مرکز حقایق اسلامی
دو کس زندگی و حکومت مردم را فاسد کردند: یکی عمرو بن عاص، روزی که قرآن‌ها را بر سر نیزه کرد. و دوم، مغیرة بن شعبه که پیشنهاد بیعت گرفتن برای یزید را به معاویه داد و معاویه به دنبال این پیشنهاد، از مردم برای یزید بیعت گرفت و او را جانشین خود ساخت

 

یزید بن معاویه را بهتر بشناسیم

یزید فرزند معاویة بن ابو سفیان در سال ۲۶ ق متولد شد[۱]. معاویه در زمان حیاتش از مردم برای یزید بیعت گرفت.

معاویه نخستین کسی بود تا آن زمان که در دوران حیات و سلامتش از مردم برای فرزندش بیعت می‌گرفت[۲].

یزید در سال ۶۰ ق با مرگ معاویه به حکومت رسید، و دوران حکومتش حدود چهار سال ادامه یافت[۳].

سیره‌نگاران مسلمان از حسن بصری نقل کرده‌اند که گفته است: در زندگی معاویه گناهانی وجود داشته که یکی از آنها برای نابود کردن همۀ ساکنان روی زمین کافی است. یکی از گناهان معاویه آن است که فرد فاسدی مانند یزید را بر مردم مسلّط کرده است[۴].

نیز حسن بصری گفته است:

«دو کس زندگی و حکومت مردم را فاسد کردند: یکی عمرو بن عاص، روزی که قرآن‌ها را بر سر نیزه کرد. و دوم، مغیرة بن شعبه که پیشنهاد بیعت گرفتن برای یزید را به معاویه داد و معاویه به دنبال این پیشنهاد، از مردم برای یزید بیعت گرفت و او را جانشین خود ساخت…»[۵].

یزید در دوران کوتاه حکومتش جنایات مهمّی مرتکب شد. از جمله:

 

۱. واقعۀ کربلا

در سال ۶۱ ق واقعۀ کربلا را رقم زد و حضرت امام حسین علیه السلام ریحانه رسول خدا صلّی الله علیه وآله و آقا و سرور جوانان اهل بهشت[۶] را با همۀ فرزندان و یاران آن حضرت به شهادت رساند، سپاه یزید بر بدن امام حسین علیه السلام و فرزندان و یارانش اسب تاختند[۷]. به خیمه‌های امام حسین علیه السلام حمله کرده و آنچه در آن بود را غارت کردند و خیمه‌ها را آتش زدند[۸]. سپاهیان یزید امام سجّاد علیه السلام را به همراه حضرت زینب علیها السلام و سایر زنان و فرزندان امام حسین علیه السلام اسیر کرده و سرهای شهیدان را به نیزه زدند و همراه اسیران به کوفه نزد ابن زیاد، و از آنجا به شام نزد یزید بردند[۹]. هنگام ورود اسیران به شام، به دستور یزید شهر را آذین بستند[۱۰] یزید قصر خود را نیز تزئین کرد و بزرگان شام را به حضور طلبید[۱۱].

یزید در حضور اسیران، سر امام حسین علیه السلام را در ظرف طلا گذاشت و با چوب‌دستی بر سر مبارک آن حضرت می‌زد[۱۲]، و این شعر را می‌خواند:

ای کاش بزرگان قبیلۀ من که در جنگ بدر کشته شدند، بودند، و شادمانی می‌کردند و می‌گفتند: ای یزید دست تو درد نکند. بنی هاشم با حکومت بازی کردند وگرنه، خبری نیامده و وحیی نازل نشده است[۱۳].

 

۲. واقعۀ حرّه

شهادت امام حسین علیه السلام و بی‌مبالاتی و عدم اعتقاد یزید نسبت به موازین شرعی، موجب شد تا مردم مدینه در سال ۶۳ ق به رهبری عبدالله بن حنظله بر ضد حکومت یزید قیام کنند[۱۴]. یزید سپاهی به مدینه فرستاد[۱۵]، و به مردم مدینه سه روز مهلت داد تسلیم شوند[۱۶]، اما مردم مدینه تسلیم نشدند. یزید سه روز جان و مال و ناموس آنان را بر سپاهیان خود حلال کرد[۱۷]. در این واقعه سپاهیان یزید مرتکب جنایات بزرگی شدند. صدها نفر از صحابۀ پیامبر صلّی الله علیه وآله و تابعین و حافظان قرآن کشته شدند[۱۸].

برخی، تعداد کشتگان این واقعه را هزاران نفر دانسته‌اند[۱۹]. اموال آنان غارت گردید، به ناموس آنان تجاوز شد[۲۰]، و طبق برخی از گزارش‌ها پس از این واقعه هزار نفر دختر باکره فرزند زاییدند[۲۱].

این حادثه در تاریخ به واقعۀ حرّه مشهور شده است.

 

۳. حمله به مکّه و آتش زدن کعبه

همزمان با قیام مردم مدینه، مردم مکّه با عبدالله بن زبیر بیعت کردند و او بر شهر مکّه تسلط یافت[۲۲]. پس از واقعۀ حره، سپاه شام به دستور یزید برای جنگ با ابن زبیر رهسپار مکّه شد[۲۳]. در روزهای محاصره مکّه خانه خدا مورد اصابت سنگ‌ها و گلوله‌های آتشینی که توسط سپاه شام به سوی کعبه پرتاب می‌شد قرا رگرفت و آسیب دید[۲۴].

این محاصره با رسیدن خبر مرگ یزید پایان یافت.

 

یزید از منظر شیعیان

شیعیان یزید را به خاطر ارتکاب واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام، فرزندان و یاران آن حضرت، شخصیتی منفور و مستحق لعن می‌دانند، و روایاتی از پیامبر صلّی الله علیه وآله و امامان عترت علیهم السلام در استحقاق لعن یزید در منابع روایی شیعه وجود دارد[۲۵].

برخی از عالمان شیعه خواندن شعر:

ليت أشياخي ببدر شهدوا جزع الخزرج من وقْع الأسل…

توسط یزید را نشانۀ کفر و شرک او دانسته‌اند[۲۶].

 

یزید از منظر اهل‌سنّت

ابن حجر مکّی می‌نویسد: اهل‌سنّت در مورد یزید به دو دسته تقسیم می‌شوند. دستۀ اوّل کسانی هستند که او را کافر می‌دانند، اینان به سخن سبط ابن جوزی و جمع دیگری از دانشمندان استناد کرده‌اند که گفته‌اند:

قول مشهور آن است که چون سر امام حسین علیه السلام را نزد یزید آوردند او اهل شام را جمع کرد و با چوب خیزران بر سر و دندان‌های امام حسین علیه السلام می‌زد و اشعار «ابن الزبعری» (از مشرکان قریش که بعد از شکست مسلمانان در جنگ احد سروده) را می‌خوانده است. و بر ابیات ابن الزبعری دو بیت اضافه کرده که صراحت در کفر او دارد[۲۷].

ابن حجر مکّی از ابن جوزی نقل می‌کند که گفته است:

یزید با چوب بر دندان‌های امام حسین علیه السلام زده و اهل‌بیت پیامبر صلّی الله علیه وآله را اسیر و بر پشت شتران سوار کرده و چرخانده است، و رفتاری با اهل‌بیت پیامبر صلّی الله علیه وآله داشته که مسلمانان چنین رفتاری را با خوارج و اهل بغی جایز نمی‌دانند. اگر کینه‌های جاهلی و جنگ بدر در دل او نبود با اهل‌بیت پیامبر صلّی الله علیه وآله این‌گونه رفتار نمی‌کرد[۲۸].

ابن حجر می‌نویسد: دستۀ دیگری از اهل‌سنّت گفته‌اند: یزید کافر نیست، اینان می‌گویند: چیزی که موجب کفر یزید شود برای ما ثابت نشده است و اصل آن است که بر اسلامش باقی باشد تا آنکه ثابت شود که وی مرتکب کاری شده که او را از اسلام خارج کرده است، و آنچه که پیش‌تر از قول مشهور نقل شد که (یزید هنگامی که سر امام حسین علیه السلام را نزد او آوردند اشعار ابن الزبعری را می‌خواند که صراحت در کفر او دارد)، تعارض دارد با آنچه نقل شده که چون سر امام حسین علیه السلام را نزد یزید آوردند سر امام را احترام کرد و گناه این قتل را به ابن زیاد نسبت داد.

ابن حجر که خود همین قول را انتخاب کرده می‌نویسد: اصل آن است که یزید بر اسلامش باقی بوده است، و گروهی از محقّقین گفته‌اند: بهتر آن است که در مورد کفر یزید توقف کرده و کار او را به خداوند سبحان واگذار کنیم.

ابن حجر می‌افزاید: اما بنابر اینکه یزید مسلمان باشد او فردی فاسق، شرور، شراب‌خوار، و ستمکار بوده است[۲۹].

ابن عماد حنبلی می‌نویسد: «… وعلى الجملة فما نقل عن قتلة الحسين يدل على الزندقة وانحلال الإيمان من قلوبهم وتهاونهم بمنصب النبوّة…»[۳۰]. آنچه به طور اجمال می‌توان گفت آن است که آنچه از قاتلان امام حسین علیه السلام نقل شده نشان‌دهندۀ کفر آنان است، و نشان می‌دهد که ایمان از قلب‌های آنان رخت بربسته، و آنان افرادی بی‌اعتنا به جایگاه نبوّت بوده‌اند.

ابن عماد می‌افزاید: «وقال الحافظ ابن عساكر نسب إلى يزيد قصيدة منها:

ليت أشياخي ببدر شهدوا جزع الخزرج من وقْع الأسل
لعبت هاشم بالملك بلا ملك جاء ولا وحي نزل

فإن صحت عنه فهو كافر بلا ريب»[۳۱].

ابن عساکر گفته است این اشعار به یزید نسبت داده شده و اگر انتساب این اشعار به او درست باشد در کفر او هیچ تردیدی وجود ندارد.

ابن جوزی می‌گوید: انتساب این اشعار به یزید صحیح است[۳۲].

محدّثان و دیگر دانشمندان شیعه امامیّه نیز معتقدند یزید اشعار فوق را خوانده است[۳۳].

ابن عماد می‌نویسد: ذهبی دربارۀ یزید گفته است: «كان ناصبياً فظّا غليظاً يتناول المسكر ويفعل المنكر افتتح دولته بقتل الحسين وختمها بوقعة الحرّة…»[۳۴].

یزید یک ناصبی متعصب بود که شراب می‌‎خورد و کارهای زشت انجام می‌داد. دولتش با کشتن حسین علیه السلام آغاز شد، و با واقعۀ حرّه پایان یافت.

ابن عماد می‌نویسد: شخصی در حضور عمر بن عبدالعزیز با عنوان امیر المؤمنین از یزید یاد کرد، عمر بن عبدالعزیز دستور داد به جرم استعمال واژۀ «امیر المؤمنین» دربارۀ یزید ۲۰ ضربه شلاق به او بزنند[۳۵].

ابن عماد از یافعی نقل می‌کند که گفته: «وأمّا حكم من قتل الحسين أو أمر بقتله ممّن استحل ذلك فهو كافر»[۳۶]. همۀ کسانی که حسین را به قتل رسانده‌اند، یا دستور قتل او را صادر کرده، و چنین اقدامی را جایز می‌دانسته‌اند کافرند.

 

شعر سنایی غزنوی

در پایان شایسته است شعر حکیم سنایی غزنوی را دربارۀ یزید و دیگر امویان به عنوان حسن ختام ذکر کنیم. وی گفته است:

داستان پسر هند مگر نشنیدی كه از او و سه کس او به پیمبر چه رسید
او به ناحق حق داماد پیمبر بستد پسر او سر فرزند پیمبر ببرید
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست مادر او جگر عم پیمبر بمکید
بر چنین قوم تو لعنت نکنی شرمت باد لعن الله یزیداً وعلی آل یزید[۳۷]

جمع‌بندی و نتیجه

چنان‌که پیش‌تر گذشت، دسته‌ای از دانشمندان اهل‌سنّت یزید بن معاویه را کافر می‌دانند، آنان دلیلی که برای اثبات کفر یزید ذکر کرده‌اند آن است که وقتی سر مبارک امام حسین علیه السلام را نزد او برده‌اند با چوب بر سر مبارک آن حضرت زده و این شعر را می‌خوانده است:

لعبت هاشم بالملك بلا ملك جاء ولا وحي نزل

یعنی پیامبر صلّی الله علیه وآله با حکومت بازی کرد، بدون آنکه فرشته‌ای آمده باشد و یا وحیی نازل شده باشد.

چنان‌که می‌بینید این شعر انکار صریح نبوّت پیامبر اسلام است؛ و منکر نبوّت کافر است، پس یزید به دلیل انکار نبوّت پیامبر اسلام کافر است.

به نظر می‌رسد برای اثبات کفر یزید دلایل دیگری نیز وجود دارد که از چشم دانشمندان اهل‌سنّت مخفی مانده است. از جمله:

از ابوهریره نقل شده که وی گفته است: «نظر النبي صلّى الله عليه وآله إلى عليّ وفاطمة والحسن والحسين وقال: أنا حرب لمن حاربكم وسلم لمن سالمكم»[۳۸].

چنان‌که می‌بینید رسول خدا صلّی الله علیه وآله در این حدیث صحیح، جنگ با علی علیه السلام، فاطمه علیها السلام، حسن علیه السلام و حسین علیه السلام را جنگ با خود، و صلح و آشتی با آنان را صلح با خود دانسته‌اند. و جنگ با پیامبر از دیدگاه همۀ مسلمانان موجب کفر است.

 

پی‌نوشت‌ها:

.[۱] ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق ۶۵ / ۳۹۷.

[۲]. همان ص ۳۹۵.

[۳]. همان ص ۳۹۷.

[۴]. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص ص ۲۵۷.

[۵]. سیوطی، تاریخ الخلفاء ص ۲۲۴.

[۶]. مزی، تهذیب الکمال ۶ / ۴۰۱.

[۷]. مفید، ارشاد ۲ / ۱۱۳، طبری، تاریخ طبری ۵ / ۴۵۵.

[۸]. سید بن طاووس، لهوف ص ۱۳۲.

[۹]. مسعودی، مروج الذهب ۳ / ۲۵۹؛ طبری، تاریخ طبری ۵ / ۴۵۶.

.[۱۰] صدوق، امالی ص ۲۳.

[۱۱]. سید بن طاووس، لهوف ص ۲۱۳.

[۱۲]. یعقوبی، تاریخ یعقوبی ۲ / ۶۴.

[۱۳]. مقرم، مقتل الحسين عليه السلام ص ۳۵۸.

[۱۴] . طبری، تاریخ طبری ۷ / ۳۰ ـ ۳۱.

[۱۵] . بلاذری، انساب الأشراف ۵ / ۳۲۳.

[۱۶] . ابن قتیبه، الإمامة والسیاسة ۱ / ۱۸۴؛ ابن جوزی، المنتظم ۶ / ۱۵.

[۱۷] . همان.

[۱۸] . سیوطی، تاریخ الخلفاء  ۲۲۸؛ ذهبی، وفیات المشاهیر ص ۱۳۰.

[۱۹] . سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص ص ۲۵۹.

.[۲۰] ابن قتیبه، الإمامة والسیاسة ۱ / ۱۸۴؛ ابن جوزی، المنتظم ۶ / ۱۵.

.[۲۱] سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص ص ۲۵۹ ـ ۲۶۰؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء ص ۲۲۸.

.[۲۲] دینوری، اخبار الطوال ص ۲۶، ۲۶۸.

[۲۳]. طبری، تاریخ طبری ۷ / ۳۱۱۹ ـ ۳۱۲۰؛ تاریخ یعقوبی ۲ / ۱۹۱.

[۲۴] . طبری، تاریخ طبری ۷ / ۳۱۱۹ ـ ۳۱۲۰؛ تاریخ یعقوبی ۲ / ۱۹۱؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص ص ۲۶۰؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء ص ۲۲۸ ـ ۲۲۹.

[۲۵] . ر.ک: زیارت عاشورا.

[۲۶]. مجلسی، بحار ۳۳ / ۲۱۲.

[۲۷] . ابن حجر مکّی، الصواعق المحرقه ص ۲۲۰.

[۲۸]. ابن حجر، الصواعق المحرقه ص ۲۲۰؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص ص ۲۶۰.

[۲۹]. ابن حجر، الصواعق المحرقه ص ۲۲۱.

[۳۰] . شذرات الذهب فی اخبار مَن ذهب ۱ / ۶۸.

[۳۱]. همان ۱ / ۶۹.

[۳۲]. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص ص ۲۶۰.

[۳۳]. ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی‌طالب ۴ / ۱۱۴؛ طبرسی، احتجاج ۲ / ۳۰۷؛ ابن طاوس، اللهوف ص ۱۸۱؛ مظفر، دلائل الصدق ۱ / ۱۱۱.

[۳۴] . شذرات الذهب ۱ / ۶۹.

.[۳۵] همان؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء ص ۲۲۸.

[۳۶] . همان.

[۳۷] . سنایی، دیوان اشعار، قصاید و قطعات شمارۀ ۸۵.

[۳۸] . احمد بن حنبل، مسند ۲ / ۴۴۲؛ طبرانی، معجم کبیر ۳ / ۴۰.

 

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp
مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یزید

نویسنده: غلامحسین زینلی

محقق و کارشناس مرکز حقایق اسلامی

رتبه علمی: علمی - ترویجی

تعداد صفحه: 9 صفحه

دانلود