مقدمه
تاریخ اسلام دوره های مختلف و پر فراز و نشیبی به خود دیده است . از ابتدای اسلام دشمنان دین خدا و پیامبر صلی الله علیه وآله سعی در خاموش کردن نور اسلام داشته اند و همواره افرادی در برابر آنها ایستادگی و مقاومت کرده اند . در این بین در دفاع از دین خداوند متعال زنانی حضور داشته اند که با مقاومتشان و ایستادگی در برابر دشمنان اسلام چنان حاضر شدند که تمام مردان انگشت به دهان مانده و به تعجب وا داشته شده اند.
زینب دختر امیرالمومنین سلام الله علیهما از جمله زنانی ست که آنچنان برای حفظ ارزش های اسلام و تشیع مخصوصا در فاجعه و داستان کربلا ایستادگی کرد که به او لقب جبل الصبر و ام المصائب داده اند.
معرفی اجمالی
حضرت زینب کبری سلام الله علیها سومین فرزند و دختر بزرگ خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام و فاطمه سلام الله علیها و یکی از شخصیتهای بی نظیر و مؤثر عالم اسلام است که در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری پس از صلح حدیبیه و دو سال بعد از ولادت امام حسین بن علی علیهالسلام در محلّه بنی هاشم شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشودند.
پدر عظیم الشأن آن حضرت سلام الله علیها، اوّلین پیشوای شیعیان حضرت امیرالمؤمنین امام علی بن ابیطالب علیهالسلام و مادر گرامیشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میباشند و محیطی که حضرت زینب سلام الله علیها در آن رشد کرد، مهبط جبرئیل امین و جایگاه وحی سرمدی بود.
در عصر پدر، به زنان کوفی درس تفسیر و معارف اسلامی میداد. پدرش او را به عقد برادرزادهاش عبدالله بن جعفر درآورد. حاصل این ازدواج ۵ فرزند به نامهای علی، عون، عباس، محمد و امکلثوم بود.
ولادت و نام گذاری
مرحوم جزائری در کتاب خصائص الزینبیه جریان ولادت بانوی بزرگوار زینب کبری سلام الله علیها را اینگونه می نویسد :
در آن زمان که صدیقه کبری سلام الله علیها به این گوهر بحر عصمت و طهارت حامله بود حضرت ختمی مرتبت در مدینه نبود و به یکی از اسفار رهسپار بود ، چون آن مظلومه از عالم رحم به عرصه وجود خرامید ، صدیقه طاهره سلام الله علیها به امیرالمومنین سلام الله علیه پیغام فرستاد که چون پدرم در سفر است و حاضر نیست , شما این دختر را نام بگذار . آن حضرت فرمود : من بر پدرت سبقت نمیگیرم ، صبر فرمای که به این زودی مراجعت خواهد نمود و هر نامی که صلاح داند می نهد . چون سه روز بگذشت رسول خدا مراجعت نمود و به جهت آن رسم که معمول بود از نخست به سرای عصمت کبری درامد .
امیر سلام الله علیه خدمت آن بزرگوار عرض کرد یا رسول الله ! حق تعالی جل شأنه دختری به دخترت عطا فرموده است نامش را معین فرمایید .
فرمود : اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من اند لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی می باشم . در این حال جبرئیل نازل شد عرض کرد یا رسول الله ! حق تو را سلام میرساند و می فرماید : نام این مولود را زینب بگذار ، چه این نام را در لوح محفوظ نوشته ایم .
حضرت رسالت صلی الله علیه و آله قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسباند و ببوسید و نامش را زینب بگذارد و فرمود : وصیت میکنم حاضرین و غایبین امت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند . همانا وی به خدیجه کبری مانند است .
القاب
به علت بزرگی شخصیت بانوی مخدره زینب کبری سلام الله علیها القابی برای ایشان ذکر شده است که به بعضی از آنها اشاره میشود.
صدیقه الصغری ، العصمه الصغری ، ولیه الله العظمی ، ناموس الکبری ، عالمه غیر معلمه ، فهمه غیر مفهمه ، محبوبه المصطفی ، قره عین المرتضی ، نائبه الزهرا ، شقیقه الحسن المجتبی ، شریکه الحسین ، زاهده ، فاضله ، عاقله ، کامله ، عابده ، محدثه ، کعبه الرزایا ، عقیله القریش …
عبادت
حضرت زینب سلام الله علیها شبها به عبادت میپرداخت و در دوران زندگی، هیچگاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد.
شب زندهداری وی حتی در شب دهم و یازدهم محرم ترک نشد. فاطمه دختر امام حسین سلام الله علیهما میگوید: عمهام زینب در تمام شب عاشورا در محل عبادتش ایستاده بود و به پروردگار خویش استغاثه می کرد .
ارتباط حضرت زینب سلام الله علیها با خدا آنگونه بود که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود: یا اختاه لانسینی فی نافله اللیل خواهرم! مرا در نماز شب فراموش نکن.
در کربلا
یکی از نقش آفرینی های مهم در زندگی زینب کبری سلام الله علیها در واقعه کربلا هست به گونه ای که بزرگان فرمودند : حضرت زینب دوشادوش امام حسین علیه السلام در حفاظت از اسلام نقش داشت و در این نقش مهم با ایشان شراکت کرد و فلذا او را شریکة الحسین میخوانند.لذا ایت الله خویی می فرمایند :
انها شریکة اخیها الحسین علیهالسّلام فی الذب عن الاسلام والجهاد فی سبیل الله، والدفاع عن شریعة جدها سید المرسلین، فتراها فی الفصاحة کانها تفرغ عن لسان ابیها، وتراها فی الثبات تنئ عن ثبات ابیها، لا تخضع عند الجبارة، ولا تخشی غیر الله سبحانه تقول حقا وصدقا، لا تحرکها العواصف، ولا تزیلها القواصف، فحقا هی اخت الحسین علیهالسلام وشریکته فی سبیل عقیدته وجهاده.
حتی دختر امیرالمومنین علیه السلام زینب سلام الله علیها اگر بعد از سید الشهدا علیهالسلام در کربلا سال ۶۱ هجری حضور نداشت پیام امام حسین علیه السلام به گوش عالمیان نمیرسید و همانجا دفن میشد .
لذا ایشان با حفاظت از اهل و عیال امام حسین علیه السلام در عصر عاشورا و غارت به خیمه ها و حفظ جان امام بعدی یعنی امام زین العابدین علیه السلام و با خطبه های پر شور خودشان حکومت یزید را رسوا کرده و ظلم بنی امیه را به مردم اعلام کردند .
حفظ جان امام
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام و غارت خیمه ها وقتی آل الله علیهم السلام به اسارات درآمدند . در حین حرکت به سمت کوفه اسراء را از کنار قتگاه و ابدان مبارک شهدای کربلا عبور دادند .
که امام سجاد علیه السلام می فرمایند وقتی چشمم به بدن بی سر پدرم افتاد نزدیک بود غالب تهی کنم که عمه ام زینب کبری به فریاد من رسید و به من دلداری داد و آرامم کرد . این واقعه را مرحوم ابن قولویه در کامل الزیارات اینطور گزارش میکند :
… لَمَّا أَصَابَنَا بِالطَّفِّ مَا أَصَابَنَا وَ قُتِلَ أَبِی علیهالسلام وَ قُتِلَ مَنْ کانَ مَعَهُ- مِنْ وُلْدِهِ وَ إِخْوَتِهِ وَ سَائِرِ أَهْلِهِ وَ حُمِلَتْ حَرَمُهُ وَ نِسَاؤُهُ عَلَی الْأَقْتَابِ یرَادُ بِنَا الْکوفَةُ فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَیهِمْ صَرْعَی وَ لَمْ یوُارَوْا فَعَظُمَ ذَلِک فِی صَدْرِی وَ اشْتَدَّ لِمَا أَرَی مِنْهُمْ قَلَقِی فَکادَتْ نَفْسِی تَخْرُجُ وَ تَبَینَتْ ذَلِک مِنِّی عَمَّتِی زَینَبُ الْکبْرَی بِنْتُ عَلِی علیهالسلام فَقَالَتْ مَا لِی أَرَاک تَجُودُ بِنَفْسِک یا بَقِیةَ جَدِّی وَ أَبِی وَ إِخْوَتِی فَقُلْتُ وَ کیفَ لَا أَجْزَعُ وَ أَهْلَعُ وَ قَدْ أَرَی سَیدِی وَ إِخْوَتِی وَ عُمُومَتِی وَ وُلْدَ عَمِّی وَ أَهْلِی مُصْرَعِینَ بِدِمَائِهِمْ مُرَمَّلِینَ بِالْعَرَاءِ مُسَلَّبِینَ لَا یکفَّنُونَ وَ لَا یوَارَوْنَ وَ لَا یعَرِّجُ عَلَیهِمْ أَحَدٌ وَ لَا یقْرَبُهُمْ بَشَرٌ کأَنَّهُمْ أَهْلُ بَیتٍ مِنَ الدَّیلَمِ وَ الْخَزَرِ فَقَالَتْ لَا یجْزِعَنَّک مَا تَرَی فَوَ اللَّهِ إِنَّ ذَلِک لَعَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِلَی جَدِّک وَ أَبِیک وَ عَمِّک وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ المیثاق [مِیثَاقَ] أُنَاسٍ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا تَعْرِفُهُمْ فَرَاعِنَةُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ هُمْ مَعْرُوفُونَ فِی أَهْلِ السَّمَاوَاتِ أَنَّهُمْ یجْمَعُونَ هَذِهِ الْأَعْضَاءَ الْمُتَفَرِّقَةَ فَیوَارُونَهَا وَ هَذِهِ الْجُسُومَ الْمُضَرَّجَةَ وَ ینْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِیک سَیدِ الشُّهَدَاءِ لَا یدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا یعْفُو رَسْمُهُ عَلَی کرُورِ اللَّیالِی وَ الْأَیامِ وَ لَیجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْکفْرِ وَ أَشْیاعُ الضَّلَالَةِ فِی مَحْوِهِ وَ تَطْمِیسِهِ فَلَا یزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّا….
خطبه شهر کوفه
خطبه هایی که حضرت زینب سلام الله علیها در شهر کوفه ، همچنین در شام و مجلس یزید ایراد فرموده اند ، در اوج فصاحت و قله ی بلاغت بوده است . آیتی در قدرت بیان ، معجزه ای در نیروی قلب و اعصاب و عدم شکست و اضمحلال در برابر طاغوت بنی امیه است ؛ طاغوتی که سربازان و نگهبانان تا دندان مسلح و پاسبانان و جلادان ، وی را احاطه کرده و هر لحظه منتظر اجرای فوری فرامین او بودند .
متن خطبه حضرت زینب در شهر کوفه
بشیر بن خزم اسدی می گوید : زینب دختر علی را در آن روز دیدم ، به خدا سوگند زن با حیایی را تا آن روز سخنور تر از او ندیدم ؛ گویا کلمات را با زبان گویای امیرالمومنین علیه السلام جاری مینمود وی به مردم اشاره کرد که : ساکت شوید .
ناگهان نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد .
آنگاه فرمود :
امَّا بَعْدُ یا أَهْلَ الْکوفَةِ یا أَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْغَدْرِ وَ الْخَذْلِ أَلَا فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لَا هَدَأَتِ الزَّفْرَةُ إِنَّمَا مَثَلُکمْ کمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیمانَکمْ دَخَلًا بَینَکمْ- هَلْ فِیکمْ إِلَّا الصَّلَفُ وَ الْعُجْبُ وَ الشَّنَفُ وَ الْکذِبُ وَ مَلَقُ الْإِمَاءِ وَ غَمْزُ الْأَعْدَاءِ أَوْ کمَرْعًی عَلَی دِمْنَةٍ أَوْ کفِضَّةٍ عَلَی مَلْحُودَةٍ أَلَا بِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَکمْ أَنْفُسُکمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیکمْ وَ فِی الْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُونَ أَ تَبْکونَ أَخِی أَجَلْ وَ اللَّهِ فَابْکوا فَإِنَّکمْ أَحْرَی بِالْبُکاءِ فَابْکوا کثِیراً وَ اضْحَکوا قَلِیلًا فَقَدْ أَبْلَیتُمْ بِعَارِهَا وَ مَنَیتُمْ بِشَنَارِهَا وَ لَنْ تَرْحَضُوهَا أَبَداً وَ أَنَّی تَرْحَضُونَ قُتِلَ سَلِیلُ خَاتَمِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنِ الرِّسَالَةِ وَ سَیدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَلَاذُ حَرْبِکمْ وَ مَعَاذُ حِزْبِکمْ وَ مَقَرُّ سِلْمِکمْ وَ آسِی کلْمِکمْ وَ مَفْزَعُ نَازِلَتِکمْ وَ الْمَرْجِعُ إِلَیهِ عِنْدَ مُقَاتَلَتِکمْ- وَ مَدَرَةُ حُجَجِکمْ وَ مَنَارُ مَحَجَّتِکمْ أَلَا سَاءَ مَا قَدَّمَتْ لَکمْ أَنْفُسُکمْ وَ سَاءَ مَا تَزِرُونَ لِیوْمِ بَعْثِکمُ فَتَعْساً تَعْساً وَ نَکساً نَکساً لَقَدْ خَابَ السَّعْی وَ تَبَّتِ الْأَیدِی وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَ بُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ* وَ ضُرِبَتْ عَلَیکمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکنَةُ أَ تَدْرُونَ وَیلَکمْ أَی کبِدٍ لِمُحَمَّدٍ ص فَرَثْتُمْ وَ أَی عَهْدٍ نَکثْتُمْ وَ أَی کرِیمَةٍ لَهُ أَبْرَزْتُمْ وَ أَی حُرْمَةٍ لَهُ هَتَکتُمْ وَ أَی دَمٍ لَهُ سَفَکتُمْ لَقَدْ جِئْتُمْ شَیئاً إِدًّا تَکادُ السَّماواتُ یتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا لَقَدْ جِئْتُمْ بِهَا شَوْهَاءَ صَلْعَاءَ عَنْقَاءَ سَوْدَاءَ فَقْمَاءَ خَرْقَاءَ کطِلَاعِ الْأَرْضِ أَوْ مِلْءِ السَّمَاءِ أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ تُمْطِرَ السَّمَاءُ دَماً وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزی وَ هُمْ لا ینْصَرُونَ- فَلَا یسْتَخِفَّنَّکمُ الْمَهَلُ فَإِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یحْفِزُهُ الْبِدَارُ وَ لَا یخْشَی عَلَیهِ فَوْتُ النَّارِ کلَّا إِنَّ رَبَّک لَنَا وَ لَهُمْ لَبِالْمِرْصاد
نیابت از امام معصوم
برخی از مورخین و نویسندگان تصریح کردهاند که آن حضرت نایب حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه بوده است چنانچه از قول شیخ صدوق رضواناللهتعالیعلیه چنین آمده است: کانت زینب سلام الله علیها لها نیابة خاصة عن الحسین علیهالسلام وکان الناس یرجعون الیها فی الحلال والحرام حتی برئ زین العابدین علیهالسلام من مرضه.
حضرت زینب سلام الله علیها نیابت خاصه از امام حسین سلام الله علیه داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او مراجعه میکردند تا زمانی که امام سجاد سلام الله علیه از بیماری خوب شد.
لذا در همین رابطه شیخ صدوق رحمة الله علیه در کتاب کمال الدین روایتی از احمد بن ابراهیم نقل کرده است که حکیمه عمه خواهر امام حسن عسکری علیهماالسّلام فرموده است، در قضیه عاشورا امام حسین علیه السّلام خواهرش را وصی خودش قرار داد و اسرار و علوم امامت را به ایشان منتقل کرد تا بعدها برای امام سجاد علیهالسّلام برسد. حضرت با این عمل خویش، جان امام سجاد علیهالسّلام را از خطرات حفظ کرد.
حَدَّثَنَا عَلِی بْنُ الْحُسَینِ بْنِ شَاذَوَیهِ الْمُؤَدِّبُ رَضِی اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیرِی قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی حَکیمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی الرِّضَا أُخْتِ أَبِی الْحَسَنِ صَاحِبِ الْعَسْکرِ علیهالسلام فِی سَنَةِ اثْنَتَینِ وَ سِتِّینَ وَ مِائَتَینِ فَکلَّمْتُهَا مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ وَ سَأَلْتُهَا عَنْ دِینِهَا فَسَمَّتْ لِی مَنْ تَأْتَمُّ بِهِمْ ثُمَّ قَالَتْ وَ الْحُجَّةُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی فَسَمَّتْهُ فَقُلْتُ لَهَا جَعَلَنِی اللَّهُ فِدَاک مُعَاینَةً أَوْ خَبَراً فَقَالَتْ خَبَراً عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ علیهالسلام کتَبَ بِهِ إِلَی أُمِّهِ فَقُلْتُ لَهَا فَأَینَ الْوَلَدُ فَقَالَتْ مَسْتُورٌ فَقُلْتُ إِلَی مَنْ تَفْزَعُ الشِّیعَةُ فَقَالَتْ لِی إِلَی الْجَدَّةِ أُمِّ أَبِی مُحَمَّدٍ علیهالسلام فَقُلْتُ لَهَا أَقْتَدِی بِمَنْ وَصِیتُهُ إِلَی امْرَأَةٍ فَقَالَتْ اقْتِدَاءً بِالْحُسَینِ بْنِ عَلِی علیهالسلام فَإِنَّ الْحُسَینَ بْنَ عَلِی علیهالسلام أَوْصَی إِلَی أُخْتِهِ زَینَبَ بِنْتِ عَلِی فِی الظَّاهِرِ فَکانَ مَا یخْرُجُ عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ علیهالسلام مِنْ عِلْمٍ ینْسَبُ إِلَی زَینَبَ سَتْراً عَلَی عَلِی بْنِ الْحُسَینِ علیهالسلام ثُمَّ قَالَتْ إِنَّکمْ قَوْمٌ أَصْحَابُ أَخْبَارٍ أَ مَا رَوَیتُمْ أَنَّ التَّاسِعَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی علیهالسلام یقْسَمُ مِیرَاثُهُ وَ هُوَ فِی الْحَیاة
احمد بن ابراهیم گوید: بر حکیمه دختر امام جواد و خواهر امام هادی علیهما السّلام در سال دویست و شصت و دو وارد شدم و از پشت پرده با وی صحبت کردم و از دینش پرسیدم، نام کسانی را که امام میداند برد، سپس گفت: حجّة بن الحسن بن علی و نامش را برد، گفتم: فدایت شوم آیا او را مشاهده کردهاید یا آنکه خبر او را شنیدهاید؟ گفت: خبر است و ابو محمّد علیه السّلام به مادرش اخبار کرده است. گفتم: آن فرزند کجاست؟ گفت: مستور است، گفتم: پس شیعه به چه کسی رجوع کند؟ گفت: به جدّهاش مادر ابو محمّد علیه السّلام، گفتم: آیا به کسی اقتداء کنم که به زنی وصیت کرده است؟ گفت به حسین بن علی علیهما السّلام اقتدا کرده است زیرا حسین بن علی علیهما السّلام ظاهرا به خواهرش زینب دختر علی علیه السّلام وصیت کرد و هر علمی که از حسین بن علی علیهما السّلام صادر میشد به خاطر آنکه او مستور بماند به زینب نسبت داده میشد، سپس گفت: شما اهل اخبارید، آیا برای شما روایت نکردهاند که میراث نهمین فرزند حسین بن علی علیهما السّلام در زمان حیاتش تقسیم میشود؟
کلام بزرگان در مقام زینب کبری سلام الله علیها
کلام مرحوم طبرسی
و قال الطبرسی: إنها روت اخبارا کثیرة عن امها الزهراء، و روی أنها کانت شدیدة المحبة بالنسبة الی الحسین من صغرها، اقول کأن وحدة الهدف و نبل الغایة و المقصد و کبر النفس جعلت منهما ألیفین عظیمین…
زینب در صبر و تقوی و قوت ایمان و ثبات قدم تک است… و اگر ما قائل به عصمت او شویم احدی نمیتواند این مطلب را انکار کند البته اگر به احوال او در کربلا و بعد از آن آگاه باشد.
ایشان میگوید: زینب کبری اخبار بسیاری از مادرش زهراء روایت کرده است؛ و روایت شده که حضرت از کودکی محبت شدیدی به برادرش حسین علیه السلام داشت. ایشان در توضیح این علاقه میگویند: گویا داشتن هدف مشترک و بزرگی روح باعث الفت عظیم بین این دو بزرگوار شده است؛ بنابراین در نهضت مبارک [کربلا] با هم مشارکت داشتند.
کلام مرحوم مامقانی
قال العلّامة المامقانی (ره): أقول: زینب، و ما زینب! و ما أدراک ما زینب!
هی عقیلة بنی هاشم، و قد حازت من الصفات الحمیدة ما لم یحزها بعد امّها أحد، حتّی حقّ أن یقال: هی الصدّیقة الصغری؛ هی فی الحجاب و العفاف فریدة.
من [مامقانی] میگویم: زینب! و زینب کیست! و تو چه میدانی که زینب کیست! وی عقیله بنی هاشم است و دارای صفات پسندیدهای است که بعد از مادرش احدی به آن صفات نرسیده است؛ به حق است که اگر گفته شود او صدیقه صغری است. او در حجاب و عفاف بیمانند است.
این عالم بزرگ ابتدا به توصیف حضرت زینب علیها سلام پرداخته است؛ میگوید: زینب در صبر و تقوی و قوت ایمان و ثبات قدم تک است… سپس به این نکته مهم اشاره میکند که: و اگر ما قائل به عصمت او شویم احدی نمیتواند این مطلب را انکار کند البته اگر به احوال او در کربلا و بعد از آن آگاه باشد؛ ایشان در دلیل این امر به چند موضوع اشاره میکند که اینها را از آثار ولایت میداند که ولایت بدون عصمت معنا ندارد. یکی اینکه امام حسین علیه السلام مقداری از سنگینی امامت را در ایام بیماری زین العابدین علیه السلام به وی سپرده بود و نیز جملهای از وصایای خویش را به زینب کبری فرمودند. دیگر به دلیل اینکه امام سجاد علیه السلام نیابت خاص خودش را به عمهاش دادند تا بیان احکام شرعی کنند.
کلام مرحوم سید شرف الدین
قال العلّامة المجاهد السیّد عبد الحسین شرف الدین (ره): «فلم یر أکرم منها أخلاقا، و لا أنبل فطرة، و لا أطیب عنصرا، و لا أخلص جوهرا، إلّا أن یکون جدّها و اللذین أولداها. و کانت ممّن لا یستفزّها نزق، و لا یستخفّها غضب، و لا یروع حلمها رائ»
آیة من آیات اللّه فی ذکاء الفهم، و صفاء النفس، و لطافة الحسّ، و قوّة الجنان، و ثبات الفۆاد، فی أروع صورة من صور الشجاعة و الإباء و الترفّع.
ایشان میگوید: گرامیتر از او از جهت اخلاق دیده نشده است… آیهای از آیات الهی در تیزهوشی و فهم و پاکی روح و… بود.
زینب کبری در دفاع از اسلام و جهاد در راه خدا با برادرش حسین علیه السلام شریک است… در برابر زورگویان سر فرو نیاورد و از هیچ کس جز خدا نمیترسید؛ آنچه میگفت حق بود و راست…
کلام مرحوم خوئی
قال العلّامة آیة اللّه السیّد أبو القاسم الخوئی ره :
إنّها شریکة أخیها الحسین علیه السّلام فی الذبّ عن الإسلام و الجهاد فی سبیل اللّه، و الدفاع عن شریعة جدّها سیّد المرسلین، فتراها فی الفصاحة کأنّها تفرغ عن لسان أبیها، و تراها فی الثبات تنبئ عن ثبات أبیها، لا تخضع عند الجبابرة، و لا تخشی غیر اللّه سبحانه، تقول حقّا و صدقا، لا تحرّکها العواصف، و لا تزیلها القواصف.
فحقّا هی اخت الحسین علیه السّلام، و شریکته فی سبیل عقیدته و جهاده.
این فقیه بزرگ میگوید: زینب کبری در دفاع از اسلام و جهاد در راه خدا با برادرش حسین علیه السلام شریک است… در برابر زورگویان سر فرو نیاورد و از هیچ کس جز خدا نمیترسید؛ آنچه میگفت حق بود و راست… پس حقیقتا خواهر حسین علیه السلام بود.
وفات
سر انجام آن بانوی مظلومه پس از تحمیل درد و رنج و غمِ از دست دادن بهترین عزیزانش در حادثه جانکاه کربلا، پس از ابلاغ پیام امامت و مفتضح ساختن بنی امیه و یزیدیان، در پانزدهم ماه رجب سال ۶۳ هـ رخت از دنیا بر بست و به شهادت رسید.