باید پشت در میآمدم[۱]!
مقدمه:
مطالعه دقیق منابعی که از حوادث و رویدادهای پس از سقیفه بنی ساعده[۲] یاد کردهاند، ما را با حوادث ناگواری مواجه میسازد که یکی از آنها، تحقق قطعی و تردید ناپذیر «هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها[۳]» آن هم- دست کم- در دو نوبت مختلف که به ترتیب- از آنها با نامهای «هجوم اول؛ هجوم منجر به شکست تحصّن» و «هجوم اصلی (دوم)؛ هجوم منجر به وقوع آتش سوزی و ایراد ضرب و جرح به حضرت زهرا سلام الله علیها» یاد میشود.
وقایع شاخص در هجوم اول:
اوّل: تحصّن (اجتماع) تعدادی از مخالفان بیعت با ابوبکر (در خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها ) عبارت بودند از: حضرت علی علیهالسلام، زبیر، سلمان، ابوذر، مقداد، عمّار و عباس.[۴] (مخاطب و هدف اصلی مهاجمان در هجوم اوّل، همه تحصن کنندگان و در رأس آنان زبیر بن عوام بود).
دوّم: تهدید عمر به آتش زدن خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها در صورت عدم خروج متحصنین از آنجا.[۵]
سوّم: خروج متحصّنان (به ویژه زبیر که شمشیر به دست داشت[۶]) از خانه حضرت زهرا سلام الله علیها .
چهارم: عدم خروج حضرت علی علیهالسلام از خانه[۷]، به رغم خروج متحصّنان.
به نقل از ابن ابی شیبه؛ پس از تهدید عمر، تحصّن کنندگان نزد حضرت فاطمه سلام الله علیها گرد آمدند. آن حضرت فرمود: دیدید که عمر پیش من آمد و به خدا سوگند خورد که اگر نزد من باز گردید، خانه را بر سرتان به آتش میکشد. قسم به خدا او به آنچه قسم خورده، عمل میکند «فَانصَرِفوا راشدینَ»؛ پس به صلاح دید خود عمل کنید و نزد من باز نگردید [از ادامه تحصّن دست بردارید] آنها از وی فاصله گرفتند و نزدش باز نگشتند تا زمانی که با ابوبکر بیعت کردند.[۸]
اقدامات حضرت فاطمه سلام الله علیها و حضرت علی علیهالسلام پس از هجوم اوّل و غصب فدک:
- ۱. گریه کردن در فراق پدر (و به عنوان اعتراض به غاصبین) در خانه و بیت الاحزان[۹] و قبرستان اُحد[۱۰]؛ ۲. ارائه سند پیامبر صلی الله علیه وآله در مورد فدک[۱۱]؛ ۳. احتجاج مفصل حضرت فاطمه سلام الله علیها در مجلس ابوبکر و عمر[۱۲]؛ ۴. آوردن شاهدان بر ملکیت فدک و رد کردن آنها توسط عمر و پاسخ نهایی امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره شاهدان؛ ۵. احتجاج خصوصی حضرت فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر و گرفتن سند و پاره کردن آن توسط عمر[۱۳]؛ ۶. استنصار و یاری طلبیدن شبانه از مهاجرین و انصار[۱۴]؛ ۷.احتجاج مفصّل امیرالمؤمنین علیهالسلامبا ابوبکر و عمر در مسجد[۱۵]؛ ۸. خطابه حضرت فاطمه سلام الله علیها در مسجد[۱۶]؛ ۹. نامه امیرالمؤمنین علیهالسلام به ابوبکر درباره غصب فدک[۱۷].
نکته: پس از احتجاج امیرالمؤمنین علیهالسلامدر مسجد، غاصبین تصمیم بر قتل آن حضرت گرفتند که در اجرای آن ناکام ماندند.[۱۸]
غاصبین در مقابل این اقدامات تصمیم گرفتند برای اخذ بیعت از امیرالمؤمنین علیهالسلامبه خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها هجوم بیاورند. بلاذری مینویسد: ابوبکر در زمانی که علی از بیت خودداری نمود، عمر را نزد وی فرستاده گفت: او را به سختترین وضع نزد من بیاورید؛ (إِئْتِنی بِهِ بِأَعْنَفِ الْعُنْفِ).[۱۹]
وقایع شاخص در هجوم دوّم (هجوم اصلی)
اوّل: تنها بودن اهل بیت علیهمالسلام و خالی بودن خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها از یاران حضرت علی علیهالسلام. ( مخاطب و هدف اصلی مهاجمان در هجوم اصلی، امیرالمؤمنین علیهالسلام بود).
دوّم: بیرون کشاندن اجباری حضرت علی علیهالسلام از خانه توسط مهاجمان و تهدید ایشان به قتل.[۲۰]
سوّم: به آتش کشیدن درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها توسط مهاجمان.[۲۱]
چهارم: ایراد ضرب و جرح به حضرت زهرا سلام الله علیها توسط مهاجمان.[۲۲]
لازم به یادآوری است که هرچند شاخصهای سوم و چهارم، از زمره مهمترین رخدادهای «هجوم اصلی» به شمار میروند، اما در منابع اهل سنّت، حذف و تحریف شدهاند، به گونهای که تنها ردّ پاهای کم رنگی از آنها باقی مانده است. همچنین خاطر نشان میگردد که: وجود پارهای حوادث مشترک میان هر دو هجوم (مانند تهدید به آتش زدن و ورود خشونتبار مهاجمان به داخل خانه، که در هر دو هجوم به وقوع پیوستهاند)، گاه «به طور طبیعی و ناخواسته و یا دانسته و مغرضانه» موجبات ادغام نقلهای «هجوم اول» و «هجوم اصلی» در یکدیگر را فراهم آورده است.
پس از این مقدمه- در هجوم اصلی به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها- در صورت حضور حضرت علی علیهالسلام در خانه، چرا حضرت زهرا سلام الله علیهاپشت درب آمدند؟
هر چند دلیل قطعی این موضوع را فقط خود معصوم میداند، و برای ما به طور حتم ثابت نیست، ولی برای پاسخ به این پرسش، با توجه به آیات و روایات، این گونه میتوان گفت: که حضرت فاطمه سلام الله علیها به وظیفه و مأموریت خویش، به نحو احسن جامۀ عمل پوشاند:
آیهٴ اول: آیه اولویت
(النَّبِی أَوْلَی بِالمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ)؛[۲۳] پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.
با توجه به این آیه، جان پیامبر خدا صلی الله علیه وآله آن قدر با ارزش است که اگر در خطر بیفتد، سزاوار است همهٴ مؤمنان، جان خود را فدای جان رسول خدا صلی الله علیه وآله کنند، چنانکه سربازِ جان بر کفِ ایشان یعنی امیرالمؤمنین یعسوب الدین حضرت علی علیهالسلام بارها جان خود را فدای پیامبر صلی الله علیه وآله کردند که برجستهترین آنها در ماجرای لیلة المبیت و هنگام فرار مسلمانان در جنگ احد روی داد که حضرت علی علیهالسلام تا سرحدّ جان، شجاعانه از جان رسول خدا صلی الله علیه وآله دفاع کرد و …
سؤال: چه کسی پس از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله نسبت به مؤمنان سزاوارتر است؟
آیات زیر، پاسخ این سوال را روشنتر بیان میکنند:
آیهٴ دوم: آیه ولایت
)إِنَّمَا وَلِیکمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ رَاکعُونَ(؛[۲۴]ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردهاند: همان کسانی که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
مرحوم علاّمهٴ امینیw در کتاب ارزشمند «الغدیر» نزول این آیه را در حق علیبنابیطالب علیهالسلام اعلام داشته و از شصت و شش منبع اهل سنّت نقل کرده است از جمله کتابهای تفسیر: الدرّ المنثور سیوطی، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب) فخررازی، تفسیر کشاف زمخشری و …
با توجه به آیه ولایت، )إِنَّمَا( که از أدات حصر[۲۵] است، ولایت را فقط برای خدا، رسول و حضرت علی علیهالسلام اختصاص میدهد؛ بنابراین ولایتی را که خداوند برای رسول خدا صلی الله علیه وآله قرار داده، همان ولایت را برای حضرت علی علیهالسلام اختصاص داده است.
آیه سوم: آیه مباهله
)فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِمَا جَاءَک مِنَ العِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الکاذِبِینَ(؛[۲۶]پس هر که در این [باره] پس از دانشی که تو را [حاصل] آمده با تو ستیزه و جدل کند، بگو: «بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم، سپس [به درگاه خدا] دعا و زاری کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».
خداوند متعال در آیه مباهله، حضرت علی علیهالسلام را به عنوان نفس رسول خدا صلی الله علیه وآله معرفی کرده است.
قاضی ایجی در کتاب «مواقف» و جرجانی در شرح مواقف، تصریح کردهاند که این آیه، دلالت بر مساوات پیامبر صلی الله علیه وآله با حضرت علی علیهالسلام در تمام مقامات و فضایل به جز نبوّت دارد[۲۷]؛ و این آیه بهترین دلیل بر علوّ شأن و مرتبهٴ امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام است.
نتیجه: حضرت علی علیهالسلام که با توجه به آیهٴ مباهله، نفس و جان رسول خدا صلی الله علیه وآله است و به استناد آیهٴ ولایت، ولایت ایشان همان ولایت رسول خدا صلی الله علیه وآله است؛ بنابراین سزاوار است که جان ولی خدا؛ یعنی حضرت علی علیهالسلام مثل جان رسول خدا صلی الله علیه وآله در صورت به خطر افتادن توسط همهٴ مؤمنان حفظ شود و آنها جان خود را فدای جان امیرالمؤمنین علیهالسلام کنند؛ در هنگام هجوم به بیت، تنها سرباز جان برکف ایشان، حضرت فاطمه سلام الله علیها بود که به این وظیفه و تکلیف الهی خود عمل کرد؛ زیرا تکلیف حضرت زهرا سلام الله علیها این بود که از مقام امامت و ولایت دفاع کند و بر آنچه او را ناراحت و خشمگین می سازد، صبر کند که به خوبی به این تکلیف جامهٴ عمل پوشاند:
روایت اوّل
عیسی بن مستفاد میگوید: از امام کاظم علیهالسلام پرسیدم آیا درآن وصیت [رسول خدا صلی الله علیه وآله] سخنی از غصب خلافت و پیشی گرفتن دیگران بر امیرمؤمنان علیهالسلام به میان آمد؟ حضرت فرمود: آری، به خدا سوگند نکته به نکته رویدادها بیان شده بود. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله به امیرمؤمنان علیهالسلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند: آیاآنچه که شما را به انجام آن مأمور کردم، فهمیدید و پذیرفتید؟ آن دو فرمودند: «بَلَیٰ وَ صَبَرْنٰا عَلیٰ مَا سٰاءَنٰا وَغَاضَنٰا»؛ آری و بر آنچه ما را ناراحت و خشمگین میسازد، صبر می کنیم[۲۸]
روایت دوّم
[در حال احتضار] پیامبر خدا صلی الله علیه وآله سر بلند کرد و دست فاطمه سلام الله علیها را در دست امیر مؤمنان علیهالسلام نهاد و فرمود: … یا علی! هر آنچه فاطمه امر کند، به انجام رسان؛ جبرئیل دستوراتی آورده که من به او گفته ام! [۲۹]
از این رو، دلیل پرهیز امام علی علیهالسلام از جهاد شهادت طلبانه، سرّ حمایتها تا سرحدّ جان و دفاعِ خونبار حضرت فاطمه سلام الله علیها از امیرالمؤمنین علیهالسلام در هجوم اصلی به بیت، در این نکته کلیدی میتوان یافت که «حفظ اسلام از خطر نابودی و ارتداد و بازگشت به قبل از اسلام» منوط به «حفظ جان حضرت علی علیهالسلام بود»؛ هیچکس مانند حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها این حقیقت قرآنی را نمیدانست و نمیتوانست درک کند؛ از این رو وقتی متوجه وجود خطر برای مولای خویش از سوئی و وجوب حفظ جان ولی زمان به دلیل سزاواری بر جان همهٴ مؤمنان از سوی دیگر شد، بر خود واجب دانست برای حفظ جان و نفسِ رسول خدا صلی الله علیه وآله یعنی امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام، پشت در بیایند و اینچنین جاننثاری نمایند.
لازم به ذکر است که این مهاجمان بودند که با حکم خدا مخالفت کردند و اینگونه پارهٴ تن رسول خدا صلی الله علیه وآله را مورد ضرب و جرح و آزار و اذیت قرار دادند. همان کوثر قرآنی که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله دربارهٴ ایشان فرمودند: «فَإِنَّما هی بَضْعَةٌ مِنّی، یریبُنی ما أرابَهٰا وَیؤْذینی مٰا آذاها»؛ همانا او [فاطمه] پارهٴ تن من است، هر که او را پریشان خاطر کند مرا پریشان خاطر کرده و هر که او را بیازرد مرا آزرده است.[۳۰]
و قرآن دربارهٴ آزاردهندگان خدا و رسولش اینگونه میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُّهِیناً[۳۱]؛ بیگمان کسانی که خدا و پیامبر او را آزار میرسانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت[۳۲] کرده و برایشان عذابی خفّتآور آماده ساخته است.
از مصادیق آزار و اذیت رسول خدا صلی الله علیه وآله در قرآن، این است که میفرماید: )یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِی إِلَّا أَن یؤْذَنَ لَکمْ إِلَی طَعَامٍ غَیرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلکنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلاَ مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذلِکمْ کانَ یؤْذِی النَّبِی فَیسْتَحْی مِنکمْ وَاللَّهُ لاَ یسْتَحْی مِنَ الحَقِّ وَإِذَا سَالتُمُوهنَّ مَتَاعاً فَسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذلِکمْ أَطْهَر لِقُلُوبِکمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا کانَ لَکمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلاَ أَن تَنکحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکمْ کانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیماً)[۳۳] ای کسانی که ایمان آوردهاید، داخل اتاقهای پیامبر نشوید، مگر آنکه برای [خوردن] طعامی به شما اجازه داده شود، [آن هم] بیآنکه در انتظار پخته شدن آن باشید ولی هنگامی که دعوت شدید، داخل گردید، و وقتی غذا خوردید، پراکنده شوید بیآنکه سرگرم سخنی گردید. این [رفتار] شما پیامبر را آزار میدهد و[لی] از شما شرم میدارد، و حال آنکه خدا از حق [گوئی] شرم نمیکند، و چون از زنان [پیامبر] چیزی خواستید از پشت پرده از آنان بخواهید، این برای دلهای شما و دلهای آنان پاکیزهتر است، و شما حق ندارید رسول خدا را برنجانید، و مطلقاً [نباید] زنانش را پس از [مرگ] او به نکاح خود درآورید، چرا که این [کار] نزد خدا همواره [گناهی] بزرگ است.
با توجه به این آیه، اهل انصاف و دقت، به دو سؤال زیر چه پاسخی میدهند:
- آیا مهاجمان در هنگام هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها (که جزء بیوت النبی است) اجازه گرفتند؟!
- در صورتی که از نظر قرآن سخن گفتن در منزل (محضر) رسول خدا صلی الله علیه وآله، مصداق آزار و اذیت پیامبر صلی الله علیه وآله است، آیا آزار و اذیت پارهٴ تن ایشان ـ حضرت فاطمه سلام الله علیها ـ مصداق آزار و اذیت رسول خدا صلی الله علیه وآله نیست؟!
پینوشتها:
[۱] . اقتباس از کتاب درسنامه فاطمی، مجید جعفر پور.
[۲] . سقیفۀ مشهور در تاریخ، محل اجتماع قبیله خزرج از انصار مدینه بوده و رئیس آنان سعد بن عباده بوده است. پس از بیعت مردم با ابوبکر در سقیفه، حضرت علی علیهالسلام آیات ۱-۴ سوره عنکبوت را قرائت کردند.
[۳] . حداقل هفده نفر از علماء و دانشمندان بزرگ اهل سنّت، هجوم را در کتب خود نقل کردهاند از جمله: ابن قتیبه دینوری در الامامة والسیاسة، ج ۱، ص ۲۴؛ ابن عبد ربّه اندلسی؛ در العقد الفرید، ج ۴، ص ۲۵۰؛ ذهبی در تاریخ اسلام، ج ۳، ص ۱۱۷-۱۱۸.
[۴] . العقد الفرید، ابن عبد ربّه، ج ۴، ص ۲۴۲.
[۵] . المصنّف، ابن ابی شیبه، ج ۷، ص ۴۳۳، رقم ۳۷۰۳۴؛ ابن ابی شیبه استاد بخاری است!
[۶] . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۲، ص ۲۱.
[۷] . الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج ۱، ص ۱۲.
[۸] . المصنّف، ابن ابی شیبه، ج ۸، ص ۵۷۲، رقم ۴.
[۹] . بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۴-۱۸۰.
[۱۰] . بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۲۲۷.
[۱۱] . بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۲۳.
[۱۲] . بحارالانوار ، ج ۲۹، ص ۱۳۴، ۱۹۴-۱۹۹، اسرار آل محمد علیهمالسلام، سلیم بن قیس، ج ۲، ص ۸۶۸.
[۱۳] . بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۹۲، و ج ۴۸، ص ۱۵۷.
[۱۴] . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۶، ص ۲۸؛ الامامة و السیاسة، ج ۱، ص ۱۲.[۱۴]
[۱۵] . بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۸۹-۱۹۵.
[۱۶] . اسنادی که تاکنون به دست ما رسیده و خطبه را به صورت کامل نقل کرده، بیست و سه سند است که این اسناد در بیست منبع مهم به دست آمده است؛ از جمله: بلاغات النساء ابن طیفور؛ دلائل الامامه، طبری شیعی؛ الاحتجاج، طبرسی و. …
[۱۷] . بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۱۴۰، ح ۳۰.
[۱۸] . اسرار آل محمد علیهمالسلام، ج ۲، ص ۸۷۱-۸۷۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۰۶.
[۱۹] . انساب الاشراف، بَلاذُری، ج ۱، ص ۵۸۷.
[۲۰] . همان، ، ص ۵۶۷.
[۲۱] . اسرار آل محمد علیهمالسلام؛ (ترجمه کتاب سلیم بن قیس)، ص ۲۲۵-۲۳۱؛ الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص ۲۱۰-۲۱۶.
[۲۲] . در بعضی از روایات که از طریق اهل سنت از زبان حضرت فاطمه سلام الله علیها نقل شده این گونه آمده است: «مبادا کسی [پس از مرگم]، پوشش روی کتف مرا کنار بزند!!» الطبقات الکبری، ابن سعد، ج ۸، ص ۱۸، الاصابه، ابن حجر،ج ۸، ص ۵۸.
[۲۳] . سوره احزاب، آیه۶.[۲۳]
[۲۴] . سوره مائده، آیه ۵۵، آیه ولایت.
[۲۵] فخر رازی در تفسیر “مفاتیح الغیب”، ذیل آیه ۱۱۰، سوره کهف، إنما و أنما را از ادات حصر می داند.
[۲۶] . سوره آلعمران، آیه ۶۱؛ آیه مباهله.
[۲۷] . شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۶۸.
[۲۸] . کافی، ج ۱، ص ۲۸۱؛ الطرف، سیدبنطاووس، ص۲۲ ـ ۲۴.
[۲۹] . الطرف، ص ۲۹ ـ ۳۰؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۸۴ ـ ۴۸۵.
[۳۰] . صحیح بخاری، کتاب فرض الخمس، باب (ما ذکر من درع النبیx )، رقم ۳۱۱۰؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب (ومن فضائل فاطمه)، ج ۴، ص ۱۹۰۲، رقم ۲۴۴۹.
[۳۱] . سوره احزاب، آیه ۵۷.
[۳۲] . لعن در ۳۸ آیه و ۴۱ مورد از آیات قرآن آمده است.
[۳۳] . سوره احزاب، آیه ۵۳.