مرکز حقایق اسلامی
حضرت زهرا سلام الله علیها به عنوان تنها کسی که می‌توانست منافقین را رسوا کند در طی مدت کوتاه عمر شریف خود با عملکرد مناسب نفاق دستگاه حاکمیتی و غاصب بودن آن ها را  بر همگان روشن ساخت و در راه این هدف مقدس که هدایت بشر تا قیامت را به دنبال داشت جان خود را فدا کرد.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

چکیده:

به گواه تاریخ ، امت اسلام بعد از شهادت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله آماج فتنه و اختلاف افکنی از سوی منافقین قرار گرفت. حرص و طمع  بر سر جانشینی پیغمبر موجب شد تا منافقین وصی معین شده از سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله را کنار زده و با قهر و غلبه کرسی حکومت را از آن خود کنند. آنها که تلاش می‌کردند این اقدام غاصبانه خود را مشروع و به نفع اسلام قلمداد کنند به یکباره با اقدامات غافلگیرانه یگانه دختر پیغمبر گرامی اسلام مواجه شدند. حضرت زهرا سلام الله علیها به عنوان تنها کسی که می‌توانست منافقین را رسوا کند در طی مدت کوتاه عمر شریف خود با عملکرد مناسب نفاق دستگاه حاکمیتی و غاصب بودن آن ها را  بر همگان روشن ساخت و در راه این هدف مقدس که هدایت بشر تا قیامت را به دنبال داشت جان خود را فدا کرد. در این نوشتار به دنبال کشف اقدامات رفتاری و گفتاری فاطمه زهرا سلام الله علیها  در مقابل منافقین به بررسی عملکرد آن حضرت در دو محور اقدامات رفتاری و گفتاری خواهیم پرداخت.

کلید واژه : نفاق ، منافق ، ولایت و امامت ، رفتار و گفتار

مقدمه:

پیامبر گرامی اسلام در طول رسالت خود بارها به جنگ و قتال با دشمنان اسلام چه در جبهه مشرکین و چه در جبهه اهل کتاب پرداخته است. اما به شهادت تاریخ هیچ گاه مامور به قتال با منافقین نشده است. چرا که پیچیدگی و ظاهر مقدس نمای این گروه اجازه نمیدهد تا قبل از رسیدن فرصت مناسب و بهانه ای محکمه پسند به مقابله با آنها پرداخت.

گروه منافقین که منتظر فرصتی مناسب برای عملیاتی کردن نقشه های خود بودند بعد از شهادت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله هدف پلید خود را آشکار و در طی عملیات‌های روانی همچون تهدید و ترعیب و از طرف دیگر حذف فیزیکی برخی مخالفین، حکومت را به نفع خود مصادره کردند اما چون بقاء خود را در حفظ رویکرد منافقانه خود می‌دیدند سعی نمودند تا به بهانه ی تقویت و حفظ اسلام حکومت غاصبانه خود را مشروع جلوه دهند.

از آنجا که این شروع  ظالمانه می‌توانست بر اهداف بلند اسلام که هدایت بشر بر آن گره خورده بود خاتمه دهد، در این میان تنها کسی که می‌توانست با تکیه بر جایگاه عظیم خود در میان امت اسلام نفاق این جریان را آشکار و در تاریخ  ثبت نماید و مسیر دیگری را که همان مسیر معین شده از جانب خدای متعال و معرفی شده توسط نبی اکرم بود را به همگان نشان دهد  یگانه دختر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و سلم بود. او که بقاء اسلام و ادامه پیدا کردن هدایت در طول تاریخ بشر را در گرو رسوایی این جریان می دید از هیچ اقدامی در این مسیر دریغ ننمود و به عنوان اولین مدافع حریم ولایت با تدابیر بی نظیر خود که آثار آن تا به امروز هم باقی است سرخط را حق و هدایت را بدست داده است.

 

اقدامات رفتاری :

 

رفتن به خانه مهاجر و انصار:

یکی از شاخصه‌های رفتاری منافق بهانه جویی و بهانه تراشی است برای فرار از مسئولیت. شخص منافق اساسا اعتقادی به ارزش ها ندارد از این رو همیشه درصدد کناره گیری از پذیرفتن مسئولیت هایی است که برای او هزینه های جانی، مالی و اعتباری دارد. او برای کناره گیری خود سعی دارد بهترین توجیه و بهانه ها را بکار بگیرد، به همین جهت یکی از ویژگی های شاخص منافق که در روایات به آن اشاره شده است دروغگویی او می‌باشد.

سکوت مرگبار حاکم بر مدینه بعد از جریان غصب خلافت حکایت از یک سستی و کوتاهی در احقاق حق اهل بیت علیهم السلام داشت. بهترین بهانه نزد این قشر این بود که امیر المومنین علیه السلام در جهت احقاق حق خود اقدامی نکرده و ما را به یاری نخوانده است  ازاین رو تکلیفی بر عهده ما نمی باشد.

صدیقه طاهره سلام الله علیها طبق نقل تاریخ در شب های متعدد همراه امیر المومنین و حسنین علیهم السلام به در خانه مهاجر و انصار رفته و تخلف آنها از وصایت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مبنی بر جانشینی علی بن ابیطالب علیه السلام را به آنها گوشزد می‌کرد و از ایشان طلب یاری میکرد تا این عذر و بهانه را از دست منافقین برباید.

سلیم بن قیس نقل میکند:

فلما کان اللیل حمل علی علیه السلام فاطمة علیها السلام علی حمار وأخذ بیدی ابنیه الحسن والحسین علیهما السلام، فلم یدع أحدا من أصحاب رسول الله صلی الله علیه وآله إلا أتاه فی منزله، فناشدهم الله حقه ودعاهم إلی نصرته.

 فما استجاب منهم رجل غیرنا الأربعة، فإنا حلقنا رؤوسنا وبذلنا له نصرتنا، وکان الزبیر أشدنا بصیرة فی نصرته.[۱]

 

در گزراش دیگری آمده است که تنها از میان مهاجرین و انصار ۴ نفر به وعده خود وفا کردند:

فلما کان اللیل حمل علی علیه‌السلام فاطمة  علی حمار وأخذ بید ابنیه حسن وحسین فلم یدع أحدا من أهل بدر من المهاجرین ولا من الانصار إلا أتاه فی منزله ، وذکره حقه ، ودعاه إلی نصرته ، فما استجاب له من جمیعهم إلا أربعة وعشرون رجلا ، فأمرهم أن یصحبوا بکرة محلقین رؤسهم مع سلاحهم قد بایعوه علی الموت ، فأصبح ولم یوافه منهم أحد غیر أربعة

قلت لسلمان : من الاربعة؟ قال : أنا وأبوذر والمقداد والزبیر بن العوام،

ثم أتاهم من اللیل فناشدهم فقالوا : نصبحک بکرة فما منهم أحد وفی غیرنا ، ثم لیلة الثالثة فما وفی غیرنا فلما رأی علی غدرهم وقلة وفائهم لزم بیته وأقبل علی القرآن یؤلفه ویجمعه الخبر.[۲]

 

 شکوه های حضرت زهرا سلام الله علیها :

در فرهنگ شیعی گریه وبکاء در غالب توسل و انابه و استغاثه به خداوند متعال و معصومین علیهم السلام حکم یک سلاح جنگی را دارد که به وسیله آن مومن قادر است با دست خالی دشمن را شکست دهد.

امیر المومنین علیه السلام در دعای کمیل این سلاح را به ما یاد آوری و گوشزد می‌کند آنجا که می‌فرماید :

ارحم من راس ماله الرجا و سلاحه البکاء

صدیقه طاهره سلام الله علیها از همین حربه و سلاح برای شکست منافقین و و رسوایی آنها بهره برد .

تاریخ از گریه ها و شکوه های مستمر آن حضرت از بعد شهادت رسول خدا صلی الله علیه وآله در مواضع مختلف خبر می‌دهد. که ما آنها را در سه محور ارائه می‌کنیم.

 

گریه های دائمی:

امام صادق علیه السلام :

مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّکنِ بَاکیةَ الْعَینِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْب…[۳]

 

شکوه کناره قبر پدر:

وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ إِلَی الْمَسْجِدِ وَ طَافَتْ بِقَبْرِ أَبِیهَا وَ هِی تَبْکی وَ تَقُولُ:

إِنَّا فَقَدْنَاک فَقْدَ الْأَرْضِ وَابِلَهَا             وَ اخْتَلَّ قَوْمُک فَاشْهَدْهُمْ وَ لَا تَغِبْ

قَدْ کانَ بَعْدَک أَنْبَاءٌ وَ هَنْبَثَةٌ            لَوْ کنْتَ شَاهِدَهَا لَمْ تَکثُرِ الْخُطَبُ

قَدْ کانَ جِبْرِیلُ بِالْآیاتِ یؤْنِسُنَا             فَغَابَ عَنَّا وَ کلُّ الْخَیرِ مُحْتَجَبٌ

وَ کنْتَ بَدْراً وَ نُوراً یسْتَضَاءُ بِهِ             عَلَیک تَنْزِلُ مِنْ ذِی الْعِزَّةِ الْکتُبُ

فَقَمَّصَتْنَا  رِجَالٌ وَ اسْتُخِفَّ بِنَا             إِذْ غِبْتَ عَنَّا فَنَحْنُ الْیوْمَ نُغْتَصَبُ

فَکلُّ أَهْلٍ لَهُ قُرْبٌ وَ مَنْزِلَةٌ             عِنْدَ الْإِلَهِ عَلَی الْأَدْنَینَ یقْتَرِبُ

أَبْدَتْ رِجَالٌ لَنَا فَحْوَی صُدُورِهِمُ             لَمَّا مَضَیتَ وَ حَالَتْ دُونَک الْکثُبُ

فَقَدْ رُزِینَا بِمَا لَمْ یرزأه [یزْرَهُ] أَحَدٌ             مِنَ الْبَرِیةِ لَا عَجَمٌ وَ لَا عَرَبٌ

وَ قَدْ رُزِینَا بِهِ مَحْضاً خَلِیقَتُهُ             صَافِی الضَّرَائِبِ وَ الْأَعْرَاقِ وَ النَّسَبِ

فَأَنْتَ خَیرُ عِبَادِ اللَّهِ کلِّهِمُ             وَ أَصْدَقُ النَّاسِ حِینَ الصِّدْقِ وَ الْکذِبِ

فَسَوْفَ نَبْکیک مَا عِشْنَا وَ مَا بَقِیتْ             مِنَّا الْعُیونُ بِهَمَّالٍ  لَهَا سَکبٌ

سَیعْلَمُ الْمُتَوَلِّی ظُلْمَ خَامَتِنَا              یوْمَ الْقِیامَةِ إنی [عَنَّا] کیفَ ینْقَلِب[۴]

 

گریه بر سر مزار شهدای احد :

در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است که؛

 «..تَأْتِی قُبُورَ اَلشُّهَدَاءِ فِی کلِّ جُمْعَةٍ مَرَّتَینِ اَلْإِثْنَینَ وَ اَلْخَمِیسَ فَتَقُولُ هَاهُنَا کانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ هَاهُنَا کانَ اَلْمُشْرِکونَ» [۵]

 

همچنین در منابع اهل سنت نقل شده است :

أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللهِ الْحَافِظُ، ثنا أَبُو حُمَیدٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حَامِدٍ الْعَدْلُ بِالطَّابِرَانِ , ثنا عُثْمَانُ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثنا أَبُو مُصْعَبٍ الزُّهْرِی، حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی فُدَیک، أَخْبَرَنِی سُلَیمَانُ بْنُ دَاوُدَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، ….عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ، عَنْ أَبِیهِ: أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ النَّبِی، صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ کانَتْ تَزُورُ قَبْرَ عَمِّهَا حَمْزَةَ کلَّ جُمُعَةٍ فَتُصَلِّی وَتَبْکی عِنْدَهُ.[۶]

 

گریه‌های آن بانو تا رسوایی و شکست منافقین ادامه پیدا کرد. این شکست آنجا معلوم شد که منافقین گلایه خود را از آن حضرت به امیر المومنین علیه السلام بردند و گفتند به فاطمه بگو یا شب بگرید یا روز . به گونه ای که آن حضرت مجبور می‌شوند سنگر مبارزه را از خانه به قبرستان بقیع منتقل کنند و در مرای و دیدگان عابرین به گریه های خود ادامه دهند . اما از آنجا که این نحو گریه در ملا عام ممکن بود  برای دستگاه حکومتی خسارت بیشتری را وارد نماید  این بار با قطع سایبان آن حضرت خواستند ایشان را خلع سلاح کنند تا بیش از این رسوایی به بار نیاورد.

علیرغم تلاش منافقین و مانع تراشی های آنان، این گریستن ها ادامه یافت تا آنجا که سوالی بزرگ در ذهن مردم مدینه رقم بزند و امت با  رهگیری پاسخ این سوال به نتیجه ای که فاطمه سلام الله علیها انرا دنبال می‌کرد برسند.

پرسشگری محمود بن لبید در قبرستان بقیع و اسماء بنت عمیس در عیادت از آن حضرت،  نمونه ای از پیروزی فاطمه سلام الله علیها بر منافقین در این محور می‌باشد که تنها با سلاح گریه رقم خورد.

 

 مقابله با مهاجمان به بیت :  

منافقین مدینه بعد از  غصب خلافت به دنبال همراه کردن شخصیت‌های با نفوذ و سرشناس درمیان صحابی رسول خدا بودند تا به واسطه اعتبار انها برای حکوت غاصبانه خود ارزش و اعتبار بخرند.

به طور طبیعی عدم بیعت امیرالمومنین علیه السلام به عنوان تنها مدعی بحق این منصب می‌توانست برای جایگاه آنها بین امت خطرساز باشد ازاین رو یا باید آن حضرت را از سر راه خود به طور کلی حذف کنند  و یا آنکه به اجبار هم شده  از او بیعت بستانند.

در همین راستا طبق نقل تاریخ جریان حاکمیتی بارها به بیت فاطمه زهرا سلام الله علیها هجوم اورده و بعد از تهدید اهل خانه به احراق بیت در صورت عدم بیعت به این هدف گستاخانه خود جامه عمل نیز پوشاندند.

خطر مهمی که در این میان امت اسلامی را در طول تاریخ تهدید می‌کرد این بود که این عمل شنیع به اسم اسلام و دفاع از انحراف در امت پیغمبر از سوی منا فقین داشت شکل می‌گرفت. در واقع شاخصه اصلی منافق همین است که جنایت های خود را در یک قالب ارزشی می‌ریزد و با نقاب دین ذره ذره ارکان دین را موریانه وار میجود. منافقین مدینه به دنبال این بودند که این عمل خود را یک عمل وجیه و لازم که نتیجه آن در مجموع به نفع اسلام رقم می‌خورد نشان دهند.

این هدف از سخنان مهاجمین کاملا قابل اثبات است.

چنانچه انساب الاشراف بلاذری نقل می‌کند که وقتی یگانه دختر رسول خدا در مقابل مهاجمین قرار گرفت، سردسته آنها را خطاب قرار داد و پرسید : یابن الخطاب، أتراک محرقاً علی بابی؟

او در پاسخ گفت : نعم، و ذلک أقوی فیما جاء به أبوک[۷]

این کار سبب تقویت آنچه پدر تو برای آن مبعوث شد می‌باشد.

 

این عبارت گویای این مطلب است که منافقین از بار سنگینی که هجوم بر بیت وحی روی دوش آنها می‌گذارد کاملا خبر داشتند لذا تقویت بعثت پیغمبر اکرم را بهانه کرده و با این توجیه تهدید خود را عملی کردند.

حضرت زهرا سلام الله علیها این بار نیز برای آنکه چهره منافقانه مهاجمین را رسوا کند، پا به میدان جنگ نهاد و این بار از جان خود و فرزند در رحم خودگذشت تا هم موضع خود را در این نزاع به همگان اعلام کند و هم عدم اعتقاد و التزام  جریان حاکمیتی به فرمایشات پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله را اثبات نمایند.

چرا که رسول خدا بارها به جایگاه رفیع بیت فاطمه سلام الله علیها و اهل آن خانه بالخصوص یگانه دختر خود نزد خداوند متعال و گره خوردن غضب و رضایت او به رضایت خدا و رسولش تاکید کرده بودند.

واضح است که تهدید و ترعیب به تنهایی مستوجب غضب آن حضرت و به دنبال آن خرید سخط الهی برای انسان می‌باشد چه برسد به آنکه درب خانه ای را که اهل آن مصداق ایه تطهیر می‌باشد به آتش کشیده شود.

 

در برخی از گزارشات تاریخی منابع اهل سنت تنها به تهدید اهل خانه به آتش زدن آن و در مقابل ایستادگی فاطمه زهرا در برابر مهاجمین اشاره شده است به عنوان نمونه:

احمد بن یحیی جابر بغدادی بلاذری (متوفای ۲۷۰) نویسنده معروف و این واقعه تاریخی را در کتاب «انساب الاشراف» بدین شکل نقل می‌کند.

«انّ أبابکر أرسل إلی علی یرید البیعة فلم یبایع، فجاء عمر و معه فتیلة! فتلقته فاطمة علی الباب. فقالت فاطمة: یابن الخطاب، أتراک محرقاً علی بابی؟ قال: نعم، و ذلک أقوی فیما جاء به أبوک…»[۸]

 

همچنین شهاب الدین احمد معروف به «ابن عبد ربه اندلسی» متوفای (۴۶۳ هـ ) در کتاب «العقد الفرید» چنین می نویسد:

.« فأمّا علی و العباس و الزبیر فقعدوا فی بیت فاطمة حتی بعثت إلیهم أبوبکر، عمر بن الخطاب لیُخرجهم من بیت فاطمة و قال له: إن أبوا فقاتِلهم، فاقبل بقبس من نار أن یُضرم علیهم الدار، فلقیته فاطمة فقال: یا ابن الخطاب أجئت لتحرق دارنا؟! قال: نعم، أو تدخلوا فیما دخلت فیه الأُمّة!»[۹]

 

ابن قتیبه نیز دنباله این داستان را سوزناکتر نقل میکند، او در الامامه و السیاسه خود مینویسد:

« ثمّ قام عمر فمشی معه جماعة حتی أتوا فاطمة فدقّوا الباب فلمّا سمعت أصواتهم نادت بأعلی صوتها یا أبتاه رسول اللّه ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب، و ابن أبی قحافة فلما سمع القوم صوتها و بکائها انصرفوا. و بقی عمر و معه قوم فأخرجوا علیاً فمضوا به إلی أبی بکر فقالوا له بایع، فقال: إن أنا لم أفعل فمه؟ فقالوا: إذاً و اللّه الّذی لا إله إلاّ هو نضرب عنقک…!»[۱۰]

آنچه تا به اینجا از منابع اهل سنت به اثبات رسید تنها تهدید به هجوم می‌باشد اما منابع دیگری از عملی شدن این تهدیدات نیز خبر می‌دهد.

ابن عبد ربه در عقد الفرید:

 « وددت انّي لم أکشف بیت فاطمة و ترکته و ان اغلق علی الحرب»[۱۱]

مسعودی در مروج الذهب:

فوددت انّي لم أکن فتشت بیت فاطمة و ذکر في ذلك کلاماً کثیراً! »[۱۲]

« أمّا الثلاث اللائي وددت أني لم أفعلهنّ، فوددت انّي لم أکن أکشف بیت فاطمة و ترکته. »[۱۳]

 

همین مقدار جنایت کافی است تا حکم به نفاق و کفر کسانی کنیم که اینگونه بر بیت وحی بی مهابا تاختند و حریم کسی را شکستند که غضب او آتش غضب خدا را شعله و ر میکرد. اما چه میشود کرد وقتی گزراشات تاریخی از جنایت های فجیعی خبر می‌دهد که چشم روزگار باید بر آن خون بگرید.گویا یگانه دختر رسول خدا برای رسوا کردن چهره سیاه منافقین این بار باید به خون بنشیند و چون شمعی بسوز تا مسیر هدایت را برای ما روشن کند

ما نیز در این مقاله به حسب رسالتی که دنبال می‌کنیم در راستای اقدامات رفتاری حضرت زهرا سلام الله علیها به گوشه ای از مصائب آن حضرت که در این محور متحمل شدند اشاره می‌کنیم تا خواننده محترم با اوج فداکاری و جانفشانی آن حضرت به جهت رسوا نمودن باطن پلید و شیطانی منافقین آشنا شود.

آمدن پشت در و برخورد با مهاجمین :

«انّ أبابکر أرسل إلی علی یرید البیعة فلم یبایع، فجاء عمر و معه فتیلة! فتلقته فاطمة علی الباب. فقالت فاطمة: یابن الخطاب، أتراك محرقاً علی بابی؟ قال: نعم، و ذلك أقوی فیما جاء به أبوك…»[۱۴]

{قال عمر لفاطمة الزهراء سلام الله عیها } فَاخْتَارِی إِنْ شِئْتِ خُرُوجَهُ لِبَیعَةِ أَبِی بَکرٍ أَوْ إِحْرَاقَکمْ جَمِیعاً

قَالَتْ وَ هِی بَاکیةٌ اللَّهُمَّ إِلَیک نَشْکو فَقْدَ نَبِیک وَ رَسُولِك وَ صَفِیك وَ ارْتِدَادَ أُمَّتِهِ عَلَینَا وَ مَنْعَهُمْ إِیانَا حَقَّنَا الَّذِی جَعَلْتَهُ لَنَا فِي کتَابِك الْمُنْزَلِ عَلَی نَبِیك الْمُرْسَل[۱۵]

قرار گرفتن بین در و دیوار :

عصروها وراء الباب، فألقت ما فی بطنها، من سماه رسول الله صلی الله علیه وآله محسنا[۱۶]

نویسنده کتاب الصراط المستقیم از بلاذری سنی مذهب نقل می‌کند:

ومنها: ما رواه البلاذری  واشتهر فی الشیعة أنه حصر فاطمة في الباب حتی أسقطت محسنا مع علم کل أحد بقول أبیها لها: فاطمة بضعة مني من آذاها فقد آذانی.[۱۷]

فرکلت الباب، وقد ألصقت أحشاءها بالباب تترسه.. إلی أن قال: فدفعت الباب فدخلت، فأقبلت إلی بوجه غشی بصری[۱۸]

 

قرار گرفتن در میان آتش :

فَسَقَطْتُ لِوَجْهِی وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِی[۱۹]

آتش زدن درب بیت فاطمه سلام الله علیها در منابع اهل سنت نیز امده است

فوجهوا إلی منزله فهجموا علیه ، وأحرقوا بابه ، واستخرجوه منه کرها[۲۰]

 

تحمل جراحت های شدید:

… إِن عمر ضرب بطن فَاطِمَة[۲۱]

…و نبت مسمار الباب في صدرها…[۲۲]

…فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَی خَدَّیهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَی الْأَرْض….[۲۳]

… فَضَرَبْتُ کفَّیهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِیراً وَ بُکاء…. [۲۴]

…فَرَفَعَ السَّیفَ وَ هُوَ فِی غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَصَاحَتْ یا أَبَتَاه[۲۵]

 

فدا کردن فرزند خود: 

«..إِن عمر ضرب بطن فَاطِمَة یوْم لبیعة حَتَّی أَلْقَت المحسن من بَطنهَا…»[۲۶]

… وضغطوا سیدة النساء بالباب حتی أسقطت ( محسنا )[۲۷]

«إن عمر رفس فاطمة حتی أسقطت بمحسن»[۲۸]

فریاد و استغاثه :

به عنوان نمونه در عبارت ابن قتیبه گذشت که :

…حتی أتوا فاطمة فدقّوا الباب فلمّا سمعت أصواتهم نادت بأعلی صوتها یا أبتاه رسول اللّه ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب[۲۹] 

فَنَادَتْ وَا أَبَتَاهْ وَا رَسُولَ اللَّهِ یا أَبَتَاهْ فَلَبِئْسَ مَا خَلَّفَک أَبُو بَکرٍ وَ عُمَرُ …. وَ عُمَرُ یقُولُ إِنَّا لَسْنَا مِنَ النِّسَاءِ وَ رَأْیهِنَّ فِي شَی‌ء[۳۰]

 

 قهر و غضب :

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بارها امت را از قهر و غضب یگانه دختر خود بر حذر داشته اند به گونه ای  که قهر و غضب فاطمه را قهر و  غضب خود و خدا  و اذیت ایشان را به طور کلی مساوی با اذیت وآزار خود و خداوند متعال معرفی نموده اند .[۳۱]

احادیث زیادی در منابع فریقین وجود دارد که بر این مضمون دلالت دارد که در جای خود جداگانه به آن می‌پردازیم

حضرت زهرا سلام الله علیها با تکیه بر این احادیث قهر و غضب خود را از منافقین بارها در مواضع مختلف ابراز کرده  و از هر فرصتی برای نشان دادن این مسئله استفاده کردند تا بدین وسیله پرده از چهره ی واقعی دستگاه حاکمیتی بردارند.

ما در این نوشتار به برخی از آنها اشاره می‌کنیم :

 

 در جریان غصب فدک

اولین موضعی که طبق نقل تاریخ حضرت زهرا اشکارا غضب و قهر خود را ابراز نمودند در جریان غصب فدک است.

به نقل ابن حبان حضرت زهرا سام الله علیها بعد از غصب فدک تا آخر عمر شریف خود با ابوبکر کلمه‌ای حرف نزدند.

« فَأَبَی أَبُو بَکرٍ، أَنْ یدْفَعَ إِلَی فَاطِمَةَ مِنْهَا شَیئًا، فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ، عَلَی أَبِی بَکرٍ مِنْ ذَلِک، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُکلِّمْهُ، حَتَّی تُوُفِّیتْ»[۳۲]

فَقَالَ لَهَا أَبُو بَکرٍ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لاَ نُورَثُ، مَا تَرَکنَا صَدَقَةٌ»، فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ، فَهَجَرَتْ أَبَا بَکرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّی تُوُفِّیتْ[۳۳]

 

عیادت سیاسی مهاجمان جنایتکار

اگرچه دستگاه حاکمیتی در پشت پرده این عیادت می‌خواستند اهداف سیاسی خود را جلو ببرند ولی فاطمه زهرا سلام الله علیها به گونه ای از این موقعیت علیه آنها استفاده کرد که جز پشیمانی برای آنها ثمره ای نداشت.

 

اقدامات فاطمه زهرا در جریان عیادت

راه ندادن منافقین به خانه :

فاستئذنا علی فاطمة فلم تأذن لهما

 

رو گرداندن از منافقین:

فلما قعدا عندها حولت وجهها الی الحائط

ندادن جواب سلام :

فسلما علیها فلم ترد علیهما السلام.

 

احتجاج حضرت زهرا سلام الله علیها با آن دو نفر و رسوایی آنها:

نشدتکما الله ألم تسمعا رسول الله یقول :

رضی فاطمة من رضای ، وسخط فاطمة من سخطی

فمن أحب فاطمة أبنتی فقد أحبنی ، ومن أرضی فاطمة فقد ارضانی ، ومن أسخط فاطمة فقد أسخطنی

قالا : نعم سمعانه من رسول الله (صلی الله علیه و آله )

قالت : فانی أشهد الله وملائکته إنکما أسخطتمانی وما ارضیتمانی ، ولئن لقیت النبی لأشکونکما إلیه.

فقال أبو بکر : انا عائذ بالله تعالی من سخطه وسخطک یا فاطمة ، ثم انتحب أبو بکر یبکی …

 

نفرین آن دو نفر:

حتی کادت نفسه ان تزهق ، وهی تقول : والله لا دعون علیک فی کل صلاه اصلیها[۳۴]

 

گفتگو هرگز :

فَقَالَتْ ….. وَ لَا أُکلِّمُهُمَا کلِمَةً مِنْ رَأْسِی حَتَّی أَلْقَی أَبِي فَأَشْکوَهُمَا إِلَیهِ بِمَا صَنَعَاهُ وَ ارْتَکبَاهُ مِنِّي.[۳۵]

علاوه بر محور های رفتاری حضرت زهرا سلام الله علیها که ذکر شد اعتراف خود عیادت کنندگان بر اینکه فاطمه سلام الله علیها را به غضب درآوردیم برای ما کافی است.

فقال عمر لأبی بکر رضی الله عنهما : أنطلق بنا الی فاطمة فانا قد أغضبناها[۳۶]

 

وصیت :

وصیت فاطمی نیز تنها یک وصیت نبود بلکه آن حضرت با وصیتش  مقدمات هدایت بشر به راه مستقیم و بیرون راندن آنها از تاریکی را رقم میزد. این وصیت به عنوان یک سند مکتوب مهره ی با ارزشی را از دست غاصبین منافق گرفت تا نتواند خیانت های خود را بعد از شهادت آن حضرت با حضور در تشیع جنازه ایشان مخفی کنند.

چراکه صدیقه طاهره در وصیت خود به طور آشکارا حضور منافقین را در تشییع خود ممنوع اعلام کردند.

برخی از گزارشات تاریخی و روایی از وصیت فاطمی :

..وَ أَوْصَتْ إِلَی عَلِی بِثَلَاثٍ ……وَ أَنْ لَا یشْهَدَ أَحَدٌ جَنَازَتَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ أَنْ لَا یتْرُک أَنْ یصَلِّی عَلَیهَا أَحَدٌ مِنْهُمْ.[۳۷]

…أَنَّ فَاطِمَةَ لَمَّا حَضَرَتْهَا الْوَفَاةُ أَوْصَتْ عَلِیاً أَنْ لَا یصَلِّی عَلَیهَا أَبُو بَکرٍ وَ عُمَرُ فَعَمِلَ بِوَصِیتِهَا.[۳۸]

ابن عباس نقل می‌کند:

…أَوْصَتْ فَاطِمَةُ أَنْ لَا یعْلَمَ إِذَا مَاتَتْ أَبُو بَکرٍ وَ لَاعُمَرُ وَ لَا یصَلِّیا عَلَیهَا قَالَ فَدَفَنَهَا عَلِی ع لَیلًا وَ لَمْ یعْلِمْهُمَا بِذَلِک.[۳۹]

امیر المومنین علیه السلام در جواب اصبغ بن نباته وقتی علت دفن شبانه فاطمه سلام الله علیها را جویا شد فرمودند:

فَقَالَ إِنَّهَا کانَتْ سَاخِطَةً عَلَی قَوْمٍ کرِهَتْ حُضُورَهُمْ جِنَازَتَهَا وَ حَرَامٌ عَلَی مَنْ یتَوَلَّاهُمْ أَنْ یصَلِّی عَلَی أَحَدٍ مِنْ وُلْدِهَا.[۴۰]

 

قبر مخفی :

روز بعد از دفن شبانه، حضرت زهرا سلام الله علیها از شاهکار اقدامات خود رونمایی میکند و آن وقتی است که

دستگاه حاکمیتی با قبر مخفی فاطمه سلام الله علیها مواجه می‌شوند و متحیر از تدبیر غافلگیر کننده ی آن حضرت در پی پیدا کردن قبر ایشان دست و پا می‌زنند.

تاثیر عملی این اقدام نه تنها در صدر اسلام بلکه به وسعت تاریخ می‌تواند مفید باشد. این قبر در عین حال که پنهان است  اما در واقع  یک علامت سوال آشکاری است که اگر حق جویی دنبال پاسخ آن بگردد جواب آن را در رسوایی منافقین و غاصبین خلافت پیدا می‌کند.

از آنجا که مخفی بودن قبر یگانه دختر نبی مکرم اسلام نیاز به دلیل ندارد و مثل روز روشن است ما در این بخش فقط به شواهدی از تاریخ و روایات که گواه بر این تدبیر بی نظیر فاطمه زهرا سلام الله علیها میباشد اشاره می‌کنیم.

عَنِ الزُّهْرِی أَنَّ فَاطِمَةَ علیهاالسلام دُفِنَتْ لَیلًا وَ عَنْهُ فِی هَذَا الْکتَابِ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ لیهماالسلام دَفَنُوهَا لَیلًا وَ غَیبُوا قَبْرَهَا.[۴۱]

 

اقدامات گفتاری :

 

اعلام نارضایتی :

سفارشات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به یگانه دختر خود فاطمه زهرا سلام الله علیها مسئله ای است روشن به نحوی که در جهان اسلام احدی نمی‌تواند آن را انکار کند.

پاره تن خود خواندن فاطمه سلام الله علیها،  رضایت و غضب او را گره زدن به رضایت و غضب خود و خدای متعال ، اذیت فاطمه را مساوی دانستن با اذیت خود و به دنبال آن اذیت خدای متعال، گوشه ای است از سفارشات نبوی است که در منابع فریقین فراوان یافت می‌شود.

بخشی از این سفارشات عبارت اند از:

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی، فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»[۴۲]

قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یؤْذِینِی مَا آذَاهَا»[۴۳]

قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ لِفَاطِمَةَ: «إِنَّ اللهَ یغْضَبُ لِغَضَبِک وَیرْضَی لِرَضَاک»[۴۴]

 وقال رسول الله(صلی الله علیه وآله): ” فاطمة بضعة منی من آذاها فقد آذانی ومن آذانی فقد آذی الله ومن آذی الله أکبه الله فی النار “[۴۵]

وعن جابر بن عبد الله قال قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم ان فاطمة علیها السلام شعرة منی فمن آذی شعرة منی فقد آذانی ومن آذانی فقد آذی الله ومن آذی الله لعنه ملأ السماوات والأرض.[۴۶]

لازم به ذکر است علامه امینی رحمه الله در صفحه ۲۳۲ از جلد هفتم کتاب الغدیر، نام ۵۰ تن از علمای اهل سنت را ذکر کرده اند که این حدیث را در کتاب های خویش آورده اند.

 

عاقبت اذیت کنندگان پیغمبر صلی الله علیه و آله:

خداوند متعال نیز در کتاب آسمانی خود عاقبت اذیت کنندگان پیغمبرش را اینگونه بیان میکند:

 

 لعنت خداوند

 

لعنت خدا در دنیا و آخرت شامل آزاردهندگان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله:

إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ …. [۴۷]

 

 عذاب الهی

عذاب الیم در انتظار اذیت‌کنندگان محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله:

وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَ یقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ … وَ الَّذِینَ یؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ.[۴۸]

إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ … وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً.[۴۹]

 

حال که حکم اذیت کنندگان حضرت زهرا سلام الله علیها روشن شد باید گفت آن بانوی دوعالم بارها بر عدم رضایت و غضب خود نسبت به دستگاه حاکمیتی تصریح کرده اند به گونه ای که علی رغم سانسور شدید منابع اهل سنت از جنایات صورت گرفته نسبت به آن حضرت توسط غاصبین، این مسئله را نتوانسته اند مخفی کنند. چنانچه در معتبر ترین منابع اهل سنت یعنی صحیح بخاری آمده است که حضرت زهرا سلام الله علیها از ابابکر غضبناک شد به حدی که تا آخرین روز عمر شریف خود با او سخن نگفت:

فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ، فَهَجَرَتْ أَبَا بَکرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّی تُوُفِّیتْ[۵۰]

 

ابن قتیبه نیز نقل می‌کند که حضرت زهرا سلام الله علیها خطاب به آن دونفر فرمود:

قالت : فإنی أشهد الله وملائکته أنکما أسخطتمانی وما أرضیتمانی ، ولئن لقیت النبی لأشکونکما إلیه[۵۱]

ابن ابی الحدید معتزلی بر اساس همین روایات تصریح می‌کند:

و الصحیح عندی أنها ماتت و هی واجدة علی أبی بکر و عمر و أنها أوصت ألا یصلیا علیها ….[۵۲]

 لا والله لا أرضی عنکما أبدا حتی ألقی أبی رسول الله وأخبره بما صنعتما، فیکون هو الحاکم فیکما).

قال: فعند ذلک دعا أبو بکر بالویل والثبور وجزع جزعا شدیدا.[۵۳]

احقاق حق در ماجرای فدک

ماجرای غصب فدک از سوی دستگاه حکومتی بهانه ای شد تا با هنرنمایی حضرت زهرا سلام الله علیها  جریان غصب فدک از یک مساله حقوقی به یک مساله اعتقادی تبدیل شود. آن حضرت باخطبه خوانی و احتجاجات خود در طی چند مرحله نفاق، انکار آیات ، دروغگویی و غاصب بودن دستگاه حاکمیتی را بر همگان آشکار کردند و بدین وسیله عدم صلاحیت آنها را جهت تصدی امر حکومت روشن کردند.

در این قسمت به بخش های کلیدی و مهم از احتجاجات فاطمی اشاره می‌کنیم.

اثبات دروغگویی و کفر

حضرت زهرا سلام الله علیها در بخشی از احتجاج خود ابوبکر اینگونه مورد خطاب قرار دادند و بعد از گرفتن اقرار های گوناگون کفر و دروغگویی او را ثابت کردند:

فَقَالَ : أَنْشُدُکمْ بِاللَّهِ أَ مَا سَمِعْتُمْ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یقُولُ:

إِنَّ ابْنَتِی سَیدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ؟. قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ، قَدْ سَمِعْنَاهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

قَالَتْ: أَ فَسَیدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ تَدَّعِی الْبَاطِلَ وَ تَأْخُذُ مَا لَیسَ لَهَا؟!

 أَ رَأَیتُمْ لَوْ أَنَّ أَرْبَعَةً شَهِدُوا عَلَی بِفَاحِشَةٍ أَوْ رَجُلَانِ بِسَرِقَةٍ أَ کنْتُمْ مُصَدِّقِینَ عَلَی؟!. فَأَمَّا أَبُو بَکرٍ فَسَکتَ، وَ أَمَّا عُمَرُ فَقَالَ: وَ نُوقِعُ عَلَیک الْحَدَّ.

بعد از اقرار عمر مبنی بر جاری کردن حد شرعی بر فاطمه زهرا سلام الله علیها این پاسخ قاطع را از آن حضرت دریافت کرد:

فَقَالَتْ: کذَبْتَ وَ لَؤُمْتَ، إِلَّا أَنْ تُقِرَّ أَنَّک لَسْتَ عَلَی دِینِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ

 

آنکس که شهادت علیه حضرت زهرا و اقامه حد بر او را جایز بداند کافر و ملعون است :

إِنَّ الَّذِی یجِیزُ عَلَی سَیدَةِ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ شَهَادَةً أَوْ یقِیمُ عَلَیهَا حَدّاً لَمَلْعُونٌ کافِرٌ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ،

فاطمه زهرا سلام اله علیها این ادعای خود را با استناد به آیه تطهیر مدلل کردند و فرمودند

إِنَّ مَنْ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً، لَا یجُوزُ عَلَیهِمْ شَهَادَةٌ، لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مِنْ کلِّ سُوءٍ، مُطَهَّرُونَ مِنْ کلِّ فَاحِشَةٍ، حَدِّثْنِی عَنْ أَهْلِ  هَذِهِ الْآیةِ، لَوْ أَنَّ قَوْماً شَهِدُوا عَلَیهِمْ أَوْ عَلَی أَحَدٍ مِنْهُمْ بِشِرْک أَوْ کفْرٍ أَوْ فَاحِشَةٍ کانَ الْمُسْلِمُونَ یتَبَرَّءُونَ مِنْهُمْ وَ یحُدُّونَهُمْ؟. قَالَ: نَعَمْ، وَ مَا هُمْ وَ سَائِرُ النَّاسِ فِی ذَلِک إِلَّا سَوَاءً. قَالَتْ: کذَبْتَ وَ کفَرْتَ، لِأَنَّ اللَّهَ عَصَمَهُمْ وَ أَنْزَلَ عِصْمَتَهُمْ وَ تَطْهِیرَهُمْ وَ أَذْهَبَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، فَمَنْ صَدَّقَ عَلَیهِمْ یکذِّبُ  اللَّهَ وَ رَسُولَهُ.

فَقَالَ أَبُو بَکرٍ: أَقْسَمْتُ عَلَیک- یا عُمَرُ- لَمَّا سَکتَّ[۵۴]

 

اثبات کفر ابوبکر

علاوه بر فاطمه زهرا سلام الله علیه امیر المومنین علیه السلام نیز بار دیگر با استناد به آیهتطهیر کفر غاصبین را ثابت نموده به گو نه ای که مردم از احتجاج آن حضرت به گریه افتادند.

فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام یا أَبَا بَکرٍ تَقْرَأُ کتَابَ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ- قَالَ فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً فِیمَنْ نَزَلَتْ أَ فِینَا أَمْ فِی غَیرِنَا قَالَ بَلْ فِیکمْ- قَالَ فَلَوْ أَنَّ شَاهِدَینِ شَهِدَا عَلَی فَاطِمَةَ بِفَاحِشَةٍ- مَا کنْتَ صَانِعاً قَالَ کنْتُ أُقِیمُ عَلَیهَا الْحَدَّ- کمَا أُقِیمُ عَلَی سَائِرِ الْمُسْلِمِینَ

منکر عصمت فاطمه سلام الله علیها کافر است:

قَالَ کنْتَ إِذاً عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْکافِرِینَ، قَالَ: وَ لِمَ قَالَ: لِأَنَّک رَدَدْتَ شَهَادَةَ اللَّهِ لَهَا ِبالطَّهَارَةِ– وَ قَبِلْتَ شَهَادَةَ النَّاسِ عَلَیهَا- کمَا رَدَدْتَ حُکمَ اللَّهِ وَ حُکمَ رَسُولِهِ أَنْ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَهَا فَدَک وَ قَبَضَتْهُ فِی حَیاتِهِ- ثُمَّ قَبِلْتَ شَهَادَةَ أَعْرَابِی بَائِلٍ عَلَی عَقِبِهِ عَلَیهَا- فَأَخَذْتَ مِنْهَا فَدَک وَ زَعَمْتَ أَنَّهُ فَی‌ءُ الْمُسْلِمِینَ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْبَینَةُ عَلَی مَنِ ادَّعَی- وَ الْیمِینُ عَلَی مَنِ ادُّعِی عَلَیهِ، قَالَ: فَدَمْدَمَ النَّاسُ وَ بَکی بَعْضُهُمْ فَقَالُوا صَدَقَ وَ اللَّهِ عَلِی وَ رَجَعَ عَلِی علیه‌السلام إِلَی مَنْزِلِهِ.[۵۵]

 

نفرین حضرت زهرا و امیر المومنین علیهما السلام:

یکی دیگر از اقدامات حضرت زهرا سلام الله علیها در جهت احقاق حق خود اقامه شهود بود ولی از آنجا که دستگاه حاکمیتی کمر به ستاندن حق مسلم فاطمه زهرا سلام الله علیها بسته بود با بهانه های بسیار واهی این بارهم شهادت شاهدان آن بانوی بزرگوار را نپذیرفت.

اینجا بود که ابوبکر مورد نفرین امیر المومنین و فاطمه سلام الله علیها قرار گرفت و جلسه پایان یافت.

توجه شما را به قسمتی از این واقعه تاریخی جلب میکنم:

قبول نکردن شهادت شاهدان حضرت زهرا سلام الله علیها و نفرین آن حضرت

قَالَ عُمَرُ: أَنْتُمْ کمَا وَصَفْتُمْ  أَنْفُسَکمْ، وَ لَکنْ شَهَادَةُ الْجَارِّ إِلَی نَفْسِهِ لَا تُقْبَلُ. فَقَالَ عَلِی عَلَیهِ السَّلَامُ: إِذَا کنَّا کمَا نَحْنُ کمَا تَعْرِفُونَ وَ لَا تُنْکرُونَ، وَ شَهَادَتُنَا لِأَنْفُسِنَا لَا تُقْبَلُ، وَ شَهَادَةُ رَسُولِ اللَّهِ لَا تُقْبَلُ، فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ، إِذَا ادَّعَینَا لِأَنْفُسِنَا تَسْأَلُنَا الْبَینَةَ؟! فَمَا مِنْ مُعِینٍ یعِینُ، وَ قَدْ وَثَبْتُمْ عَلَی سُلْطَانِ اللَّهِ وَ سُلْطَانِ رَسُولِهِ، فَأَخْرَجْتُمُوهُ مِنْ بَیتِهِ إِلَی بَیتِ غَیرِهِ مِنْ غَیرِ بَینَةٍ وَ لَا حُجَّةٍ: وَ سَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ.

ثُمَّ قَالَ لِفَاطِمَةَ:

انْصَرِفِی حَتَّی یحْکمَ اللَّهُ بَینَنا وَ هُوَ خَیرُ الْحاکمِین[۵۶]

روشن شدن حقیقت برای مردم:  

نهایت روشنگری های حضرت زهرا و امیر المومنین علیهما السلام نتیجه داد و مردمی که تماشاگر این واقعه بودند همگی رای به صداقت آن دو بزرگوار دادند و این گواهی  را با اشک خود امضا کردند.

قَالَ: فَدَمْدَمَ النَّاسُ وَ بَکی بَعْضُهُمْ فَقَالُوا صَدَقَ وَ اللَّهِ عَلِی وَ رَجَعَ عَلِی علیه‌السلام  إِلَی مَنْزِلِهِ.[۵۷]

ایراد خطبه فدکیه :

خطبه فدکیه خود به تنهایی کافی است برای رسوایی منافقین و دستگاه حاکمیتی . امتیاز این خطبه آن است که شیعه و سنی بر صدور این خطبه از یگانه دختر پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله اتفاق دارند . حتی قدیمی ترین سند این خطبه مربوط به کتاب بلاغات النساء تألیف أحمد بن طیفور از علمای اهل سنت میباشد که با ۳ سند این خطبه را نقل میکند.

مفاهیم بلند همراه با بلاغت و فصاحت بی نظیر این خطبه موجب شده تا توجه همه ی عالمان و فصیحان روزگار را به خود جلب کند و نگذارد این اثر با ارزش دست خوش فراموشی یا تحریف قرار بگیرد.

آنچه برای ما بیش از هرچیزی اهمیت دارد این است که این خطبه به شرح وقایع پیش آمده بعد از شهادت رسول خدا از جمله غصب خلافت  میپردازد و بر تقابل جدی اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله که مصداق آیه تطهیر میباشند با دستگاه حاکمیتی گواهی میدهد.

روشن ترین مسئله ای که این خطبه به همگان القاء میکند شکایت و  غضب فاطمه زهرا سلام الله علیها از دستگاه حاکمیتی میباشد که ما در این نوشتار در جستجوی آن هستیم

اما علاوه بر روح خطبه که سراسر شکایت و گلایه است تصریح بخش هایی از خطبه بر منافق بودن ، گمراه و باطل بودن دستگاه حاکمیتی بسیار حائز اهمیت میباشد که ما تنها به برخی آز آنها اشاره میکنیم:

 

اشاراتی از خطبه:

فَلَمَّا اِختارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوی اَصْفِیائِهِ…[۵۸] 

منافق بودن :

ظَهَرَ فیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ

گمراه بودن :

وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوینَ

باطل بودن:

وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ

اجابت دعوت شیطان:

وَ اَطْلَعَ الشَّیْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ، هاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ

کنار گذاشتن احکام و دتورات خداوند:

…..کِتابُ اللَّهِ بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ، اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ اَحْکامُهُ زاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، و زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ، وَ قَدْ خَلَّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، أَرَغْبَةً عَنْهُ تُریدُونَ؟اَمْ بِغَیْرِهِ تَحْکُمُونَ؟

ظالم خواندن آنها:

بِئْسَ لِلظَّالمینَ بَدَلاً، وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْاِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ، وَ هُوَ فِی الْاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینِ.

ارتداد:

«وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی اَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ

فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرینَ».

ایراد خطبه در جریان عیادت زنان مهاجر و انصار:

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در مدت کوتاه عمر شریف خود بعد از شهادت پدر بزرگوارشان هیچ فرصتی را برای شناساندن حق و باطل از دست ندادند. او حتی یک جلسه عیادت و مهمانی زنانه را نیز به همین سمت جهت دهی کرد و حجت را بر زنان مهاجر و انصار در عیادتی که از حضرت زهرا سلام الله علیها داشتند تمام کرد.

آنجا که پرسیدند :

کَیْفَ اَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِکِ یَابْنَةَ رَسُولِ اللهِ؟

و حضرت همین سوال را بهانه ای قرار داده و شروع به خطبه خوانی کردند و بعد از حمد ثنای الهی و درود بر رسول خدا فرمودند:

اَصْبَحْتُ وَاللهِ عائِفَةً لِدُنْیاکُنَّ، قالِیَةً لِرِجالِکُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ.

در همین چند جمله ی ابتدائی حرف آخر اول زده شد و حضرت زهرا سلام الله علیها و نهایت بغض و بیزاری خود را از مردهای امت بیان نمودند.

در ادامه نیز حضرت به غصب خلافت از صاحب حقیقی آن یعنی امیر المومنین علیه السلام نیز اشاره نمودند تا محل نزاع او با مردم مدینه کاملا روشن شود. حضرت زهرا شدت غضب خود را از این ظلم آشکار اینگونه ابراز میکند:

«وَیْحَهُمْ اَنّی زَعْزَعُوها عَنْ رَواسِی الرِّسالَةِ وَ قَواعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدَّلالَةِ، وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الاَمِینَ وَ المطّلعِینِ بِاُمُورِ الدُّنْیا وَ الدِّینِ (أَلاَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ).

وَ مَا الَّذِی نَقِمُوا مِنْ اَبِی الْحَسَنِ(علیه السلام)؟

نَقَمُوا مِنْهُ وَ اللهِ نَکِیرَ سَیْفِهِ، وَ قِلَّةَ مُبالاتِهِ بِحَتْفِهِ، وَ شِدَّةَ وَطْأَتِهِ، وَ نَکالَ وَقْعَتِهِ، وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذاتِ اللهِ. …[۵۹]

 

تلاش دستگاه حاکمیتی برای تطهیر خود:

تلاش دستگاه حاکمیتی جهت تطهیر خود بهترین گواه است بر پیروزی حضرت زهرا سلام الله علیها برمنافقین

آنها که گمان نمیکردند فاطمه زهرا سلام الله علیها اینگونه پا به میدان نبرد نهد و با اقدامات خود زمینه رسوایی انها را رقم بزنند . بعد از رسوایی اشکار در صدد شستشوی جنایات خود از صفحه تاریخ بر آمدند که البته تمام نقشه هایشان در این جهت جز رسوایی بیشتر ثمره ای نداشت.

بخشی از این اقدامات:

 

نقشه قتل امیرالمومنین علیه السلام :

احتجاجات امیرالمونین و فاطمه زهرا سلا م الله علیهما در جریان غصب فدک چنان ضربه ی مهلکی بر پیکره دستگاه حکومتی وارد کرد و برای آنها رسوایی به بار آورد که ازبین رفتن تاج و تخت خود را مقابل چشمان خود میدیدند از این رو بدون معطلی بار دیگر تصمیم به حذف فیزیکی امیر المومنین علیه السلام کردند.

این مطلب از گفتگوی ابوبکر با عمر کاملا پیدا میشود آنجا که ابوبکر بعد از شکست در مقابل ادله قاطع امیر المومنین علیه السلام عمر را فرامیخواند و با او مشورت می‌کند:

فَرَجَعَ أَبُو بَکرٍ إِلَی مَنْزِلِهِ- وَ بَعَثَ إِلَی عُمَرَ فَدَعَاهُ ثُمَّ قَالَ: أَ مَا رَأَیتَ مَجْلِسَ عَلِی مِنَّا الْیوْمَ، وَ اللَّهِ لَإِنْ قَعَدَ مَقْعَداً مِثْلَهُ لَیفْسِدَنَّ أَمْرَنَا فَمَا الرَّأْی قَالَ عُمَرُ الرَّأْی أَنْ تَأْمُرَ بِقَتْلِهِ، قَالَ فَمَنْ یقْتُلُهُ- قَالَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ فَبَعَثَا إِلَی خَالِدٍ …..[۶۰]

 

نبش قبر :

صبح روز بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها منافقین که خود را برای تشییع و تدفین یگانه دختر پیغمبر اکرم آماده کرده بودند تا بتوانند در قالب این نقش، ظلم های روا داشته بر آن حضرت را از ذهن ها پاک سازند و وانمود کنند رابطه ای حسنه بین آنها و یگانه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله بر قرار بوده است، یکباره از تشییع شبانه و مخفیانه آن حضرت با خبر شدند.

عصبانیت دستگاه حاکمیتی آنجا شدت گرفت که متوجه شدند به سفارش خود آن حضرت اثری از قبر یگانه دختر رسول خدا در قبرستان وجود ندارد و بناست این قبر برای همیشه مخفی باقی بماند.

منافقین که دستشان از هرچیزی کوتاه شده بود در یک اقدام ناشیانه و نامشروع اقدام به نبش قبر ان بانوی بزرگ کردند که این عمل قبیح با به میدان آمدن امیر المومنین علیه السلام به طور کلی خنثی شد.

به گوشه ای از مستندات این واقعه تاریخی نیز اشاره میکنیم:

دستور ابوبکر به نبش قبر:

فَقَالَ أَبُو بَکرٍ: هَاتُوا مِنْ ثِقَاتِ الْمُسْلِمِینَ مَنْ ینْبِشُ هَذِهِ الْقُبُورَ حَتَّی تَجِدُوا قَبْرَهَا فَنُصَلِّی عَلَیهَا وَ نَزُورَهَا[۶۱]

اقدام عمر بر نبش قبر:

…وَ قَالَ عُمَرُ دَعْ عَنْک هَذِهِ الْهَمْهَمَةَ أَنَا أَمْضِی إِلَی الْمَقَابِرِ فَأَنْبُشُهَا حَتَّی أُصَلِّی عَلَیهَا….[۶۲]

…فَقَالَ عُمَرُ وَ اللَّهِ لَقَدْ هَمَمْتُ بِنَبْشِهَا وَ الصَّلَاةِ عَلَیهَا…[۶۳]

صاحب ذوالفقار به میدان میاید:

فَبَلَغَ ذَلِک أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلَامُ، فَخَرَجَ مِنْ دَارِهِ مُغْضَباً وَ قَدِ احْمَرَّ وَجْهُهُ وَ قَامَتْ عَینَاهُ وَ دَرَّتْ أَوْدَاجُهُ، وَ عَلَی یدِهِ قَبَاهُ الْأَصْفَرُ الَّذِی لَمْ یکنْ یلْبَسُهُ إِلَّا فِی یوْمٍ کرِیهَةٍ- یتَوَکأُ عَلَی سَیفِهِ ذِی الْفَقَارِ حَتَّی وَرَدَ الْبَقِیعَ، فَسَبَقَ النَّاسَ النَّذِیرُ، فَقَالَ لَهُمْ: هَذَا عَلِی قَدْ أَقْبَلَ کمَا تَرَوْنَ یقْسِمُ بِاللَّهِ لَئِنْ بُحِثَ مِنْ هَذِهِ الْقُبُورِ حَجَرٌ وَاحِدٌ لَأَضَعَنَّ السَّیفَ عَلَی غَائِرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ، فَوَلَّی الْقَوْمُ هَارِبِینَ قِطَعاً قِطَعاً.[۶۴] 

فَقَالَ عَلِی ع أَمَا وَ اللَّهِ مَا دَامَ قَلْبِی بَینَ جَوَانِحِی وَ ذُو الْفَقَارِ فِی یدِی إِنَّک لَا تَصِلُ إِلَی نَبْشِهَا فَأَنْتَ أَعْلَمُ فَقَالَ أَبُو بَکرٍ اذْهَبْ فَإِنَّهُ أَحَقُّ بِهَا مِنَّا وَ انْصَرَفَ النَّاسُ.[۶۵]

فَقَالَ لَهُ عَلِی ع وَ اللَّهِ لَوْ ذَهَبْتَ تَرُومُ مِنْ ذَلِک شَیئاً وَ عَلِمْتُ أَنَّک لَا تَصِلُ إِلَی ذَلِک حَتَّی ینْدُرَ عَنْک الَّذِی فِیهِ عَینَاک فَإِنِّی کنْتُ لَا أُعَامِلُک إِلَّا بِالسَّیفِ قَبْلَ أَنْ تَصِلَ إِلَی شَی‌ءٍ مِنْ ذَلِک[۶۶]

 

نتیجه گیری:

از مجموع آنچه که گذشت روشن شد که تمام رفتار و گفتار حضرت زهرا سلام الله علیها در طی عمر کوتاه خود بعد از شهادت نبی اکرم صلی الله علیه و آله یکپارچه ندای مخالفت با منافقین و دستگاه حاکمیتی را سر میداد. او که به دنبال اثبات عدم مشروعیت جریان حاکم بر امت اسلام بود، تنها راه هدایت را برگشت امت به مسر ولایت و امامتی میدانست که رسول خدا در روز غدیر آن را به همگان معرفی نمود. مشروعیت جریان حاکم با سیل عظیم ظلم های وارد شده بر حضرت زهرا سلام الله علیها وعدم رضایت او به هیچ عنوان قابل جمع نیست. از این رو بر اساس مجموع عملکرد آن حضرت بعد از رسول خدا باید حکم کرد که راه فاطمه سلام الله علیها از راه جریان حاکم بعد از رسول خدا کاملا جداست.

 

 

پی‌نوشت‌ها:

[۱] سلیم بن قیس ، الأنصاری، محمد باقر    جلد : ۱  صفحه : ۱۴۸

[۲] العلامة المجلسی ، بحار الأنوار – ط دارالاحیاء التراث  جلد : ۲۲  صفحه : ۳۲۹

[۳] علامه مجلسی ، بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۴۳، ص: ۱۸۱

[۴] قمی، علی بن ابراهیم ، تفسیر القمی، ج۲، ص: ۱۵۸

[۵]  الکافی (ط – الإسلامیة)، ج۳، ص: ۲۲۸

[۶] البیهقی، أبو بکر ، السنن الکبری نویسنده : جلد : ۴  صفحه : ۱۳۱

[۷] البلاذری ، أنساب الأشراف نویسنده : ج : ۱  ص : ۵۸۶

[۸] البلاذری ، أنساب الأشراف ج : ۱  ص : ۵۸۶

[۹] ابن عبد ربه الأندلسی، العقد الفرید ، ج : ۵  ص : ۱۳

[۱۰] ابن قتیبة الدینوری ، الإمامة والسیاسة ( بیروت )، ج ۱، ، ص ۳۰

[۱۱] ابن عبد ربه الأندلسی ،العقد الفرید ، ج : ۵  ص : ۲۱

[۱۲] المسعودی ، مروج الذهب ومعادن الجوهر، ج ۲، ص ۳۰۱

[۱۳] الطبرانی ، المعجم الکبیر،  ج: ۱  ص : ۶۲

[۱۴] البلاذری ، أنساب الأشراف ج : ۱  ص : ۵۸۶

[۱۵] بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۵۳، ص: ۱۹

[۱۶] العاملی، جعفر مرتضی ، مأساة الزهراء علیها السلام ، ج : ۲  ص: ۱۴۲

[۱۷] العاملی، علی بن یونس  ، الصراط المستقیم ، ج: ۳  ص : ۱۲

[۱۸] العاملی، جعفر مرتضی ، مأساة الزهراء علیها السلام ، ج : ۱  ص : ۳۱۸ / العلامة المجلسی  ، بحار الأنوار – ط دارالاحیاء التراث ، ج: ۳۰  ص : ۲۹۴

[۱۹] خصیبی، حسین بن حمدان ، الهدایة الکبری، ص: ۱۷۹ / علامه مجلسی ، بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۳۰، ص: ۳۴۹

[۲۰] إثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب، المسعودی، ص ۱۴۶

[۲۱] صلاح الدین خلیل بن أیبک بن عبد الله الصفدی ،الوافی بالوفیات ، ج ۶، ص ۱۵

[۲۲] بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله ، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال ، ج۱۱-قسم-۲-فاطمةسلام الله علیها، ص: ۵۵۵

[۲۳] بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۳۰، ص: ۲۹۴

[۲۴] بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۳۰، ص: ۲۹۳

[۲۵] کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص: ۸۶۴

[۲۶] صلاح الدین خلیل بن أیبک بن عبد الله الصفدی ،الوافی بالوفیات ، ج ۶، ص ۱۵

[۲۷] إثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب، المسعودی، ص ۱۴۶

[۲۸] شمس الدین ، الذهبی ، میزان الاعتدال ، ج ۱، ص ۱۳۹:

[۲۹] ابن قتیبة الدینوری ، الإمامة والسیاسة ( بیروت )، ج ۱، ، ص ۳۰

[۳۰] کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص: ۵۸۷

[۳۱] أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی، فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی» البخاری / صحیح البخاری:    ج : ۵  ص : ۲۱

[۳۲] ابن حبان ، صحیح ابن حبان ج : ۱۱  ص : ۱۵۳

[۳۳] نام کتاب : صحیح البخاری نویسنده : البخاری    جلد : ۴  صفحه : ۷۹

[۳۴] ابن قتیبة الدینوری ، الإمامة والسیاسة ( بیروت )، ج ۱، ص ۳۱ / الموسوی الهندی، السید ناصر حسین ، افحام الأعداء والخصوم    جلد : ۱  صفحه : ۸۶

[۳۵] علل الشرائع، ج۱، ص: ۱۸۶

[۳۶] ابن قتیبة الدینوری ، الإمامة والسیاسة ( بیروت )، ج ۱، ص ۳۱

[۳۷] بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۴۳، ص: ۱۸۲

[۳۸] همان

[۳۹] همان

[۴۰] بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۴۳، ص: ۱۸۳

[۴۱] بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۴۳، ص: ۱۸۳

[۴۲] نام کتاب : صحیح البخاری نویسنده : البخاری    جلد : ۵  صفحه : ۲۱

[۴۳] نام کتاب : صحیح مسلم نویسنده : مسلم    جلد : ۴  صفحه : ۱۹۰۳

[۴۴] نام کتاب : المعجم الکبیر نویسنده : الطبرانی    جلد : ۲۲  صفحه : ۴۰۱

[۴۵] نام کتاب : عوالی اللئالی نویسنده : ابن أبی جمهور    جلد : ۴  صفحه : ۹۳

[۴۶] نام کتاب : کشف الغمة نویسنده : ابن أبی الفتح الإربلی    جلد : ۲  صفحه : ۹۵

[۴۷] احزاب / ۵۷

[۴۸] توبه / ۶۱

[۴۹] احزاب / ۵۷

[۵۰] نام کتاب : صحیح البخاری نویسنده : البخاری    جلد : ۴  صفحه : ۷۹

[۵۱] الامامة والسیاسة، ج ۱، ابن قتیبة الدینوری ( تحقیق الشیری )، ص ۳۱

[۵۲] نام کتاب : شرح نهج البلاغة نویسنده : ابن ابی الحدید    جلد : ۶  صفحه : ۵۰

[۵۳] نام کتاب : کتاب سلیم بن قیس نویسنده : الأنصاری، محمد باقر    جلد : ۱  صفحه : ۳۹۲

[۵۴] بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۳۰، ص: ۳۰۶

[۵۵] تفسیر القمی، ج۲، ص: ۱۵۷

[۵۶] بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۲۹، ص: ۱۹۹

[۵۷] همان

[۵۸] العلامة المجلسی ، بحار الأنوار – ط دارالاحیاء التراث ج : ۲۹  ص : ۲۷۱

[۵۹] العلامة المجلسی ، بحار الأنوار – ط دارالاحیاء التراث ، ج : ۴۳  ص : ۱۵۸

[۶۰] تفسیر القمی، ج۲، ص: ۱۵۹

[۶۱] بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۳۰، ص: ۳۵۰

[۶۲] علل الشرائع، ج۱، ص: ۱۸۹

[۶۳] الإختصاص، النص، ص: ۱۸۵

[۶۴] بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۳۰، ص: ۳۵۰

[۶۵] الإختصاص، النص، ص: ۱۸۵

[۶۶] علل الشرائع، ج۱، ص: ۱۸۹

 

فهرست منابع:

 

  1. هلالی، سلیم بن قیس/وفات مؤلف: ۷۶ ق/ محقق / مصحح: انصاری زنجانی خوئینی، محمد/ ناشر: الهادی مکان چاپ: ایران؛ قم / سال چاپ: ۱۴۰۵ ق
  2. مفید، محمد بن محمد /وفات: ۴۱۳ ق/ الإختصاص /محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر و محرمی زرندی، محمود /ناشر: الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید/ مکان چاپ: ایران؛ قم /سال چاپ: ۱۴۱۳ ق
  3. قمی، علی بن ابراهیم /وفات قرن ۳ ق/ تفسیر القمی / محقق / مصحح: موسوی جزائری، طیب / ناشر: دار الکتاب/ مکان چاپ: قم / سال چاپ: ۱۴۰۴ ق
  4. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی /تاریخ وفات: ۱۱۱۰ ق/ بحار الأنوار( ط- بیروت)محقق / مصحح: جمعی از محققان / زبان: عربی/ تعداد جلد: ۱۱۱ / ناشر: دار إحیاء التراث العربی /مکان چاپ: بیروت /سال چاپ: ۱۴۰۳ ق
  5. علی بن یونس العاملی النباطی البیاضی المتوفی ۸۷۷ / الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم / صححه وحققه وعلق علیه محمد الباقر البهبودی /المکتبة المرتضویة / مطبعة الحیدری
  6. خصیبی، حسین بن حمدان / الهدایة الکبری/  وفات : ۳۳۴ ق / عربی / ۱جلد /ناشر: البلاغ / چاپ: بیروت / سال چاپ: ۱۴۱۹ ق
  7. ابن بابویه، محمد بن علی/ وفات: ۳۸۱ ق / علل الشرائع / زبان: عربی / تعداد جلد: ۲ / ناشر: کتاب فروشی داوری /مکان چاپ: قم / سال چاپ: ۱۳۸۵ ش / ۱۹۶۶ م / نوبت چاپ: اول
  8. بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله / عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال  وفات: قرن ۱۲ محقق / مصحح: موحد ابطحی اصفهانی، محمد باقر / مؤسسة الإمام المهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف
  9. أبی الحسن علی بن عیسی بن أبی الفتح الاربلی /کشف الغمة فی معرفة الائمة / المتوفی سنة ۶۹۳ ه / دار الاضواء بیروت * لبنان الموسوی الهندی، السید ناصر حسین ، افحام الأعداء والخصوم
  10. ابن أبی جمهور / عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة /تاریخ وفات: ۹۰۱ ق/ محقق / مصحح: عراقی، مجتبی زبان: عربی /تعداد جلد: ۴/ ناشر: دار سید الشهداء للنشر / مکان چاپ: قم / سال چاپ: ۱۴۰۵ ق
  11. أبو القاسم الطبرانی (المتوفی: ۳۶۰هـ)/ المعجم الکبیر/ المحقق: حمدی بن عبد المجید السلفی/ دار النشر: مکتبة ابن تیمیة – القاهرة / الطبعة: الثانیة/ عدد الأجزاء:۲۵
  12. أبو الحسن علی بن الحسین بن علی الهذلی المسعودی / المتوفی سنة ۳۴۶ / اثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب
  13. صلاح الدین خلیل بن أیبک بن عبد الله الصفدی (ت ۷۶۴هـ) / الوافی بالوفیات / المحقق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفی / الناشر: دار إحیاء التراث – بیروت / عام النشر:۱۴۲۰هـ- ۲۰۰۰م / عدد الأجزاء: ۲۹
  14. شمس الدین الذهبی (ت ۷۴۸هـ) / میزان الاعتدال فی نقد الرجال / تحقیق: علی محمد البجاوی الناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر، بیروت – لبنان / الطبعة: الأولی، ۱۳۸۲ هـ – ۱۹۶۳ م / عدد الأجزاء: ۴
  15. بابن عبد ربه الأندلسی (المتوفی: ۳۲۸هـ) / عقد الفرید / الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / الطبعة: الأولی، ۱۴۰۴ هـ عدد الأجزاء: ۸
  16. بلاذری / الانساب الاشراف / تحقیق: سهیل زکار وریاض الزرکلی / الناشر: دار الفکر – بیروت / الطبعة: الأولی، ۱۴۱۷ هـ – ۱۹۹۶ م / عدد الأجزاء: ۱۳
  17. محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی / صحیح البخاری /المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی)
  18. أبو القاسم الطبرانی (المتوفی: ۳۶۰هـ) / المعجم الکبیر / المحقق: حمدی بن عبد المجید السلفی دار النشر: مکتبة ابن تیمیة – القاهرة / الطبعة: الثانیة / عدد الأجزاء:۲۵
  19. مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری (المتوفی: ۲۶۱هـ) / المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله صلی الله علیه وسلم / المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی / الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت عدد الأجزاء: ۵
  20. ابن ابی الحدید / شرح نهج البلاغة/ ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی (ره)
  21. ابن قتیبة الدینوری / الامامة والسیاسة ( ط بیروت )
  22. المسعودی ، مروج الذهب ومعادن الجوهر

 

 

 

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp
مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

fatemie-1 final

 

نویسنده: سید علی تقوی (امامت پژوه مرکز حقایق اسلامی)

رتبه علمی: علمی-ترویجی

تعداد صفحه: 37 صفحه

 دانلود