چکیده
سرزمین مکه و مدینه سالیانی بر خورد میبالیدند از قدم گذاری چهارمین اختر از خاندان وحی و عصمت و شاهد عبادات و دعاهای فراوان و شبانه روزی ایشان بوده اند.
حضرت علی بن حسین علیهماالسلام در طول زندگانی پربرکتشان شاهد واقعه عاشورا بودند و با وجود شرایط سنگین حاکم در فضای حکومت بنی امیه توانستند در هر موقعیتی این واقعه بزرگ را یادآوری نموده و زنده نگه دارند.
طبیعتا دستگاه مخالفین در قبال ایشان سکوت نکرده و سعی بر خدشه وارد نمودن به مقام و جایگاه آن حضرت داشتند؛ از این رو در نوشتار پیش رو تلاش شده به صورت مختصر زندگانی امام سجاد علیهالسلام معرفی شود و در ادامه به شبهات پیرامون ایشان رسیدگی گردد از جمله:
- القاب حضرت علی بن حسین علیهماالسلام چیست و چرا به آنها ملقب شدند؟
- دیدگاه علمای اهلسنت نسبت به امام زین العابدین علیهالسلام چگونه بوده است؟
- ابن تیمیه حرانی قائل شده سیدالعابدین بودن حضرت و عبادات فراوان شبانه روزی ایشان هیچ اعتبار و حجیتی ندارد و ممکن نیست؛ این ادعای وی چگونه قابل پاسخگویی است؟
کلیدواژگان: امام سجاد علیهالسلام، سیدالعابدین، ابن تیمیه، کربلا، عبادت
نگاهی کوتاه به زندگانی امام سجاد علیه السلام
حضرت امام علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام سال ۳۸ ق در شهر مدینه دیده به جهان گشودند؛ نام مادر مکرمه ایشان حضرت شهربانو سلام الله علیها بود که بانویی بسیار والامقام و عفیفه بودند.
آن حضرت واقعه کربلا را کاملا درک کردند ولی به دلیل عارض شدن بیماری در میدان حاضر نشدند و ایشان ذخیره امامت بعد از شهادت سیدالشهداء علیهالسلام هستند.
عالمیان تنها مدت ۳۴ سال توفیق بهره بردن از انوار امامت و هدایت ایشان را در دنیا داشتند و در ماه محرم الحرام سال ۹۵ ق توسط ولید بن عبدالملک به شهادت رسیدند.
القاب ایشان که بسیار مشهور است عبارتند از: سجاد، زین العابدین، سیدالعابدین و ذو الثفنات که در ادامه توضیح بیشتری نسبت به وجه نامیده شدن ایشان به این القاب ارائه خواهد شد.
در احوالات حضرت بیان شده که ایشان روزها روزه میگرفتند و شبها به عبادت پرداخته و قرآن تلاوت مینمودند.
و ذکر شده است که آن بزرگوار هر شبانه روز هزار رکعت نماز مىخواندند و پس از هر دو رکعت، به گونهاى که از ایشان و پدرانش علیهمالسلام نقل شده، به درگاه خداوند دعا مىکردند. آنگاه هم چون فردى ناراحت صحیفه را کنار مىگذاشتند و مى فرمودند:
أنّى لي بعبادة علي عليهالسلام؟!
من کجا و عبادت على علیهالسلام کجا؟!
از القاب دیگر آن حضرت که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به ایشان نسبت دادهاند «سیدالعابدین» است که به دلیل شدت عبادات و کثرت آن بوده است و از دیگر القاب حضرت «ذوالثفنات[۱]» است، که به دلیل سجدههای فراوان و طولانی ایشان ملقب به آن شدند.
یکی از اوصاف بارز امام زین العابدین علیهالسلام که در طول زندگانی شریفشان بسیار مورد توجه واقع شده مساله اشک و گریههای بسیار زیاد آن حضرت بوده است برای پدر بزرگوارشان و به حدی که در هر مناسبتی و هر موقعیتی که ذکر و یادی از مصائب و وقایع کربلا رخ میداد آن حضرت شروع به گریستن مینمودند و همین شیوه و روش ایشان از مهمترین روشها جهت احیا و زنده نگه داشتن واقعه عاشورا به شمار میآید.
امام سجاد علیهالسلام در نگاه علمای اهلسنت
عظمت و جلال و جایگاه حقیقی امام سجاد علیهالسلام برای احدی قابل درک نیست کما اینکه در زیارت جامعه کبیره میخوانیم «موالي لا أحصي ثنائكم و لا ابلغ من المدح كنهكم» بنابراین حتی عالمان بزرگ و گرانقدر شیعه و اصحاب حضرات معصومین علیهمالسلام آن بزرگواران را به حقیقت جایگاه و معرفتشان نشناختند؛ اما به جهت قانع نمودن طرف مقابل و اتمام حجت تمسک میشود به عبارات برخی از علمای بزرگ اهلسنت نسبت به جایگاهی که از امام زین العابدین علیهالسلام درک کردند.
یحیى بن سعید از بزرگان علمای اهلسنت مىگوید: على بن حسین علیهماالسلام با فضیلتترین هاشمى است که در مدینه دیدهام.
محمد بن سعد از دیگر عالمان معتبر اهلسنت در کتاب معروف الطبقات الکبرى مىنویسد:
على بن حسین علیهماالسلام ثقه، امین، عالى و والا مقام بود و روایات بسیارى را نقل کرده است.
شیبة بن نعامه مىگوید: على بن حسین علیهماالسلام در ظاهر به گونهاى رفتار مىکرد که گویى به کسى احسان نمىکند و بخل مىورزد، اما وقتى از دنیا رفت، دیدند که او به طور پنهانى غذاى یکصد خانوار را در مدینه تأمین مىکرده است.
هرچند که باید گفته شود ادعای شیبة مبنی بر اینکه حضرت امام سجاد علیهالسلام در ظاهر رفتارشان بخل گونه بوده است کاملا جای مناقشه داشته و مخالف روایات و شهادت تاریخ و سیره زندگانی آن بزرگوار بوده است اما به هرحال وی به سخاوت حقیقی و یاری رساندن و عطوفت داشتن به فقراء در وصف حضرت اعتراف کرده است.
دیدگاه ابن تیمیه نسبت به امام سجاد علیهالسلام
ابن تیمیه حرانی که منشأ و ریشههای افکار وهابیون و سلفیان در مبانی فکری وی یافت شده است و بسیار در باب خاندان اهلبیت علیهمالسلام مبتلا به کینهورزی و غرضورزی است و در جای جای کتبش این عناد و دشمنی با اهلبیت علیهمالسلام مشهود است؛ نسبت به امام زین العابدین علیهالسلام اینگونه نوشته:
«على بن حسین علیهماالسلام، یکى از تابعین بزرگ و در علم و دین از سران تابعین بوده است. او از پدرش، ابن عباس، مسور بن مخرمه، ابورافع غلام پیامبر صلى الله علیه وآله و از سه ام المؤمنین عایشه، ام سلمه و صفیه، از مروان بن حکم، سعید بن مسیب، عبدالله بن عثمان، ذکوان غلام عایشه و دیگران روایت نقل کرده است.
ابوسلمة بن عبدالرحمان، یحیى بن سعید انصارى، زهرى، ابوزناد، زید بن اسلم و فرزندش ابوجعفر (امام باقر علیه السلام) از او روایت نقل کردهاند.
خشوع، صدقه دادن پنهانى و دیگر فضیلتهاى او (امام سجّاد علیه السلام) معروف و شناخته شده است، به گونهاى که او به دلیل شایستگى و دین دارى، از کنار مجالس بزرگان عبور مىکرد و با زید بن اسلم، غلام عمر بن خطاب ـ که در میان تابعان از بهترین علما و دینداران بود ـ هم نشین مىشد.
به او گفته شد: همنشینى با قوم خودت را رها مىکنى و با این فرد همنشین مىشوى؟!
پاسخ مىداد: انسان همان جایى مىرود که صلاح دل خویش را بیابد.
اما این که برخی علمای شیعه ادعا کردند، على بن حسین علیهماالسلام هزار رکعت نماز مىخواند، در گذشته نیز آوردیم که این امر در شریعت ناخوشایند است، یا باید گفت: هرگز امکان پذیر نیست.
بنابراین، شایسته نیست که چنین مطلبى را به عنوان منقبت و فضیلت ذکر کنند.
همچنین مطلب گفته شده درباره نامگذارى او از سوى رسول خدا صلى الله علیه وآله به «سیدالعابدین» مطلبى بى ریشه و اساس است. هیچ یک از علما و اهل دین آن را نقل نکردهاند[۲].»
نقد دیدگاه ابن تیمیه
نسبت به کلام وی باید گفته شود ابتدا او با وجود تمام معاندتها با اهلبیت علیهمالسلام اما نتوانسته چشم به روی برخی اوصاف و ویژگیهای امام زین العابدین علیهالسلام ببندد و اعتراف کرده است؛ اما در عین حال دو مطلب را به عنوان اشکال وارد کرده که باید مورد بررسی واقع شود.
نخست اینکه چگونه ممکن است امام زین العابدین علیهالسلام در طول شبانهروز هزار رکعت نماز بخوانند؟
دوم اینکه ملقب نمودن ایشان به «سیدالعابدین» را مخدوش دانسته و چنانچه گذشت در این زمینه مىگوید:
«مطلب گفته شده درباره نامگذارى او از سوى رسول خدا صلى الله علیه وآله به «سیدالعابدین» مطلبى بىریشه و اساس است و هیچ یک از علما و اهل دین آن را نقل نکردهاند.»
حضرت آیت الله میلانی در پاسخ به این دو اشکال ابن تیمیه اینگونه نوشتهاند:
نماز خواندن حضرت امام سجّاد علیهالسلام در هر شبانه روز به میزان هزار رکعت، هم چون سیره پدر و جد بزرگوار ایشان علیهمالسلام بوده است بنابراین دروغ خواندن این مطلب از روى لجاجت، دشمنى و تعصّب است، زیرا این مطلبى است که شمارى از حافظان حدیث اهلسنت به آن اذعان نمودهاند.
هم چنین دادن لقب «سیدالعابدین» به امام سجّاد علیهالسلام از سوى رسول خدا صلى الله علیه وآله نیز در کتاب هاى شیعه و سنى آمده است.
حافظ سبط ابن جوزى، از مدائنى از جابر بن عبدالله انصارى اینگونه نقل مىکند:
جابر به ابوجعفر محمد بن على علیهماالسلام گفت: رسول خدا صلى الله علیه وآله به تو سلام مىرساند.
از جابر پرسیده شد: چگونه چنین سخنى را مىگویى؟
پاسخ داد: روزى نزد رسول خدا صلى الله علیه وآله نشسته بودم. حسین علیهالسلام نیز در دامان آن حضرت نشسته بود و پیامبر صلى الله علیه وآله با او بازى مىکرد. در این هنگام رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود:
يا جابر! يولد له ولد اسمه علي. إذا كان يوم القيامة، نادى مناد: ليقم سيد العابدين.
فيقوم ولده.
ثمّ يولد له ولد اسمه محمّد، فإن أدركته يا جابر! فاقرأه منّي السلام;
اى جابر! او فرزندى به نام على خواهد داشت. وقتى روز قیامت شود، منادى فریاد برمى آورد: سیدالعابدین برخیزد!
در این هنگام پسر او بر مىخیزد.
او نیز صاحب فرزندى مى شود که نامش محمد است. وقتى او را دیدى، سلام مرا به او برسان.[۳]
ابن حجر هیتمى مکى مىنویسد:
«همین شرافت براى او (امام باقر علیه السلام) بس که ابن مدینى از جابر بن عبدالله انصارى نقل مىکند که به او در حالى که سن کمى داشت گفته است: رسول خدا صلى الله علیه وآله بر تو سلام مىکند.
از جابر پرسیده شد: چگونه چنین سخنى را مىگویى؟
پاسخ داد: روزى نزد رسول خدا صلى الله علیه وآله نشسته بودم که با حسین بن علی علیهماالسلام مشغول بازی کردن بودند و در این هنگام به من فرمودند:
ای جابر! خداوند روزی به او فرزندی به نام علی عنایت خواهد کرد که وقتی روز قیامت برپا شود منادی ندا میدهد: سیدالعابدین برخیزد. که در آن وقت علی بن حسین علیهماالسلام برمیخیزد[۴]».
ابوعمرو زاهد نیز این روایت را در کتاب «الیواقیت» به نقل از زهرى، نقل کرده است.
هم چنین در حلیة الاولیاء این گونه آمده است:
«وقتى زهرى نام على بن حسین علیهماالسلام را مىبرد، گریه مىکرد و میگفت: زین العابدین[۵]».
لقب دادن حضرت امام سجّاد علیه السلام به «سیدالعابدین» یا «زین العابدین» در دیگر کتابهایى که به شرح حال و زندگى نامه ایشان پرداخته اند، آمده است[۶].
و در انتها حضرت آیتالله میلانی میفرمایند آیا همین مقدار که نقل شد برای اثبات دروغگویی ابن تیمیه و دشمنی وی با خاندان اهلبیت علیهمالسلام کافی نیست؟![۷]
در محضر امام سجاد علیه السلام نسبت به سیدالشهداء علیهالسلام و سرزمین کربلا
- قَالَ علي بن الحسين عليهالسلام لَا يوْمَ كيوْمِ الْحُسَينِ عليهالسلام ازْدَلَفَ عَلَيهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ كلٌّ يتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ وَ هُوَ بِاللَّهِ يذَكرُهُمْ فَلَا يتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْياً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً[۸]
امام زین العابدین علیهالسلام فرمودند: هیچ روزی مانند روز [شهادت] حسین نیست که سی هزار نفر علیه او جمع شدند و همه گمان میکردند از این امت هستند و همه میخواستند با ریختن خون او به خدا نزدیک شوند در حالی که حسین آنها را نصیحت می کرد، اما تاثیری نداشت تا اینکه او را از روی سرکشی و ظلم و دشمنی کشتند.
- قال علي بن الحسين عليهالسلام: تزهر أرض كربلا يوم القيامة كالكوكب الدري و تنادي أنا أرض الله المقدسة الطيبة المباركة التي تضمنت سيدالشهداء و سيد شباب اهل الجنة.[۹]
امام زین العابدین علیهالسلام فرمودند: زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدی میدرخشد و ندا در میدهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکی که پیشوای شهیدان و سالار جوانان بهشت را در برگرفته است.
کرامتی از امام سجاد علیهالسلام در ایام اسارت
ابونعیم اصفهانی از علمای اهل سنت کرامتی را از امام سجاد علیه السلام چنین نقل میکند:
ابن شهاب زهرى گوید من وقتى عبد الملک دستور داده بود على بن الحسین را از مدینه به شام بیاورند در آنجا بودم که ایشان را با زنجیرى آهنی بسته و گروهى را براى نگهبانى ایشان گماشته بودند من از آنها اجازه خواستم که با امام ملاقات نموده وداع نمایم.
اجازه دادند وقتى خدمتش رسیدم مشاهده کردم ایشان زیر خیمهای بود و پاها و دستهایش را در غل و زنجیر بسته بوداند، گریهام گرفت گفتم کاش من به جاى شما بودم و شما از این رنج آسوده بودى؛ فرمود زهرى خیال میکنى این غل و زنجیر آویخته به گردنم مرا مىآزارد اگر بخواهم میتوانم این غل و زنجیرها را از دست و پاى خود بگشایم گرچه تو و غیر تو از دیدن این منظره منقلب میشوید ولى این غل و زنجیر مرا بیاد عذاب خدا میاندازد؛ در این هنگام دست و پاى خود را از زنجیر گشود و فرمود زهرى من بیشتر از دو منزل دیگر تا مدینه با اینها نخواهم بود.
زهرى گفت چهار شب بعد نگهبانان به مدینه برگشتند و به جستجوى زین العابدین علیه السلام پرداختند از آن حضرت خبرى نبود من نیز از آنها پرسیدم که آن آقا چه شد؟ یکى از آنها گفت ما خیال میکنیم جن به همراه او بود. هر وقت پیاده میشدیم همه ما اطرافش را میگرفتیم و کاملا مراقبش بودیم یک روز صبح از او جز مشتى غل و زنجیر ندیدیم. بعد از این جریان من پیش عبد الملک رفتم حال على بن الحسین علیه السلام را از من پرسید جریان را برایش نقل کردم گفت همان روزى که نگهبانان او را از دست دادند پیش من آمد گفت مرا با تو چه کار. گفتم پیش من بمان گفت علاقه به این کار ندارم از پیش من رفت به خدا سوگند از دیدن او پیکرم وحشت فرا گرفته بود. زهرى گفت به عبد الملک گفتم على بن الحسین آن طورى که تو خیال میکنى نیست و در فکر بدست آوردن خلافت نیست او بکار خویش مشغول است عبد الملک گفت چه خوب است کارى که او بدان مشغول است.[۱۰]
پینوشتها:
[۱] صاحب پینهها
[۲] منهاج السنة: ۲ / ۱۲۳
[۳] تذکرة الخواص من الأمة: ۳۳۷
[۴] الصواعق المحرقة: ۱۲۰
[۵] حلیة الأولیاء: ۳ / ۱۳۵
[۶] ر.ک: وفیات الأعیان: ۲ / ۴۲۹، حلیة الأولیاء: ۳ / ۱۳۳، الطبقات الکبرى: ۵ / ۱۵۶، تذکرة الحفّاظ: ۱ / ۷۴، تهذیب التهذیب: ۷ / ۳۰۴، طبقات الحفاظ: ۳۷، طبقات القراء: ۱ / ۵۳۴
[۷] پیشوایان معصوم: ج۲ ص ۱۳
[۸] امالی شیخ صدوق، ص۴۶۳
[۹] کامل الزیارات، ص ۲۶۸
[۱۰] حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج ۳ ، ص ۱۳۵
منابع و مآخذ
- شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه، امالی شیخ صدوق
- ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد بن جعفر بن موسى بن مسرور بن قولویه، کامل الزیارات
- حسینی میلانی، سید علی، پیشوایان معصوم
- الأصبهانی، ابو نعیم أحمد بن عبد الله، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء
- ابن حجر هیتمی، أحمد بن محمد بن محمد بن علی بن حجر الهیتمی، الصواعق المحرقة
- شمس الدین بن خَلِّکان، أحمد بن محمد بن إبراهیم بن أبی بکر بن خلکان، وفیات الأعیان
- ابن سعد، محمد بن سعد بن مَنِیع، الطبقات الکبرى
- سبط ابن جوزی، یوسف بن قزغلی بن عبد الله، تذکرة الخواص من الأمة
- ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد الکنانی، تهذیب التهذیب
- ذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز، تذکرة الحفّاظ
- ابن تیمیه حرانی، ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة