، خطاب می‌نمودند. این روایات حکایت از مقام اصطفاء حضرت زهرا سلام الله علیها دارند که به جهت اختصار بعضی از این روایات را ذکر می‌کنیم:

روایت اول: از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که ایشان فرمودند: «هر زنى در شبانه روز پنج نماز بخواند و ماه رمضان را روزه دارد و حج خانه خدا کند و زکات مالش را بپردازد و شوهرش را اطاعت کند و پس از من پیرو على باشد به شفاعت دخترم فاطمه، به بهشت رود و او سیده زنان عالمیان است. عرض شد یا رسول الله او سیده زنان عالم خود است‌؟ فرمودند: ذَاک لِمَرْیمَ بِنْتِ عِمْرَانَ فَأَمَّا اِبْنَتِی  فَاطِمَةُ فَهِی سَیدَةُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ وَ إِنَّهَا لَتَقُومُ فِی مِحْرَابِهَا فَیسَلِّمُ عَلَیهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَک مِنَ اَلْمَلاَئِکةِ اَلْمُقَرَّبِینَ وَ ینَادُونَهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ اَلْمَلاَئِکةُ مَرْیمَ فَیقُولُونَ یا فَاطِمَةُ  « إِنَّ اَللّٰهَ اِصْطَفٰاک وَ طَهَّرَک وَ اِصْطَفٰاک عَلىٰ نِسٰاءِ اَلْعٰالَمِینَ » او مریم دختر عمران بود اما دخترم فاطمه بانوى زنان عالم است از اولین و آخرین و او است که چون در محرابش بایستد هفتاد هزار فرشته مقرب بر او سلام دهند و ندائى که به مریم کردند به او کنند و گویند اى فاطمه به راستى خدا تو را برگزید و پاک کرد و برگزید بر زنان جهانیان»[۹]

روایت دوم: از امام صادق علیه السلام نقل شده که ایشان فرمودند: إِنَّمَا سُمِّیتْ  فَاطِمَةُ عَلَیهَا السَّلاَمُ  مُحَدَّثَةً لِأَنَّ اَلْمَلاَئِکةَ کانَتْ تَهْبِطُ مِنَ اَلسَّمَاءِ فَتُنَادِیهَا کمَا تُنَادِی  مَرْیمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ یا  فَاطِمَةُ اَللَّهُ  اِصْطَفٰاک وَ طَهَّرَک وَ اِصْطَفٰاک عَلىٰ نِسٰاءِ اَلْعٰالَمِینَ  یا  فَاطِمَةُ  اُقْنُتِی لِرَبِّک وَ اُسْجُدِی وَ اِرْکعِی مَعَ اَلرّٰاکعِینَ  فَتُحَدِّثُهُمْ وَ یحَدِّثُونَهَا فَقَالَتْ لَهُمْ ذَاتَ لَیلَةٍ أَ لَیسَتِ اَلْمُفَضَّلَةُ عَلَى نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ  مَرْیمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَقَالُوا إِنَّ  مَرْیمَ کانَتْ سَیدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَک سَیدَةَ نِسَاءِ عَالَمِک وَ عَالَمِهَا وَ سَیدَةَ نِسَاءِ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ.

فاطمه سلام اللّٰه علیها را به خاطر این محدّثه نامیدند که فرشتگان از آسمان فرود مى‌آمدند و آن حضرت را مى‌خواندند همان طورى که مریم دختر عمران را صدا مى‌زدند، بارى فرشتگان مى‌گفتند: اى فاطمه خدا تو را برگزید و پاکیزه‌ات نمود و بر تمام زنان عالم اختیارت کرد، اى فاطمه پروردگارت را بخوان و سجده‌اش نما و با رکوع‌کنندگان رکوع کن و بدین ترتیب حضرتش با آنها سخن مى‌گفت و آنها نیز با جنابش حدیث و سخن مى‌گفتند، شبى فاطمه سلام الله علیها به فرشتگان فرمود: مگر مریم بنت عمران بر تمام زنان عالم برترى ندارد؟ فرشتگان عرضه داشتند: مریم بانو و سرور زنان عالم خودش بود و خداوند عزّ وجلّ‌ تو را بانو و سرور زنان عالم خودت و عالم مریم قرار داده و بدین ترتیب تو سرور تمام زنان عالم هستى از اوّلین تا آخرین.»[۱۰]

این روایات خود دارای مضامین رفیعی است  که فرشتگان از سوی خداوند متعال، حضرت زهرا سلام الله علیها را مخاطب آیه اصطفاء قرار داده اند.

باید توجه داشت که آن کدام ویژگی خاصی است که در وجود نورانی حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بوده است که صاحب مقام اصطفاء شده اند؟

روایتی از امام کاظم علیه السلام نقل شده که فرمودند: خداوند متعال فاطمه سلام الله علیها را برگزید واو را پاک کرد وبر زنان جهانیان برتری داد بواسطه حسن و حسین علیهماالسلام دو سید جوانان بهشتی.[۱۱]

حضرت زهرا سلام الله علیها محور رضایت و غضب خداوند متعال

در کتب شیعه و اهل تسنن، حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمودند:

انَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَیغضِبُ لِغَضِبِ فاطِمَه وَ یرضی لِرِضاها[۱۲]

بررسی سند 

کسی نمی‌تواند در صحت این حدیث  چه در کتب عامه و چه خاصه تشکیک کند 

حاکم نیشابوری وقتی این حدیث را روایت می‌کند می‌گوید: سند این حدیث صحیح است.[۱۳]

و هیثمی هم در مجمع الزوائد این حدیث را نقل کرده و می‌گوید: سند این حدیث حسن است.[۱۴]

با توجه با اینکه سند حدیث صحیح و حسن است دیگرجای شبهه افکنی اشخاصی مثل ابن تیمیه ناصبی و مبغض اهل بیت علیهم السلام نیست که سند حدیث را دروغ پندارد.

بررسی محتوا

این حدیث شریف محور غضب و رضایت الهی را حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها می‌داند یعنی اگر حضرت زهرا سلام الله علیها از کسی راضی باشد خداوند متعال هم از او راضی است و اگر غضبناک باشد خداوند هم از او خشمگین است.

با توجه به این مطلب که محور حضرت زهرا سلام الله علیها است پس کسانی که به ملاقات حضرت آمدند ولی صدیقه طاهره سلام الله علیها به آنها توجهی نفرمود مورد غضب ایشان و در نتیجه مورد غضب الهی هستند.

در روایت دیگری که در کتب معتبر اهل تسنن آمده و به آن معترف هستند این است که، حضرت زهرا سلام الله علیها درحالیکه از ابوبکر و عمر غضبناک بودند، از دنیا رفتند.

در روایت ابن قتیبه آمده است: هنگامی که آن دو (ابوبکر و عمر) برای عیادت آمدند، فاطمه زهرا سلام الله علیها اجازه ورود ندادند و ناچار شدند به امیرالمؤمنین علی علیه السلام متوسل شوند که آن حضرت وساطت نمایند، در پاسخ حضرت صدیقه سلام الله علیها به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: البیت بیتک. یعنی علی جان! خانه خانه تو است، تو مختاری هر کسی را که دوست داری اجازه ورود بدهی. امیرالمؤمنین علیه السلام برای اتمام حجت و این که آن دو بعداً بهانه نیاورند که ما می خواستیم از فاطمه رضایت بگیریم ؛ ولی علی نگذاشت، به آن دو اجازه ورود دادند. هنگامی که آن دو عذرخواهی کردند، صدیقه طاهره نپذیرفت؛ بلکه از آن‌ها این چنین اعتراف گرفت: نشدتکما الله ألم تسمعا رسول الله یقول «رضا فاطمة من رضای وسخط فاطمة من سخطی فمن أحب فاطمة ابنتی فقد أحبنی ومن أ رضی فاطمة فقد أرضانی ومن أسخط فاطمة فقد أسخطنی»

شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا شما دو نفر از رسول خدا نشنیدید که فرمود: خوشنودی فاطمه خوشنودی من، و ناراحتی او ناراحتی من است. هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس فاطمه را خوشنود نماید مرا خوشنود کرده است و هر کس فاطمه را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟

هر دو اعتراف نمودند: نعم سمعناه من رسول الله صلی الله علیه وسلم. آری ما از رسول خدا اینگونه شنیده ایم.

سپس صدیقه طاهره سلام الله علیها فرمودند: فإنی أشهد الله وملائکته أنکما أسخطتمانی وما أرضیتمانی ولئن لقیت النبی لأشکونکما إلیه.

پس من خدا و فرشتگان را شاهد می گیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کرده اید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد. به این نیز بسنده نکرده و فرمودند: والله لأدعون الله علیک فی کل صلاة أصلیها. به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرین خواهم کرد.[۱۵]

جان مطلب اینجا است اگر حضرت زهرا سلام الله علیها از آن دو خشمگین و ناراضی بودند پس چگونه می‌توان به خلافتی مشروعیت بخشید که محور رضایت و غضب (حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها) از صاحبان آن ناراضی بودند؟

این روایت شریف دو مطلب مهم را به اثبات می‌رساند.

  1. عصمت مطلقه حضرت زهرا سلام الله علیها؛ چون رضایت و غضب حضرت زهرا سلام الله علیها در پی رضایت و غضب خداوند معرفی شد.
  2. اصطفاء حضرت زهرا سلام الله علیها؛ که مافوق عصمت است.

با توجه به اینکه این حدیث عصمت ایشان را اثبات می‌کند، به یقین اصطفاء را نیز به دنبال دارد؛ زیرا عصمت، قرین با اصطفاء است.

حدیث بضعه بودن حضرت زهرا سلام الله علیها از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم

در روایات فریقین آمده که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «فاطمة بضعة منی…»[۱۶]

  • طبق این حدیث که تواتر آن ثابت نیز شده است، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها پاره ای از وجود رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است؛ نه فقط پاره ای از بدنش که همان جسمانیت ظاهر است چون اگر بگوییم مقصود فقط همان جسم (گوشت و خون و استخوان) باشد این خلاف عقل است چون طبیعتاً حضرت زهرا سلام الله علیها دختر نبی اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم است و جسم ظاهری مشخص است و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حکیم است و سخن بیهوده نمی‌فرمايند، بلکه مقصود جزئی از وجود حقیقی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بغیر از رسالت و نبوت است که همان علم، عصمت، اصطفاء و افضلیت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است و برای صدیقه طاهره سلام الله علیها هم ثابت است.
  • پس همانطور که رسول خدا از مقام اصطفاء برخوردار است حضرت زهرا سلام الله علیها هم برخوردار است.

صدیقه بودن حضرت زهرا سلام الله علیها

قرآن درباره حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام می‌فرمایند:

مَا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَةٌ  کانَا یأْکلَانِ الطَّعَامَ ۗ انْظُرْ کیفَ نُبَینُ لَهُمُ الْآیاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّىٰ یؤْفَکونَ.

مسیح، فرزند مریم جز فرستاده ای [از سوی خدا] نیست که پیش از او هم فرستادگانی گذشته اند. و مادرش زن بسیار راستگو [و درست کاری] بود. هر دو [مانند انسان های دیگر] غذا می خوردند. با تأمل بنگر چگونه نشانه ها را برای آنان بیان می کنیم [تا بدانند متولد شدگان و نیازمندان به خوراک، خدا نیستند]؛ سپس با تأمل بنگر که آنان چگونه [از حق به باطل] منحرف می شوند؟![۱۷]

یکی از صفات و مقاماتی که خداوند متعال برای حضرت مریم علیها السلام بیان می کند صدیقه بودن ایشان است که خود صدیقه یکی از لوازم مقام اصطفاء است که چون حضرت مریم علیها السلام صدیقه بودند بر همه برتری داده شد در روایات ما این مقام به حضرت زهرا سلام الله علیها عطاء شده است. قبل از ورود به روایات مربوط به این مقام واژه صدیقه را معنا کنیم که اولاً مفهوم صدیقه چیست؟ وثانیا چه کسانی از مصادیق این مقام هستند.

بیان مقام صدیقه

واژه صدیقه از ماده«ص د ق» اشتقاق پیدا کرده است که به معنای راست گفتن است و صدیقه صیغه مبالغه است که دلالت می‌کند بر کسی که زیاد راستگو است و عمل و گفتارش یکی است و یک مرتبه هم دروغ نگفته است و به زن بسیار راستگو صدیقه می‌گویند و مذکراین صیغه، صدیق است یعنی مردی که بسیار راستگو است، و یکی از لوازم عصمت است.

روایات صدیقه بودن حضرت زهرا سلام الله علیها

روایت اول؛ امام صادق علیه السلام به ابوصیر فرمودند: إِنَّ اَللَّهَ (تَعَالَى) أَمْهَرَ فَاطِمَةَ (عَلَیهَا اَلسَّلاَمُ) رُبُعَ اَلدُّنْیا، فَرُبُعُهَا لَهَا، وَ أَمْهَرَهَا اَلْجَنَّةَ وَ اَلنَّارَ ، تُدْخِلُ أَعْدَاءَهَا اَلنَّارَ ، وَ تُدْخِلُ أَوْلِیاءَهَا اَلْجَنَّةَ ، وَ هِی اَلصِّدِّیقَةُ اَلْکبْرَى، وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ  اَلْقُرُونُ اَلْأُوَلُ.

خداوندمتعال یک چهارم دنیا را مهریه فاطمه علیهاالسّلام قرار داد پس یک چهارم دنیا براى اوست و بهشت و جهنّم را [هم] مهریه او قرار داد، دشمنانش را وارد آتش مى‌کند و دوست دارانش را وارد بر بهشت مى‌نماید و او صدّیقه کبرى [بزرگترین درستکار] است و سده‌هاى نخستین بر شناخت او گذشت.[۱۸]

در این حدیث شریف حضرت یک صفت دیگر هم به صدیقه اضافه کردند و آن هم صفت کبری است که به معنای بزرگتر است. شاید حضرت با بیان صفت کبری برای صدیقه قصدشان این است که بفرمایند درست است حضرت مریم علیهاالسلام هم صدیقه است ولی حضرت زهرا سلام الله علیها از او برتر است که با لقب صدیقه کبری نام می برند.

روایت دوم؛ از امام صادق علیه السلام منقول است:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیهِ اَلسَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاک مَنْ غَسَّلَ فَاطِمَةَ عَلَیهَا اَلسَّلاَمُ قَالَ «ذَاک أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ اَلسَّلاَمُ » قَالَ فَکأَنِّی اِسْتَعْظَمْتُ ذَلِک مِنْ قَوْلِهِ قَالَ «فَکأَنَّک ضِقْتَ بِمَا أَخْبَرْتُک بِهِ» قُلْتُ فَقَدْ کانَ ذَلِک جُعِلْتُ فِدَاک قَالَ «لاَ تَضِیقَنَّ فَإِنَّهَا صِدِّیقَةٌ لَمْ یکنْ یغَسِّلُهَا إِلاَّ صِدِّیقٌ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مَرْیمَ عَلَیهَا اَلسَّلاَمُ لَمْ یغَسِّلْهَا إِلاَّ عِیسَى عَلَیهِ اَلسَّلاَمُ»

مفضل گوید: به امام صادق علیه‌السّلام عرض کردم: چه کسی فاطمه سلام‌الله‌علیها را غسل داد؟ فرمود: امیرالمؤمنین! من این مطلب را از گفته آن حضرت بزرگ شمردم و تعجب کردم؛ فرمودند: گویا از آنچه به تو خبر دادم دلتنگ شدی؟ عرض کردم: چنین است، قربانت گردم. فرمودند: دلتنگ مباش، زیرا او صدیقه  است و جز صدیق نباید او را غسل دهد، مگر نمی‌دانی که مریم را جز عیسی غسل نداد؟[۱۹]

که در این روایت صدیق بودن امیرالمؤمنین علیه السلام را نیز بیان می‌کند.

روایت سوم؛ امام کاظم علیه السلام درباره مادر بزرگوارشان حضرت زهرا سلام الله علیها می‌فرمایند: إِنَّ فَاطِمَةَ عَلَیهَا اَلسَّلاَمُ  صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ…

همانا فاطمه علیها السلام صدیقه ایست که به شهادت رسید[۲۰]

در این حدیث، امام کاظم علیه السلام اول بیان می‌کنند که حضرت زهرا سلام الله علیها از مقام صدیقه برخوردار است و دوم بیان شهادت ایشان است که به مرگ طبیعی از دنیا نرفته اند.

نتیجه‌گیری

بر اساس مفاد آیات و روایاتی که مورد قبول فریقین است، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها دارای مقامات و منزلت‌هایی است از جمله آن ها مقام اصطفاء که علم، عصمت، وحجیت و افضلیت بر مردم را به دنبال خواهد داشت.

بنابراین اهل تسنن باید این مقامات را برای حضرت زهرا سلام الله علیها بپذیرند ، که لازمه پذیرش این مقامات اطاعت و عدم سرپیچی از ایشان است .چرا که محور رضایت و غضب خداوند حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها است که عامه نیز این حدیث را نقل کردند و حجت برهمه تمام است.که برای شیعه معرفت به حضرت صدیقه، و برای اهل تسنن اطاعت از ایشان، ضروری است.

پی‌نوشت‌ها

[۱]. دخان ۱-۳

[۲] . کافی ج۱ ص۴۷۸

[۳] . سوره قدر ۱

[۴]. تفسیر الفرات ص۵۸۱

[۵]. سوره کوثر ۱

[۶]. تفسیر جوامع الجامع ج۳ ص۸۵۶

[۷]. العین ج۷ ص۱۶۲

[۸]. آل عمران ۴۲

[۹]. امالی صدوق ص۴۸۶

[۱۰]. علل الشرایع ج۱ ص۱۸۲

[۱۱]. تحف العقول ص ۴۰۵

[۱۲] . بحار الانوار ج۴۳ص۲۰ / عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۴۶ / المستدرک علی الصحیحین ج۳ ص۱۵۴ / تاریخ مدینه دمشق، ج۳ ص۱۵۶ / الإصابه ج۸ ص۶۶

[۱۳]. المستدرک علی الصحیحین ج۳ ص۱۵۴

[۱۴]. مجمع الزوائد ج۹ ص۲۰۳

[۱۵]. الإمامة والسياسة  ج۱ ص۳۱

[۱۶]. کتاب سلیم بن قیس ج۲ ص۸۶۹ / امالی صدوق ص ۱۰۴و ۱۱۴و۴۸۷ / صحیح بخاری ج۴ ص۲۱۰و۲۱۲و۲۱۹ / صحیح مسلم ج۷ ص۱۴۱ / صحیح ترمذی ج۵ ص۳۶۰

[۱۷]. مائده/۷۵

[۱۸]. امالی طوسی ج۱ ص۶۶۸

[۱۹].  تهذیب الاحکام ج۱ ص۴۴۰

[۲۰]. الوافی ج۳ ص۷۴۵

منابع و مآخذ

  • قرآن کریم
  • محمد باقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم بیروت ۱۴۰۴ق.
  • عیون اخبار الرضا علیه السلام ، تصحیح سید مهدی حسینی لاجوردی، انتشارات جهان، تهران ۱۳۷۸ق.
  • حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، دار المعرفة، بیروت.
  • ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، دارالفکر، بیروت ۱۴۱۵ق.
  • ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تفسیر الصحابة، تحقیق شیخ عادل احمد عبدالموجود و شیخ علی محمد معوض، دارالکتب العلمیة، چاپ اول بیروت ۱۴۱۵ق.
  • هیثمی، نورالدین ابوبکر، مجمع الزوائد، دارالکتب، بیروت ۱۴۰۸ق.
  • ابن قتیبه، ابومحمد عبدالله بن مسلم دینوری، الإمامة والسیاسة معروف بتاریخ الخلفاء، تحقیق علی شیری، دارالاضواء، بیروت،چاپ اول ۱۴۱۰ق.
  • هلالی کوفی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، تحقیق محمد باقر انصاری زنجانی، الهادی، قم، چاپ اول ۱۴۱۵ق.
  • صدوق، محمدبن علی، الامالی، ترجمه آیت الله کمره ای، چاپ چهارم، کتابخانه اسلامیه، تهران، ۱۳۶۲ق.
  • بخاری، محمد ابن اسماعیل، صحیح البخاری، دارالفکر، استانبول، ۱۴۰۱ق
  • ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف، دارالفکر، بیروت، چاپ دوم ۱۴۰۳ق.
  • نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، دار الفکر، بیروت
  • صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، مکتبة الداوری، قم.
  • ابن شعبة حرانی، حسن بن علی ، تحف العقول عن آل الرسول، تصحیح علی اکبر غفاری، چاپ دوم، مؤسسه انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۰۴ق.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، چاپ دوم، هجرت، قم.
  • ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، الامالی، تحقیق:قسم الدراسات الاسلامیة، مؤسسة البعثة.
  • ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، تحقیق و تعلیق سید حسن موسوی خراسان، دار الکتب الاسلامیة، تهران بازار سلطانی، چاپ سوم.
  • محمد محسن فیض کاشانی، الوافی، منشورات مکتبة امام امیرالمؤمنین عامه اصفهان، تحقیق ضیاءالدین حسینی اصفهانی، چاپ اول ۱۴۰۶ق.
  • محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه آخوندی، چاپ سوم ۱۳۸۸ق.
  • فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، تحقیق محم کاظم، مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارةالثقافة و ارشاد الاسلامی، طهران، چاپ یکم، ۱۴۱۰ق.
  • شیخ آبی علی الفضل بن الحسن طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، تحقیق مؤسسة نشر اسلامی، چاپ اول ۱۴۱۸ق.
مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها در آیات و روایات

نویسنده: علیرضا احمدی

امامت پژوه مرکز حقایق اسلامی

رتبه علمی: علمی-ترویجی

تعداد صفحه: 21 صفحه

دانلود